سردی تنور و تداوم سکوت!
هورنیوز – پنج ماه به برگزاری سه انتخابات مهم یعنی انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، پنجمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و همچنین میان دوره ای مجلس دهم بیشتر باقی نمانده است، با این حال هنوز تقریبا هیچ تلاشی را از سوی احزاب سیاسی برای حضور پررنگ در عرصه انتخابات شاهد نیستیم و تقریبا تا کنون همه این احزاب اعم از اصولگرا، اصلاح طلب و اعتدالگرا در انفعال اند.
۲۹ اردیبهشت ماه یعنی ۱۶۰ روز دیگر شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا در سراسر کشور خواهیم بود؛ از طرفی، انتخابات میان دوره ای مجلس دهم در برخی حوزه های انتخابیه همزمان برگزار خواهد شد که در این بین، قطعا احزاب و گروه های سیاسی نقش اساسی را ایفا خواهند کرد. با این حال تاکنون تقریبا شاهد هیچ گونه برنامه انتخاباتی مشخص و مدون از سوی این گروه ها نبوده ایم.
در مراجعه به آرا و نظریات شخصیت ها و گروه های حزبی، تقریبا عمده آن ها بر این عقیده هستند که کشور باید به سمت حزبی شدن برود و گروه های سیاسی نقش جدی را در عرصه های مهمی نظیر انتخابات ایفا کنند، به این معنا که نظام حزبی تا اندازه ای فراگیر شود که مردم به جای افراد در انتخابات احزاب یا چهره های شناسنامه دار حزبی را برگزینند.
برخی افراد نظیر محمدرضا باهنر، رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری یکی از افرادی است که بجد چنین عقیده ای دارد و تاکید می کند، اگر به جایی برسیم که مردم به احزاب رأی بدهند و چهره های حزبی را برگزینند، دیگر کسی نمی تواند مسئولیتی بر عهده بگیرد و پاسخگوی کار خود نباشد؛ به این معنا که هر اقدامی از سوی یک دولت حزبی یا چهره حزبی انجام شود، جریانی که آن فرد و آن دولت را پشتیبانی می کند، قطعا باید پاسخگوی این عملکرد باشد؛ بدین شکل دیگر فردی نخواهد توانست مسئولیت دولت یا جایگاهی را بر عهده بگیرد و بدون پاسخگویی به مردم کنار برود.
برخی چهره های حزبی اصلاح طلب هم چنین عقیده ای دارند و می گویند در صورت نارضایتی مردم از عملکرد چهره ها یا دولتی که به واسطه احزاب روی کار آمده اند، می توانند علاوه بر اینکه رأی خود را از این جریان و چهره های وابسته به آن پس می گیرند، سؤالات و نارضایتی خود را به آن جریان منتقل کرده و مطالبات خود را مطرح کنند.
البته نظام حزبی در بسیاری از کشورهای دنیا امروز به روش و رویه تبدیل شده و در بسیاری از کشورها نظیر آلمان، آمریکا، فرانسه، انگلستان و … شاهد این مسأله هستیم؛ موضوعی که در بررسی شرایط احزاب کشور به این نتیجه می رسیم، هنوز بستر آن برای ما فراهم نشده است.
تقریبا از میان چند صد مجوز حزبی که توسط کمیسیون ماده ۱۰ احزاب و وزارت کشور صادر شده است، تعداد کمی از آن مشخصه های حزب به معنای واقعی را دارند؛ یعنی اینکه در سال و حتی در ایام غیر از انتخابات فعال هستند، جلسات شورای مرکزی آنها مداوم و در خصوص مسائل مختلف برگزار می شود، درباره مسائل و رویدادهای مختلف در کشور موضع گیری می کنند، در تمامی استان های کشور و حتی بسیاری از شهرهای مهم نمایندگی داشته و اعضای آن فعال هستند، جلسات مجمع عمومی آنها سالیانه و منظم برپا می شود و مسائلی از این دست.
بیشتر احزابی که مجوز فعالیت دریافت کرده اند، دارای ویژگی هایی که پیشتر ذکر شد، نیستند و علاقه مند هستند در طول ایام انتخابات به نفع افراد یا جریان مطبوع خود موضع گیری کرده و بروز و ظهور داشته باشند، این مسأله به حدی جدی است که سال های طولانی است برخی چهره ها و فعالان سیاسی و حزبی از “پدیده شکل گیری احزاب فصلی” سخن می گویند و از آن انتقاد می کنند.
در این گزارش البته نمی خواهیم به احزاب فصلی، احزاب دولت ساخته یا مسائلی از این دست اشاره کنیم، بلکه هدف، انتقاد از انفعال همین احزاب فعالی است که تقریبا شاخصه های یک حزب، جبهه یا جریان فعال سیاسی را دارند. چون در فاصله ۱۶۰ روز به برگزاری ۳ انتخابات مهم هنوز هیچ برنامه، راهکار، مصادیق انتخاب کاندیدا و شیوه ای که بتواند منجر به پیروزی یک جریان سیاسی در کشور بشود و یا به آگاه سازی بیشتر مردم از مسائل کمک کرده و شور انتخاباتی را برای گرم کردن تنور انتخابات بیفزاید، ارائه نشده است.
آنچه بیشتر امروز در فضای سیاسی کشور بیشتر شاهد آن هستیم، راه افتادن موجی از تخریب، اتهام زنی به یکدیگر، تلاش برای مچ گیری و رو کردن مفاسد طرفین به دروغ یا برای نیل به اهداف سیاسی نه برای حل مشکلات کشور و مسائلی از این دست است؛ یعنی جریانات و چهره های سیاسی به جای اینکه برای تزریق امید، تلاش برای حل مشکلات و ایجاد شور و نشاط در مردم فعالیت کنند، بیشتر به فکر تأمین مطامع و منافع خود حال با توسل به هر وسیله ای هستند؛ موضوعی که به هیچ عنوان وظیفه اصلی و ذاتی آن ها محسوب نمی شود.
از طرفی شرایط به گونه ای است که جریان اصولگرایی دچار تشتت ناشی از “احساس تکلیف کردن” برخی از چهره های شناخته شده خود است و تقریبا در چند انتخابات اخیر نتوانسته به یک همگرایی، وحدت و همدلی در بین تمامی نیروهای این جریان دست پیدا کند. البته خلاء چند چهره شاخص این جریان که پیشتر نقش ریش سفید را داشتند، هم می توان یکی دیگر از دلایل چند دستگی در بین اصولگرایان دانست؛ افرادی نظیر مرحوم آیت الله مهدوی کنی و مرحوم حبیب الله عسگراولادی که وزنه های سنگین و مهم جریان راست محسوب می شدند.
این اتفاقات باعث شده که حتی جریان مهمی نظیر جامعتین متشکل از روحانیون عضو جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم دیگر مثل سابق نتواند به عنوان تشکل سیاسی – روحانی مورد پذیرش جریان اصولگرایی نقش جدی خود را در همگرایی و وحدت این جریان سیاسی ایفا کند. این موضوع تا حدی جدی است که آیت الله مقتدایی از اعضای ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چندی پیش عنوان کرده بود که جامعتین مثل گذشته برای ایجاد وحدت بین جریان اصولگرایی وارد نخواهد شد. بر این مسأله عدم وحدت پذیری جبهه پایداری (از تشکل های نواصولگرا) را هم باید اضافه کرد.
در طرف مقابل جریان اصلاح طلبی هم تقریبا غیر از تشکیل شورای عالی انتخابات اصلاح طلبان هیچ اقدام دیگری برای انتخابات پیش رو انجام نداده است، البته به نظر می رسد کارکرد این شورا هم بیشتر برای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و نهایتا برای انتخابات میان دوره ای مجلس خواهد بود، چون اصلاح طلبان برای بازگشت این جریان به قدرت راه و گزینه ای جز حمایت از “حسن روحانی” غیر اصلاح طلب نمی بیند؛ هرچند برخی جریانات سیاسی و چهره های حزبی اصلاح طلب معتقدند این استراتژی اشتباه است و باید یک گزینه اصلاح طلب به عنوان نماینده این جریان در انتخابات ریاست جمهوری شرکت داشته باشد.
البته برخی جریانات و چهره های اصلاح طلب هم از پیروزی روحانی در انتخابات پیش رو هنوز اطمینان و یقین کافی را ندارند و معتقدند باید یک آلترناتیو در کنار رئیس دولت یازدهم وجود داشته باشد که در صورت عدم موفقیت دولت در اصلاح وضعیت معیشتی یا رقم خوردن سرنوشتی متفاوت برای برجام، بتوانند فرد دیگری که شانس پیروزی بیشتری نسبت به روحانی دارد را معرفی کنند.
جریان اعتدالگرا هم که با پیروزی “حسن روحانی” در انتخابات خود را یکی از اضلاع مثلث سیاسی در کشور مطرح کرد هم به نظر می رسد، عمده تمرکزش را بر انتخابات شوراها بگذارد و البته در این بین همچون انتخابات مجلس دهم، راه همگرایی و ائتلاف با اصلاح طلبان را برگزیند. آنها در انتخابات ریاست جمهوری به طور حتم برای حمایت جدی از رئیس دولت یازدهم و ادامه دولت تدبیر و امید در دولت دوازدهم تمام تلاش شان را به کار خواهند بست.
البته همه آنچه گفته شد، تحلیلی از رفتار احتمالی جریانات سیاسی و احزاب کشور بود. تقریبا تاکنون هیچ یک از این گروه ها برنامه ها و راهکارهای خود برای چگونگی حضور در انتخابات آینده را در فاصله ۱۶۰ روز مانده تا برگزاری انتخابات اعلام نکرده اند و به نظر می رسد این سکوت جریانات سیاسی در آستانه برگزاری سه انتخابات مهم در کشور چندان خوشایند نباشد.