نگاهی به پدیده شوهرآزاری
هورنیوز – مرور اخبار حوادث رسانه ها و آمار مراجعه های پزشکی، از تغییرهایی در زمینه بروز خشونت های خانگی خبر می دهد، از جمله اینکه تنها زنان مورد آزار قرار نمی گیرند بلکه پیکان خشونت خانگی گاهی نیز متوجه مردان است؛ خشونت هایی که در مواردی به جنایت هم کشیده می شود.
گزارش تازه منتشر شده مراجع قضایی نشان می دهد تنها در استان مازندران از ابتدای سال جاری تاکنون ٢٩ پرونده در این زمینه تشکیل شده است. این آمار به گفته پزشکی قانونی استان، پارسال ٢۴ مورد بوده که اینک رشد ۲۱ درصدی را نشان می دهد.
به باور کارشناسان آسیب های اجتماعی، هر چند نسبتِ همسرآزاری در میان زنان و مردان یکسان نیست اما در سایه دگرگونی های اجتماعی و تغییر بافت زندگی سنتی به مدرن، پدیده شوهرآزاری در میان مردانی که ضعف روحی و جسمی دارند، در حال گسترش است. این پدیده با رفتارهای آزاردهنده زنان در قالب کلامی، رفتاری، جنسی، اقتصادی و در مواردی جسمی بروز می کند.
به همین بهانه،گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا با «سید هادی معتمدی» روان درمانگر و «امان الله قرایی مقدم» جامعه شناس گفت و گو کرد.
نگاهی به پدیده شوهرآزاری در جهان
یافتن آمار جهانی خشونت علیه مردان بسیار دشوار است. با این حال گزارش سازمان هایی که در راستای دفاع از حقوق مردان فعالیت دارند یا نهادهای دولتی که به بررسی و تحقیق در این زمینه پرداخته اند، نشان از افزایش پدیده ناهنجار شوهرآزاری و سکوت مردان در این مورد دارد.
در همین پیوند، روزنامه اسپانیایی «ال تیمپو» (ELTiempo) سال ۲۰۱۴ در گزارشی با عنوان «مردان، قربانی خشونت زنان» به آسیب اجتماعی خشونت علیه مردان اشاره کرد و نوشت: در هر ۱۰۰ پرونده شکایتی که در دادگاه های خانواده در کشور اسپانیا وجود دارد، تنها هشت مورد از آن به شکایت مردان از رفتارهای نادرست زنان اختصاص دارد.
ال تیمپو در بخش دیگری از همین گزارش، به پرونده های شکایت مردان از زنان در سایر نقاط جهان اشاره کرد و نوشت: در کشوری چون کلمبیا، ۶ هزار و ۷۷۹ مرد از خشونت و تعرض شکایت کرده اند که ۲ هزار ۶۶۷ مورد آن مربوط به شکایت از خشونت خانگی زنان این افراد است. همچنین در میان ۱۴ هزار و ۳۹۴ پرونده خشونت منجر به قتل مردان، ۲۴ مورد آن مربوط به قتل شوهران به دست زنان آنان بوده است.
تارنمای خبری «بی.بی.سی اسپانیش» هم ژوئن امسال (خردادماه) در گزارشی به این موضوع پرداخت و آورد: در انگلیس، بین سال های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، بیش از ۵۰۰ هزار مرد از خشونت زنان خود شکایت کرده اند. این در حالی است که در ایالات متحده، ۳۵٫۶ درصد قربانیان خشونت، مردان هستند یعنی از هر هفت مرد، یک نفر (۱۳٫۸ درصد) مورد تعرض و خشونت های خانگی قرار می گیرد.
آمار تازه منتشر شده از مردان عربستانی هم چهره عجیب اما زیر زمینی خشونت علیه مردان را به نمایش می گذارد. بر اساس گزارش مرکز مشورت های اجتماعی «واعی» در این کشور، بیش از نیم میلیون مرد عربستانی از همسرانشان کتک خورده اند. این مرکز مشورت های اجتماعی عربستان با اعلام اینکه هزاران تماس در همین زمینه دریافت کرده است، افزود: مردان کتک خورده عربستانی بر این مسائل سرپوش میگذاشتند تا خبر آن میان اقوام و محل سکونت درز نکند و در تنگنا قرار نگیرند.
تغییر بافت زندگی، دلیلی بر چرایی رشد این پدیده
به باور کارشناسان، شهرنشینی و دگرگونی های اجتماعی ناشی از آن، جایگاه و موقعیت مردان را در کانون خانواده تغییر داده است. به این معنا که مردان تنها نان آور خانه نیستند و زنان همپای آنان بار مشکلات اقتصادی را به دوش می کشند. به همین دلیل زنان همانند گذشته، خود را زیر سیطره و چتر حمایتی مردان نمی بینند و هر گونه ناحقی و بی احترامی در مورد آنان به خشونت منجر می شود.
معتمدی در این ارتباط به پژوهشگر ایرنا گفت: پدیده شوهرآزاری، پدیده جدیدی نیست و در متون کهن هم نشانه هایی از آن وجود دارد که که در درگیری های زناشویی، زنان بیشتر با حربه زبان، به آزار و اذیت دست می زدند. در زمان کنونی شکایت مردان از زنان این موضوع را متفاوت از گذشته کرده است یعنی پیشتر زیر پوستی بوده اما با تغییر رویه، شکل علنی گرفته است. شوهر آزاری به این معنی نیست که زنان از نظر قدرت بتوانند بر مردان مسلط شوند. بارقه های سنت همچنان پایدار است اما عواملی همچون تحصیلات، افزایش موقعیت های اجتماعی و آگاه شدن زنان به حقوق خود، تغییر نگاه به زندگی را در میان آنان ایجاد کرده است. از این رو، مردان دیگر نمی توانند با حربه مدیریت اقتصادی خانواده و منبع درآمد بودن، زنان را زیر سلطه خود درآورند.
قرایی مقدم هم در گفت وگو با ایرنا یکی از عوامل بروز پرخاشگری زنان در قبال مردان را تغییر رنگ روابط عنوان کرد و گفت: ازدواج های کنونی که بر اساس عشق های زودگذر و مادیات شکل می گیرد، سریع تر به جدال و پرخاشگری کشیده می شود. برخوردهایی که پس از ازدواج رنگ واقعیت به خود می گیرد، آستانه تحمل زن و شوهر را کم می کند. از طرفی، جامعه ما دچار آنومی (فروریختگی) اجتماعی شده و ارزش ها و هنجارهایی که در آن، زنان و مردان حرمت داشتند از میان رفته است. در واقع بی احترامی و بی توجهی به زن، داشتن رابط فرازناشویی، پایبند نبودن به اصول اخلاقی زناشویی و … از جمله دلیل های شکسته شدن حرمت ها است.
وی افزود: الگو برداری از رسانه های بیگانه و سریال هایی که کانون خانواده را هدف قرار داده اند هم این فروریختگی فرهنگی را در جامعه تشدید کرده است. این عوامل موجب افزایش شوهرآزاری شده و مردان هم برای حفظ آبرو، حرمت و غرور سکوت می کنند. این موضوع به وسیله ای برای سوءاستفاده برخی زنان علیه مردان تبدیل شده است تا به صورت کلامی و ناسزاگویی به خشونت دست بزنند.
آزارهای کلامی و رفتاری، ابزاری برای شوهرآزاری
کارشناسان بر این باورند که واکنش زنان به ناتوانی های همسرانشان، با خشونت های رفتاری، کلامی و گفتاری نمایان می شود در حالی که آزار علیه زنان به عوامل فرهنگی و تاریخی بازمی گردد.
معتمدی درباره ابزار و شیوه شوهرآزاری به پژوهشگر ایرنا گفت: طبق بررسی های کلی، حدود ۱۰ درصد از همسرآزاری ها را زنان و۹۰ درصد را مردان انجام می دهند اما شیوه این آزارها با هم متفاوت هستند. آزارهای کلامی یکی از ویژگی های اساسی شوهرآزاری است. زنان به دلیل این که از نظر فیزیکی از مردان ضعیف تر هستند، واکنش های خود را به صورت آزار کلامی نشان می دهند.
این روانپزشک ادامه داد: زنان به طور معمول در کلام و بیان مطلب از دایره لغات بیشتری در قبال مردان برخوردارند و می توانند مطالب و موضوع های مختلف را همزمان به خاطر آورده و به یکدیگر ارتباط دهند. به همین دلیل، با حربه غر زدن، توهین کردن و رفتارهایی که شوهر را به خشم می آورد، از حالت رنج روحی روانی خود می کاهند. به همین دلیل می گوییم که آزارهای روحی روانی در سلطه زنان و برخوردهای فیزیکی مخصوص مردان است.
تغییر الگوهای فرهنگی و آموزشی، راهکاری بهینه در خشونت زدایی
قرایی مقدم ترویج هنجار و ارزش های فرهنگی را عاملی برای کاهش آزارهای کلامی و خشونت های خانگی عنوان کرد و گفت: زندگی زناشویی همواره با تعامل و همراهی به شکوفایی می رسد. زن برخوردار از فراست و دانایی، هرگز به این کار روی نمی آورد مگر آنکه پایبندی به ازدواج نداشته یا محکوم به ازدواج اجباری شده باشد.
وی با تاکید بر این موضوع که وقتی در جامعه همه چیز رنگ و کیفیت دوری از معنویات و فرهنگ اصیل را دارد شاهد این ماجراها هستیم، اظهارکرد: در کشورهای غربی زمانی که روابط زناشویی و کانون خانواده را در خطر دیدند، ساخت آثار فرهنگی و فیلم هایی در مورد تعامل زناشویی، حرمت افزایی و تناسب فکری میان زن و شوهر را در صدر کار خود قرار دادند و در این عرصه موفق هم شدند. پس استفاده از تجربه های کشورهای دیگر برای حفظ خانواده بسیار کارساز خواهد بود. متاسفانه در جامعه ما نظم و روح تعامل کمتر دیده می شود چرا که نه در خانواده تعلیم داده می شود نه در محیط آموزشی و رسانه ای. برای همین وقتی دختر و پسری ازدواج می کنند ضمن آگاه نبودن از مسوولیت های خود، الگو و شیوه رفتاری مناسبی نیز در زندگی ندارند.
معتمدی هم با اشاره به بحث قانونمداری در کشورهای غربی گفت: در سایر کشورها، قانون بر رفتار دولت و ملت حاکم است اما در کشور ما با توجه به قوانین موجود نمی توان اقدام موثری برای خشونت زدایی انجام داد. به همین دلیل زنی که نمی تواند حق طلاق یا حضانت فرزند را بگیرد یا از حقوق خود دفاع کند، واکنش های خشونت آمیزی از خود نشان می دهد. بنابر این بازنگری در برخی قوانین مربوطه ضرورتی انکارناپذیر محسوب می شود