روزگار سخت اقتصاد ایران متاثر از “کاغذپاره ها” ست
هورنیوز – مشاور ارشد اتاق بازرگانی ایران، روزگار سخت اقتصاد ایران را متاثر از قطعنامههای تحریمی خواند که برخی به آن میگفتند «کاغذپاره».
گزیده اظهارات احمد پورفلاح را در ادامه میخوانید:
* دو سال سخت تشدید تحریمها و در شرایطی که ایران با بخشهای بزرگی از دنیا تعامل داشت نشان داد که چه روزهای سختی در انتظارمان خواهد بود اگر بخواهیم به شرایط قبل برگردیم.
* یک دیدگاه شاید وجود داشته باشد که ایران را کشوری بسیار فراتر از آنچه هست میپندارد و معتقد است که ما نیازی به جهان نداریم و جهان است که به ما نیاز دارد. این نگاه نباید بر مناسبات حاکم باشد زیرا تهدیدآمیز است. توجه داشته باشیم که همه جامعهها به هم نیاز دارند و باید برای برطرف کردن نیازها همکاری باشد. این تفکر اگر بر مناسبات حاکم شود و وضع به روزهایی برگردد که تشدید تحریمهای ایران از سوی غرب در دستور کار بود، فاجعه درست میشود.
* یادمان باشد که متاسفانه جامعه ایرانی در دنیای صنعتیشده امروز در تولید فکر، تولید محصول با کیفیت جهانی و خدمات قابل اعتنا سهم بالا و نقش پررنگی ندارد و برای زندگی مادی نیاز به دنیا دارد. نباید همه تخممرغها را در سبد خوداتکایی گذاشت و یادمان باشد که تجربه تشدید تحریمها به ما میگوید حتی داشتن ارتباط کمرنگ با دنیا برای اقتصاد ایران مفید نیست.
* در روزها و سالهایی که غرب بهویژه ایالات متحده آمریکا با همه قدرت و نیرویش محاصره اقتصاد ایران را در دستور کار داشت و در هر مقطع از زمان دامنه و ژرفای تحریمها را تشدید میکرد، کسانی در ایران میگفتند قطعنامهها کاغذپاره است. اما این افراد و همه مردم ایران به چشم دیدند که همین کاغذپارهها اقتصاد ایران را به روزهای سخت رساند و نیازهای برطرف نشده در هر فعالیت و هر بخش هر روز افزایش مییافت. نکته جذاب و درسآموز این است همان دولتمردانی که قطعنامههای تحریم اقتصاد ایران را کاغذپاره میدانستند برای مذاکره با آمریکا پیشگام شدند و میخواستند که این مذاکرات انجام شود که در دوره آنها ممکن نشد.
* تصمیمها و اقدامهای رخداده در دولتهای قبلی در حوزههای گوناکون سیاست داخلی، سیاست خارجی و مسائل فرهنگی و اجتماعی برآیندش این شد که بیاعتمادی در جامعه نسبت به نهاد دولت روندی فزاینده پیدا کرد. اخلاق کسب و کار و مناسبات اجتماعی که سرمایه اجتماعی هر جامعهای را شکل میدهند سست شد و فرو ریخت.
* با وجود اینکه در ۸ سال فعالیت دولتهای نهم و دهم و حتی در برخی مسائل فعالیت دولت فعلی موجب تضعیف اقتصاد ایران شده است اما ایران تواناییهای ذاتی قابل اعتنایی دارد که رهبران اروپایی آنها را خوب دیده و تشخیص میدهند. با وجود اینکه رتبه ایران در شاخص کسب و کار و اجزای آن چندان مناسب نیست و نمره خوبی نداریم اما این تواناییهای پنهان و پیدا راه ورود شرکتهای اروپایی به ایران را هموار کرده است.
* ایران دارای جمعیت ۸۰ میلیون نفری است که ۶۰ درصد بیشتر از جمعیت کل کشور عرب حاشیه خلیج فارس است و این یک بازار بزرگ به حساب میآید. در همسایگی ایران ۴۰۰ میلیون نفر در چند کشور سکونت دارند که نزدیک به ۷ درصد جمعیت جهان است و میتوانند بازار مناسبی باشند. ایران با همین میزان تولید ناخالص داخلی و حجم تجارت در میان ۳۰ کشور بزرگ قرار دارد که یک نقطه اتکا به حساب میآید.
* ایران نیاز به سرمایهگذاری در زیرساختها و در بهرهبرداری از نفت و گاز و معدن دارد. ایران دارای جمعیت مستعد باسواد است که شمار زیادی تحصیلکرده دارد و این تواناییها چیزی نیست که اروپاییها آن را تشخیص ندهند.
* در ۲ سال گذشته دهها هیات به ایران فرستادند تا قرارداد منعقد کنند. من میدانم که دهها مدیر و مالک از هزاران بنگاه ایتالیایی به تهران آمدند و فضای کسب و کار را رصد کردهاند. با توجه به اینکه اروپاییها میخواهند بازار جدید سرمایه و کالا به دست آورند ایران را کشوری مستعد تشخیص داده و به ایران هجوم آورند.
* بدون تعارف باید گفت که برخوردهایی شده است که شماری از مدیران بنگاههای اروپایی آن انگیزههای نخستین را از دست میدهند. اگر این شرکتها نیایند و سرمایهگذاری خارجی لباس عمل نپوشد و شرایط طوری شود که انگار تحریمها پابرجا هستند جامعه فعالان اقتصادی و جامعه ایرانی دچار ناامیدی خواهد شد. باید هر کاری در چارچوب عرف و قانون انجام شود که درها را بر روی ناامیدی ببندیم. باید قراردادهای امضاشده و تفاهمنامههای منعقدشده اجرایی شوند تا جامعه از رخوت بیرون آید.
* آمارها نشان میدهد که ورود سرمایه خارجی نسبت به سالهای قبل جهش داشته است و این مایه امیدواری است. امیدواریم موضوع مشکلساز بانکی نیز حل شود و سرمایهگذاری خارجی با شتاب بیشتری در ایران جریان پیدا کند.
* ساختار اقتصاد ایران به گونهای است که پروژههای بزرگ دراختیار دولتیهاست. اتاق ایران به مثابه نیرومندترین نهاد خصوصی در ۲ سال اخیر تلاش کرد سرمایهگذاری در بخشهای متوسط را از طرف خارجیها تسهیل کند. در شرایط حاضر اما مشکلات بانکی سد راه شده است و دولت میتواند از تواناییهای اتاق برای حل این مساله استفاده کند. اتاق بازرگانی باید آموزش کافی به شرکتهای ایرانی برای مذاکره با خارجیها عرضه کند و این طور نباشد که برخی مدیران حتی کارت ویزیت نداشته باشند.