گوشه نشینی رسانه های کاغذی
هورنیوز – بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات درحالی در تهران آغاز بهکار کرده که تیراژ پایین مطبوعات در کشورمان و در مقابل آن، موج اقبال به شبکههای پیامرسان موبایلی، فضای رسانهای کشورمان را تحت تاثیر خود قرار داده است.
بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات درحالی در تهران آغاز بهکار کرده که تیراژ پایین مطبوعات در کشورمان و در مقابل آن، موج اقبال به شبکههای پیامرسان موبایلی، فضای رسانهای کشورمان را تحت تاثیر خود قرار داده است.
با وجود اینکه هنوز هم وقتی سخن از رسانهها به میان میآید، ذهنها متوجه مطبوعات و نشریات کاغذی میشود، اما کیست که نداند، مصرفکنندگان خوراک رسانهای، مانند بسیاری دیگر از کشورها، رسانههای مدرن را به مدلهای کلاسیک کاغذی ترجیح میدهند و شاید برای همین است که تیراژ مطبوعات در کشورمان دیگر مانند گذشته بالا نیست. حتی سهم اندک رسانههای غیررسمی اما پرمخاطب دیجیتال از غرفههای نمایشگاه مطبوعات هم باعث نمیشود تا بازدیدکنندگان از این نمایشگاه از یاد ببرند که بیش از مطبوعات کاغذی، مشتری کانالهای تلگرامی و صفحات اینستاگرام و حسابهای توئیتری چهرههای خبرساز هستند.
در چنین شرایطی باید گفت که نمایشگاه مطبوعات، درست مانند یک نمایشگاه اشرافی است که همچنان اشرافیت و سلطه سنتی رسانههای کاغذی را پاس داشته و در عین حال حتی برگزارکنندگان آن نیز میدانند که در عصر رسانههای غیرکاغذی، نه فقط تعریف رسانه، بلکه تعریف و ماهیت روزنامهنگار و خبر نیز دچار تحول اساسی شده است. به این ترتیب، قلم و کاغذ این روزها تنها نمادهایی سنتی از واقعیتی بهنام رسانه هستند. رسانهای که برای انتشار پیام، دیگر نه نیازی به قلم دارد و نه کاغذ.
شبکههای پیامرسان موبایلی؛ خوب یا بد؟
چند سالی است که با رشد کاربران شبکههای مجازی و گسترش فروش تلفنهای هوشمند، این سوال پیشروی صاحبنظران قرار گرفته که فاصله گرفتن مخاطبان رسانهها از رسانههای رسمی و سنتی و روی آوردن آنها به انبوه پیامهای موبایلی، چه مزایا و معایبی دارد. هرچند پاسخ به این پرسش الزاما اثری بر تصمیم مخاطبان برای جایگزین کردن روشهای سهل و ارزان اطلاعرسانی دیجیتال بهجای شیوههای پردردسر خرید روزنامه نداشته و ندارد، اما دستکم میتواند جهتگیری سیاستگذاری رسانهای در ایران در ارتباط با نشر پیام را روشن کند.
واقعیت این است که ابزارهای جدید رسانهای در دسترستر از مطبوعات و سایر انواع رسانههای سنتی است. این رسانهها همچنین فارغ از قید و بندهای گاه دست و پا گیر مدیریتی، مدلی مردمی برای انتشار پیام ارائه داده و مفهوم «شهروند/خبرنگار» را عینیت بخشیده است. رسانههایی از این دست ارزان هستند و تنوع بالایی در انعکاس انواع خبرها دارند. آن ها همچنین مخاطبمحور هستند و به اشرافیت و سلطه صد ساله سردبیران و نخبگان مطبوعاتی بر مخاطبان پایان میدهند. امری که به مذاق روزنامهنگاران خوش نمیآید.
با این همه، نمیتوان گفت که شبکههای مجازی دارای آفت و کژتابی کارکردی نیستند. یکی از مهمترین انحرافات روی آوردن مخاطبان به این شیوه تولید و یا مصرف پیام، سطحینگری و بمباران خبری از سوی انواع کانالهایی است که معمولا پیام را بدون هرگونه تحلیل صرفا بهگونهای خام به مخاطب منتقل میکند. در این شیوه انتشار پیام، در واقع مصرفکننده پیام دچار «خام خواری خبری» میشود و با وجود اینکه «فکر میکند میداند»، تحلیلی از خبری که دربارهاش خوانده، ندارد. در واقع در این شیوه، مخاطب دچار جهل مرکب است، چراکه با وجود اینکه آگاهی جامعی نسبت به محتوای خبر ندارد، اما بهدلیل نظر انداختن بر تیتر مطلب، فکر میکند که در جریان قرار دارد. کپسولی شدن پیامها و چکیدهنویسی در فضای سایبری، عملا راه را بر تحلیلهای عمیق بسته و حتی اگر چنین تحلیلهایی در این فضا منتشر شوند، معمولا دیده نمیشوند و فرصتی برای خوانش آن ها دست نمیدهد.
از دیگر سو، غیررسمی بودن رسانههای سایبری و عدم رعایت اصول حرفهای خبرنویسی در آن ها، باعث رواج شایعه، هرزهنگاری، مغالطه خبری و انواع انحرافاتی از این دست میشود که در بلندمدت میتواند مصرفکنندگان پیام را به ابزارهای نوین خبررسانی بیاعتماد کرده و زمینه را برای بازگشت اقبال بهسوی رسانههای سنتی فراهم کند.
رسانهها، در جستجوی راه سوم
درست در چنین شرایطی، برگزاری نمایشگاه مطبوعات فرصتی است برای آنکه رسانههای کلاسیک به راههای تقویت خود در برابر سونامی فضای مجازی بیندیشند. سیاستگذاران رسانهای کشورمان نیز بهتر است بهجای محدود کردن رسانهها به انواع سنتی آنها و نادیده گرفتن شبکههای نوین خبررسانی، به فکر دفاع از مدلهای جدیدی باشند که ضمن تقویت نظام رسانهای، از تنوع لازم بهلحاظ روشهای خبررسانی برخوردار باشد. شاید اگر وزارت ارشاد، همزمان با برگزاری نمایشگاه مطبوعات، غرفههایی را در اختیار برخی کانالهای تلگرامی غیررسمی اما پرمخاطب قرار میداد، آنگاه میشد فهمید مخاطبان رسانهها بیشتر به استقبال چنین کانالهایی خواهند رفت یا اینکه رسانههای سنتی را حمایت میکنند؟
تردیدی نباید داشت که فضای رسانهای مدام در حال تحول است و خیلی زود، تب کانالهای تلگرامی هم مانند وایبر، لاین، فیسبوک و انواع دیگر این شبکهها فروکش خواهد کرد. در چنین وضعیتی، رسانههای کاغذی باید به این فکر باشند که چطور میتوانند این کوچ ناگزیر را مدیریت کرده و زمینه را برای جذب دوباره مخاطبان از دست رفته فراهم کنند. اگر برگزاری نمایشگاههای مطبوعات و برگزاری هماندیشیهای صنفی اصحاب رسانه بتواند پاسخگوی این دغدغه باشد و مدلی از نظام رسانهای ارائه دهد که تلفیقی از سرعت پیامرسانی شبکههای جدید و دقت رسانههای کلاسیک باشد، آنگاه میتوان گفت که چنین اقداماتی در فضای رسانهای مفید است. اما اگر برگزاری نمایشگاه مطبوعات و گردهم آوردن روزنامهنگاران کشور زیر یک سقف، تنها جنبه تشریفاتی داشته و به منظور تریبون دادن به فعالان سیاسی برای رخنمایی رسانهای باشد، آنگاه باید گفت که مطبوعات همچنان باید با درد کم مخاطبی و آمار پایین فروش کنار بیایند و نمیتوان امیدی به بهبود اوضاع مطبوعات در کشورمان داشت.
اینکه فعالان رسانهای و سیاستگذاران مطبوعاتی چطور میخواهند از میان دوراهی نخبهگرایی رسانهای (که نمودش در رسانههای سنتی است) و یا عوامگرایی خبری (که نمادش فعلا شبکههای پیامرسان موبایلی است)، راه سومی ایجاد کرده و مخاطب را با رسانه کاغذی آشتی دهند، خود سوالی است که ایام برگزاری نمایشگاه مطبوعات، بهترین زمان برای اندیشیدن به آن است.