انتقاد خسرو معتضد از رسانه ملی

هورنیوز – «بیبیسی و رسانههای آمریکایی در حال تزریق این ذهنیت غلط هستند که عظمت ایران فقط و فقط با سلطنت شاهنشاهی به وقوع میپیوندد و باید اذعان داشت که صداوسیمای ما در این راه به آنها کمک زیادی میکند.
وقتی تلویزیون ملی ما به طور دائم یا برنامه آشپزی نشان میدهد یا این که سعی دارد تا بدیهیات رفتاری در مواجهه زنان با مردان را به زنها و مردها یاد بدهد، طبیعی است که مردم به سمت و سویی هل داده میشوند که به جای رسانه ملی، تماشاگر سفت و سخت شبکههای ماهوارهای باشند.»
هفتهنامه تماشاگران امروز، به بهانه پخش فیلمی نسبتاً متفاوت از جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی از بیبیسی به سراغ خسرو معتضد، کارشناس تاریخ معاصر رفت تا از او درباره چند و چون آن جشن و البته بازخوردهایش که همچنان ادامه دارد، بپرسد.
گزیدهای از آن را میخوانیم:
شبکه من و تو را که در عمل صدای خاکستری بیبیسی است، تحت هیچ شرایطی نباید دست کم گرفت. در واقع مطالبی را که بیبیسی به دلیل ملاحظهکاریهای مرسوم سیاسی نمیتواند بگوید، به من و تو محول میکند.
بیبیسی و رسانههای آمریکایی در حال تزریق این ذهنیت غلط هستند که عظمت ایران فقط و فقط با سلطنت شاهنشاهی به وقوع میپیوندد و باید اذعان داشت که صداوسیمای ما در این راه به آنها کمک زیادی میکند. وقتی تلویزیون ملی ما به طور دائم یا برنامه آشپزی نشان میدهد یا این که سعی دارد تا بدیهیات رفتاری در مواجهه زنان با مردان را به زنها و مردها یاد بدهد، طبیعی است که مردم به سمت و سویی هل داده میشوند که به جای رسانه ملی، تماشاگر سفت و سخت شبکههای ماهوارهای باشند.
خندهدار است الان اعتراض میکنند که ظریف چرا به فلان مسئول خارجی کتاب هدیه داده یا چرا عراقچی قالیچه داده است. این حرفها خیلی مسخره است، چون هیچ رجل یا سیاستمدار آمریکایی حق ندارد، کادوی بالای ۱۰ دلاری را برای خود نگه دارد اما کادوهایی که دربار به دوستان خارجی میفرستاد، خیلی گران بودند. درباره ارزش هدیهها همین کافی است که بدانید سادهترینشان بستههای ۱۰۰ یا اقلا ۵۰ کیلویی خاویار بود.
حتی خارجیهایی هم که کلی پذیرایی شاهانه شده بودند بعد از بازگشت به کشورهایشان از حضور در جشن شاهنشاهی ایران ابراز پشیمانی کردند. آقای اسپیرو آگینو، معاون رئیسجمهوری ایالات متحده به مطبوعات آمریکایی اینطور گفته بود که یک دیوانه زنجیری ما را از ۳ بعدازظهر تا ۹ شب در گرما برای بازدید از رژه نگه داشت و حتی یک لیوان آب هم به ما ندادند تا گلویی تازه کنیم.
در فضای مجازی خواندم که ۶۹ پادشاه از سرتاسر جهان در جشنهای شاهنشاهی شرکت کرده بودند که به جرات میگویم، این دروغی بزرگ و وقیحانه است. اصلاً چنین چیزی نبود. یکسری شیوخ خلیج فارس در جشن حاضر بودند؛ به این دلیل که نه دبی و نه ابوظبی و نه عظمت فعلی قطر در کار بود و آنها چشمشان برای شکار و تفریح به ایران بود. حتی در کیش و شیراز اقدام به خرید خانه کرده بودند. انگلستان هم هر چقدر فرمانروای بدبخت بود را به شاه گفت که باید برای حضور در جشن دعوت کند. در کل، انگلیسیها به جای ملکه که گفته بود شرکت در چنین جشنی به هیچوجه در شأن من نیست، نوکرهای خود را به زور به جشن فرستادند.
اینطور نبود که پادشاهان و شاهزادهها از حضور در این جشن استقبال کنند. یکسری آدمهای بیکار و کمارزش آمدند. اصلاً این حرفهایی که میزنند و ادعا میکنند که شاهان و امپراتورها به ایران آمدند دروغ است. شاید باورش برای قشری که در سالهای پس از انقلاب به دنیا آمدهاند سخت باشد اما برای برگزاری آن جشنها ۱۵ روز ادارهها تعطیل شد و همه امور مردم معطل ماند تا مثلاً محیط در روزهای جشن نظامی نباشد. مردم به همین دلیل عصبانی بودند و به شاه و اطرافیانش به دلیل این نوع رفتار، بدوبیراه میگفتند.