زهرا برای اینکه به همگان بگوید شوهرش مرد فاسد و بی بند و باریست در فکر انتقام جویی از وی بود و هر دم مترصد فرصتی بود تا نقشه خود را عملیاتی کند تا اینکه  لیلا برادرزاده خود را طعمه نقشه پلید خود قرار داد.

داستان از این قرار است که لیلا غافل از همه چیز در اتاقی مشغول عوض کردن لباسش بود تا به مراسم عروسی برود، که عمه اش زهرا ناگهان برای انتقام گرفتن از شوهرش فکری شیطانی به ذهنش می رسد؛ وی بلافاصله با تلفن همراه شوهرش شروع به فیلم برداری از بردار زاده جوان خود که مادر دو کودک است می کند تا به همگان اعلام کند این دو باهم در رابطه هستند و فیلم آن در تلفن همراه همسرم موجود است.

بعد از اتمام فیلمبرداری، زهرا بلافاصله فیلم را به برادر خود که پدر لیلا نیز بود نشان می دهد و می گوید که دخترت (لیلا) با همسر من در رابطه است و فیلم را نشانش می دهد. از آنجایی که گمان می کردند دلیل ندارد زهرا برای بیان چنین اتهامی دروغ بگوید پس حق را به وی دادند و بدون آنکه پرس و جو کنند و بی هیچ تحقیقی لیلا را از عروسی با بهانه ای به خانه پدری اش کشاندند و آنجا بود که اتفاقی ناگوار و دلخراش رخ داد.

به گزارش خبرنگار ما؛ پدر و برادر لیلا بدون تاکید از صحت و سقم فیلم موجود در گوشی شوهر زهرا به جان لیلای بیگناه افتادند و در نهایت پدر با ساطوری که در دست داشت جان دختر از همه جا بی خبرش را گرفت.

در همین میان همسایه ها که از ماجرا خبردار شدند با پلیس تماس می گیرند و موضوع را شرح می دهند، پس از پیگیری های اولیه پلیس و اعتراف زهرا به دروغ سازی و فتنه گری اش همه به این نتیجه می رسند که هیچ رابطه ای بین لیلا و شوهر زهرا نبوده و موضوع فیلم صرفا فقط صحنه سازی زهرا بود که از شوهر خود قصد انتقام داشت اما در نهایت تاسف گردن بی گناهی را زیر ساطور برد. خویشاوندان زهرا را در اتاقی حبس می کنند تا به کلانتری جهت تکمیل تحقیقات انتقال دهند اما زهرا در را می شکند و متواری می شود و تا امروز هیچ کس خبری از وی به دست نیاورده است، تا این پرونده  به دلیل مشخص نشدن وضعیت زهرا در هاله ای از ابهام قرار بگیرد.