«هنر باید روی صندلیاش بنشیند»
هورنیوز – سحر فهیمیراد متولد مهر سال ۱۳۶۴ و اصالتا آبادانی است. او علاوه بر کارهای هنری مانند نقاشی، مجسمه سازی و …صاحب یک گالری نقلی در هتل پارس اهواز است و دوست دارد گالریش بستری برای کمک به هنر و هنرمندان استان باشد. گالری آروشامهر در طول چهار سال فعالیتش نمایشگاههایی را هم برپا کرده است.
درباره هنر و سبکی که کار میکنید توضیح دهید؟
ـ سبکی که کار میکنم سبکی نو در هنر پردازش محسوب میشود. هنر پرداز سبکی است که با نقطه و ترام کار میشود. شاید کشیدن یک تابلو با این سبک حدود شش ماه زمان ببرد اما خوبی کار این است که از هر فاصلهای به تابلو نگاه کنید یک کار سه بعدی میبینید. این سبک نو شاید هنوز به اروپا هم معرفی نشده است چراکه اروپاییان وقتی به این جا میآیند با حالت تعجب به تابلوها نگاه میکنند.
خاستگاه این سبک کجاست؟
ـ خاستگاه “هنر پردازش” در ایران خودمان است. الفبای این سبک را از استادم آقای نادری فراگرفتم و خودم آن را پرداخت کردم. در واقع سبک پردازش سبکی جدید و برگرفته از هنری قدیمی است. این هنر سیر تکاملیاش را طی کرد و کسی را نمیشناسم که در این سبک کار و فعالیت کند.
درباره خودتان، تخلصتان و کار در گالری بگویید؟
ـ من به صورت آزاد به هنر روی آوردم. وقتی شروع به کار کردم فکر نمیکردم زمانی برسد که در سن ۱۵ سالگی هنرم را به صورت حرفهای آغاز کنم. تخلص من آروشامهر است و دوست دارم با این نام بالا بیایم. یکی از استادهای شعر و ادبیات من میگفت خوب است هنرمندان تخلصی داشته باشند. آروشا به معنای درخشان و باهوش است. از سال ۸۹ گالریام را در هتل پارس اهواز افتتاح کردم. گالری من از همان ابتدا بیشتر جنبه نمایشی داشت و نه جنبه درآمدزایی. ولی خوشبختانه استقبالی را که فکر میکردم صورت گرفته است. فکر میکنم اهواز خیلی جای کار دارد و دلیل این که صحنه را خالی نکردم همین است. دوست دارم تعداد هنرمندان اهوازی بیشتر باشند. البته در سالهای اخیر نیز هنرمندان زیادی پا به عرصه هنر گذاشتند.
آیا گالریتان را در اختیار هنرمندان قرار میدهید؟
ـ در این زمینه با هنرمندان همکاری میکنم به ویژه برای هنرمندانی که وسع مالی ندارند. این جا قرار است باشد تا بعضی هنرمندان بتوانند کارهایشان را ارایه دهند. هنرمندان زیادی داریم که داری قدرت قلم خوبی هستند. تاکنون چندین نمایشگاه نقاشی نیز برگزار کردهام. هماکنون نیز کارهای خودم را در گالری ارایه میدهم اما پیش از این نمایشگاههایی از کارهای هنرمندی چون هاشم بدری و چند تن دیگر از هنرمندان برگزار کردهام. برگزاری نمایشگاه در گالری بیشتر بستگی به نوع استقبال مردم دارد. مثلا از نمایشگاه نقاشی هاشم بدری که فروردین ماه امسال برپا کردیم استقبال خوبی شد. اگر کارها قدرت داشته باشند مردم استقبال میکنند.
چرا حرفه گالریداری را انتخاب کردید؟
ـ هر کاری به بستری نیاز دارد و بستر کارهای هنری همین است. من معتقدم هنر باید روی صندلیاش بنشیند.
آیا گالریدار کسی است که تنها نمایشگاه برپا میکند و فقط به عرضه آثار میپردازد؟
ـ برای داشتن گالری لزوما نیازی نیست که فرد نقاش یا هنرمند باشد اما ترجیحا اکثر هنرمندان در پی فعالیت هنری که دارند اقدام به راهاندازی گالری میکنند. این جا بنا نیست فقط گالری باشد. من در اهواز گالری دارم چون دوست دارم اهواز نیز در عرصه هنر دستی بر آتش داشته باشد. بسیاری از مردم وقتی به اهواز میآیند میپرسند مگر این جا هم فعالیت هنری میشود؟ خوزستان با وجود وزنههای هنری مثل هاشم بدری هنوز شناخته شده نیست.
وضعیت هنر و هنرمندان را در استان خوزستان چه طور میبینید؟
ـ در استان ما هنرمندان قابلی وجود دارد اما متاسفانه هنر مظلوم واقع شده است چراکه بخش قابل توجهی از مردم بیشتر دغدغه خوراک و پوشاک دارند و به هنر آن طور که باید توجه نمیکنند. برای همین من فضای هتل را برای گالری انتخاب کردم تا هنر و هنرمندان خوب خوزستانی را معرفی کنم چراکه از هر شهری مسافر به این جا میآید. در استان خوزستان هنرمندان خوبی داریم. از دید بسیاری از مردم، اهواز شهری صنعتی است که فقط شرکت نفت یا صنایع فولاد دارد و این طور شناخته شده است. هنر همیشه از جایی برمیخیزد که بعضی چیزها سرجای خودش نباشد. برای هنرمند باید جایگاه خاصی را قایل شوند و به خاطر دیدگاهش باید ارج نهاده شود. یک هنرمند باید نقطه نظر و آن چه که در ورای حیطه فکریاش وجود دارد را بگوید. این طور بهتر است. هنرمندان باید پایشان را فراتر از سبکهای رایج بگذارند. این که مثلا در سبک رئال یا هایپررئال کار میکنند در واقع نوعی به رخ کشیدن مهارت قلم خودشان است. برای همین از اصل جا میمانند. الان جامعه هنری در حال رفتن به سمت و سوی بالاتری است و هنرمندان جهان سعی میکنند کاری را ارایه دهند که متفاوت باشد چراکه دنیا دنیای انسانهای خلاق است و خلاقیت است که هنرمند را متمایز میکند.
وضعیت فرهنگی یک جامعه چه قدر با هنر آن جامعه در ارتباط است؟
ـ همیشه فرهنگ و هنر یدککش و در کنار هم بودهاند. این که میگویند هنر نزد ایرانیان است و بس تبدیل به شعار شده است. تا زمانی که هنر جایگاه خودش را پیدا نکند و کت و شلوار خودش را تن نکند ما همچنان از لحاظ فرهنگی رشد نخواهیم داشت. چراکه فرهنگ و هنر همیشه مکمل هم بودهاند. متاسفانه الان هنر کنار کشیده شده و مظلوم است و به قول احمد شاملو که میگوید «هنر تبدیل به تنقلات شده است» هنر فقط جنبه سرگرمی پیدا کرده است. کسی که تابلو نقاشی را نگاه میکند به عمق تابلو دقت نمیکند. باید نگاهها به هنر عمیقتر شود. شاید ما بتوانیم چیزی را ناخودآگاه بشنویم اما قوه بصری ما ارادی است. یعنی آدم باید اراده کند تا چیزی را ببیند اما ناخودآگاه میشنود. برای همین در این میان هنرهای تجسمی ما عقب میروند و هنری مثل موسیقی ما حتی اگر سبکهای خلاقی نباشد و تکراری باشد بالا میآیند.
پیشنهاد شما برای خروج از وضعیت کنونی چیست؟
ـ در استان خوزستان باید برای هنر بسترسازی صورت گیرد و آموزش داده شود. مطبوعات و رسانهها باید بیشتر در این زمینهها کار کنند. مهمتر از همه مطالعه است. متاسفانه مردم مطالعه نمیکنند و این یکی از ضعفهای جامعه ما است. مردم خوب است از هنر بدانند تا هنرمند کنار کشیده نشود. اگر مطالعه باشد آدم ضرر نمیکند. اگر فردی در طول شبانه روز ۲ ساعت را به مطالعه مفید اختصاص دهد چیزی از او کم نمیشود. بعضی از مردم مقداری با هنر مناقشه میکنند. کار هنر دلی است اما فلسفه آن چیز دیگری است. هنر زمانی به وجود میآید که بعضی چیزها سر جای خودشان نباشند. هنرمند با آلات موسیقی با قلم نقاشی و به طور کلی با هنرش سعی میکند تا بینظمی موجود در جهان را نشان بدهد. و دیدن این موضوع بستگی به هوش مردم دارد. خیلی از مردم ما البته به عمق آثار هنری نگاه میکنند اما قریب به اتفاق بیدقت هستند.
محافل هنری استان از نظر شما چه طور هستند؟
ـ من زیاد در فعالیتهای دسته جمعی شرکت نمیکنم. البته بابت تک روی نیست بلکه شاید به خاطر جوی است که میان هنرمندان است. اگر فعالیتهای دست جمعی هنرمندان دوستانهتر و با سازش همراه باشد مشکلی ندارد. من از حاشیهای که هنرمندان برای یکدیگر ایجاد میکنند خوشم نمیآید.
نظر شما درباره نقش اقتصاد در هنر چیست؟ آیا نبود وضعیت اقتصادی مناسب برای هنرمند موجب به وجود آمدن هنر شفارشی میشود؟
ـ هنر اگر دغدغه نان را به دنبال داشته باشد قالب دلیاش را از دست میدهد و جنبه سفارشی پیدا میکند. مردم معمولا دنبال این هستند که کاری باب دیده خودشان است داشته باشند و همین باعث میشود ایدهآلهای هنرمند کنار گذاشته شود. هنرمند برای این که بتواند کارش را با آن قدرت و قوتی که باید ارایه دهد بهتر است کارش دلی باشد و از ایده خودش بهره بجوید و جنبه سفارشی نداشته باشد. ولی وقتی دغدغه پول، نان و اقتصاد به میان میآید هنر خیلی مظلوم میشود. هنرهای بازاری اغلب قدرت هنری را ندارند چراکه هنرمند اثر را کشیده تا آن را به فروش برساند. اگر برای هنرمند جایگاهی که مناسب او است را قایل شوند دیگر هنرمند برای رفع نیازهای خودش کاری را انجام نمیدهد و همین دغدغه موجب میشود هنرمند کارش را آن گونه که باید انجام ندهد زیرا فقط میخواهد کاری را انجام دهد و به فروش برساند. هنرمند مسلما به حمایت مالی نیاز دارد. من اگر نانآور یک خانواده بودم و هنر ابزاری برای ارتزاق من بود مطمئنا با مشکل روبهرو میشدم. جنبه آموزش هنر میتواند یکی از راههای درآمدزایی برای هنرمندان باشد.