انقلابیگری و دغدغه معیشت مردم
هورنیوز – همین جریان همچنین تلاش میکند گرهگشایی از مشکلات اقتصادی و معیشتی را در فاصله گرفتن از انقلابیگری جستوجو کند یا ۲ قطبی انقلابیگری-رفاه اقتصادی را دامن بزند؛ اما واقعیت چیست؟
واقعیت این است که مفهوم دقیق و صحیح انقلابیگری، ترکیب بهینهای است از عقلانیت، پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب، واقعبینی در عین هدفگیری آرمانهای انقلاب و تلاش بیوقفه برای دستیابی به آرمانها، پایبندی به استقلال کشور، دشمنشناسی و حساسیت در برابر نقشههایش و عدم پیروی از او، تقوای دینی و سیاسی، شجاعت، بصیرت و صراحت.
ترکیب این مولفهها، انسانی را خلق میکند که در عین اخلاقمداری و عقلانیت، قاطع و صریح است و در عین واقعبینی، آرمانگرا. چنین انسانی ضمن توجه به دشمن و ترفندهای او و حفظ استقلال کشور، سختکوش و دارای همت بلند است تا آرمانهای انقلاب را که از جمله آنها رفع محرومیت، عدالت و رفاه عمومی است تحقق بخشد. یک انقلابی، با بصیرت و شجاعت، پایبندی خود را به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب همواره به نمایش میگذارد و در این راه از سرزنش سرزنش کنندگان واهمه ندارد.
اگر دیروز امام راحل؟ره؟ در اوج انقلابیگری، درد محرومان و پابرهنگان را لحظهای فراموش نمیکرد و خود زی طلبگی و سادهزیستی را انتخاب کرده بود و به آن پایبند بود، تأیید رابطه انقلابیگری با دغدغهمندی نسبت به مردم و معیشت آنهاست.
و اگر امروز رهبر فرزانه انقلاب در قله انقلابیگری، آشکارا میگوید: «بنده به مسائل معیشت مردم خیلی فکر میکنم، خیلی دغدغهمندم نسبت به مسئله معیشت مردم…» و خود نیز همچون محرومان زندگی میکند، باز هم تأیید این رابطه است.
همان قدر که انقلابیگری با دغدغهمندی نسبت به معیشت مردم ملازمت دارد، غیر انقلابی بودن، ملازم بی دردی و فقدان دغدغه لازم نسبت به معیشت آحاد جامعه است؛ این را از نحوه زندگی و سلوک افراد غیر انقلابی هم میتوان دریافت! آنان که آب و نان و معیشت مردم خود را در دستان بیگانگان جستوجو میکنند نه تنها مردم را به رفاه نمیرسانند و نانی از تنور آنها برای مردم گرم نمیشود بلکه چه بسا خواسته و ناخواسته عزت و غرور آنها را هم به حراج بگذارند.
تاریخ نیز گواه این واقعیت است که افراد هر چه دشمنشناستر و شجاعتر و به استقلال کشور پایبندتر بودهاند و هرچه تقوای دینی و سیاسی بالاتری داشتهاند و خلاصه هر چه انقلابیتر بودهاند، مردمیتر هم بودهاند و دلسوزتر به حال منافع و حقوق مردم. و بالعکس آنانی که دلبسته مردم خود نبودهاند و آنها را باور نداشتهاند و دلبسته بیگانگان و یا امیدوار به آنها بودهاند، بیشتر منافع خود و اقشار مرفه را و کمتر دغدغه معیشت مردم را داشتهاند.
هنوز زمان زیادی از دوران سازندگی و اصلاحات نگذشته است. ما و مردم فراموش نکردهایم دوران معروف به سازندگی را که چگونه عدهای توسعه را مشروط به له شدن عدهای زیر چرخهای آن میدانستند و از دنبال کردن آن ابایی نداشتند. و چگونه طبقه نوکیسهای شکل گرفت که هنوز کشور و مردم تاوان آنرا میدهند.
ما و مردم فراموش نکردهایم دوران اصلاحات را که دغدغه مسوولان دولت و احزاب مسلط حامی او، توسعه سیاسی بود و به جای راه افتادن چرخ کارخانجات و رونق کشاورزی و دغدغه معیشت مردم، هر روز روزنامه و هفتهنامهای متولد میشد و به کوره توسعه سیاسی و فاصله گرفتن از ارزشها بیشتر میدمید و به قول آقای هاشمی رفسنجانی آن زمان! هر روز صبح، بمبی را زیر پای مردم منفجر میکردند.
و فراموش نکردهایم مجلس ششم یعنی مجلسی که اکثریت قاطعش در اختیار به اصطلاح اصلاحطلبان بود و کمترین طرحها و لوایح اقتصادی را در دستور داشت و بیشترین تشنج سیاسی را به کشور تحمیل کرد. و همچنین هنوز فراموش نکردهایم اولین شورای اسلامی شهر تهران را که در بست، در اختیار این جریان و چهرههای شاخص و برجسته آن بود و تنش سیاسی بین خود اعضا و ناکارآمدی آنها، کار را بدانجا کشاند که به عنوان یک رسوایی در پرونده این جریان ثبت شد.
همه این رفتارهای غیرانقلابی و بی توجهیها به مطالبات واقعی مردم بود که موجب رویگردانی مردم از این جریان شد و به رغم گذشت سالها از آن زمان و اعتراف به چنین اشتباهاتی، هنوز بهطور کاملترمیم نشده است. بنابراین انقلابیگری بهمعنای صحیح خود ملازم دغدغه مردم، معیشت آنها و مطالبات واقعی آنهاست.