شطرنج مدیریت شهری

شجاعتی که نادیده گرفته می شود
میدان چهارشیر برای شهروندان اهوازی تنها یک نوستالژی صرف نیست، گر چه وقتی در لابه لای آلبوم عکس های هر اهوازی یا خوزستانی، ردپایی از شیرهای این میدان می توان یافت به این معناست که این نقطه کانونی شهر به تاریخ شفاهی در شهر اهواز الصاق شده است و تو گویی از نمادهای زندگی اهوازی هاست.
از این منظر است که هر گونه فعالیت عمرانی در این نقطه هم جدی، خطیر و حساسیت برانگیز است و هم به گونه ای لحظه ای به جهت رفت و آمد متراکم خودرویی _ انسانی از این منطقه مورد قضاوت و نظارت عمومی قرار خواهد گرفت.
پس، به طور مسلم؛ این پیش فرض ها مانع اصلی در راه شهرداران گذشته اهواز برای چاره اندیشی در خصوص وضعیت ترافیکی این میدان بوده است و تا اینجای کار، هر قضاوتی در خصوص سیدخلف موسوی شهردار اهواز داشته باشیم این امتیاز متعلق به اوست که با دانستن و تسلط بر این چالش ها، دستور آغاز عملیات اجرایی بزرگ ترین تقاطع چند سطحی جنوب کشور را در این میدان صادر کرد.
چالشی از روزهای نخست
اهواز شهری فقیر به لحاظ دارا بودن زیرساخت های حمل و نقل درون شهری است، محرومیت امروز شهر ما در این حوزه نشانه ای از عدم ریسک پذیری مدیران شهری در چند دهه اخیر بوده است که اگر امروز برای رفع این محرومیت اندیشه ای نشود با توجه به روند افزایشی جمعیت، بحران ترافیک به یکی از چالش های آینده شهر مبدل خواهد شد، توجه ویژه سیدخلف موسوی به حل این بحران را در پروژه های مورد بهره برداری شده نظیر زیر گذر خلیج فارس، پل سوم و پل جوادالایمه و در آینده نزدیک در زیرگذر شریعتی و رمپ جوادالایمه و تقاطع و پل ولایت و همچنین پل اصلی میدان چهارشیر به وضوح میتوان مشاهده کرد، حال آن که با توجه به وضعیت رکود درآمدی در کشور و چالش نبود نقدینگی، سید خلف قادر بود مانند گذشتگان خود وارد این پروژه های ریسکی نشده و این اعتبارات را در بخش های زودبازده غیر چالشی هزینه نماید اما او شاید بر سر اعتبار خود و آینده شهر، فرمولی را انتخاب کرد که با پایان پروژه های آغاز شده در نهایت پیش روی تاریخ سربلند خواهد بود.
مخالفت هایی که تمامی ندارد
اهواز شهر مخالفت های بی پایان است که هم نشانه زنده بودن، پویایی و تکثر شهر است که یک مزیت به شمار می رود و هم می تواند گره در کار انداخته و در روند توسعه لکنت ایجاد نماید.
امروز که تیرهای زهرآگین نقد به سوی شهردار اهواز روانه شده کافی است کمی گذشته را مرور کنیم تا حافظه کوتاه مدت بر حقایق مسلم سایه نیافکند.
امروز هیچ کدام از شهروندان اهوازی در موفقیت و اثربخشی نهایی پروژه جهادی پل سوم شکی ندارند، این در حالی است که در زمان آغاز این پروژه از شهردار اهواز چندین شکایت به دستگاه قضایی شد، چندین دستگاه مخالف آغاز این پروژه بود و در همان روزها چند اظهار نظر در خصوص غیر عملی بودن این طرح منتشر شد، سید خلف اما مصمم بود و می دانست هر کار بزرگی هزینه هایی دارد و البته این هزینه ها را پرداخت تا امروز مهم ترین گره ترافیکی اهواز به یکی از جلوه های زیبای شهر مبدل شده باشد.
شاید این اولین بار است جایی عنوان می شود، اما این حق شهروندان اهوازی است که بدانند شب پیش از کلنگ زنی میدان چهارشیر، نامه پراکنی برخی دستگاه ها که خطوط تاسیساتی آن ها از زیر این میدان عبور می کند مبنی بر مخالفت برای فعالیت عمرانی در این منطقه آغاز شد و اگر نبود شجاعت و عزم شهردار موسوی این پروژه در همان روز اول برای همیشه متوقف می شد.
علت واقعی کندی پروژه های بزرگ
سه دهه فرمانداری و مدیریت در سطح عالی استان، از سید خلف موسوی فردی اهل تعامل و کار بین بخشی و صبور تراشیده است، این اگر حسن است یا قبح، مربوط به این نوشتار نیست، اما نمود آن را می توان در بروز سطحی طبیعی از حواشی آن هم از مجموعه شهرداری با قریب ده هزار نیروی انسانی و شورای بیست و یک نفره چهارم ارزیابی کرد.
مردم خسته اهواز که حاشیه های شهرداری و شورا در دوره های گذشته آن ها را کلافه کرده بود؛ حتما به خوبی می دانند آرامش نسبی این روزها در مدیریت شهری از ظرافت های کاری سیدخلف موسوی است هر چند هزینه این مدیریت، چندین بار عمل و بستری و مشکلات جسمی برای او باشد. این ویژگی تعاملی سید خلف، مانع حاشیه پردازی او و یا انداختن توپ تاخیر پروژه ها به زمین سایر نهادها و ارگان هاست، صبور او بالاخره منجر به نتیجه می شود حالا این نتیجه زمان هایی را می سوزد که راستی! چاره دیگری وجود ندارد.
وگرنه فی المثل در پروژه شریعتی دیگرانی باید پاسخگو باشند که پیش از تملک کامل دست به طراحی آن زدند و سید خلف قاعدتا نمی بایست ماه ها زمان و انرژی و میلیاردها تومان صرف حل معضل معارضان این پروژه نماید، یا آن هایی که با علم به مشکلات اجرای این پروژه وعده افتتاح آن را زیر یک سال دادند و این سید خلف بود که پاسخگوی آن وعده ها شد، یا انتقال خطوط انرژی در این پروژه که شش ماه از زمان پروژه را متوقف کرد و از بین برد و کمتر گلایه ای از شهردار شنیده شد، به هر حال سبک مدیریتی سید خلف موسوی، عبور از حاشیه و پرداختن به متن موضوع است که ظاهرا این خود یک حاشیه بزرگ پیش پای او نهاده است، در پروژه چهارشیر و سایر پروژه ها نیز این معضلات ادامه دارد.
شهردار موسوی معتقد است تنش ها نباید به شهروندان منتقل شود در حالی که حلقه مفقوده توسعه در این شهر عدم نگاه یکپارچه و همه جانبه نهادها و سنگ اندازی و مانع تراشی هایی است که هر حرکت فرابخشی بزرگ را مورد هجوم قرار می دهد.
و باز هم میدان چهار شیر
با آغاز شدن مارتن انتخابات شورا در ماه های دیگر طبیعی است که مشکلات تاریخی و مزمن شهر روی دایره باشد و مدعیان و رقبا حتی آتشین و بی رحمانه، روندها و فرآیندها را مورد نقد و بعضا تخطیه قرار دهند، این اما امرو نیکویی است و در نهایت نفع عمومی شهر و خرد جمعی، شورای پنجم را شکل خواهد داد.
اما نباید از یاد برد که رهبر معظم انقلاب در همین روزها به دولت توصیه اکید فرمودند که تا روز آخر کار کرده و وارد فضای انتخاباتی نشود، همانا مخاطب کلام رهبری شوراها و شهرداری ها نیز می باشند، این نهیب را به گوش جان باید شنید.
هم شهرداری باید به کار پرداخته و بی توجه به جوسازی ها از تلاش خود برای عمران نکاهد و هم اعضای فعلی شورا نباید از خاطر ببرند فعالیت چهار ساله آن ها مورد ارزیابی و رصد عمومی است و تناقضات رفتاری و گفتاری به خصوص در سال و ماه های پایانی فعالیت دشنه به خود و خودزنی است، سخن با مدعیان و رسانه ها نیز بسیار است اما تنها این رعایت اخلاق حرفه ای و آلوده نشدن به اغراض است که می تواند از چالش ها و آسیب هایی که شهر را گامی به پس می راند، جلوگیری کند.
با این همه، چه بخواهیم و نخواهیم، پروژه میدان چهارشیر با هفده درصد پیشرفت فیزیکی پیش روی ماست، عزم سید خلف موسوی برای اتمام این کار بزرگ همان عزمی است که پل سوم، زیر گذر خلیج فارس و پل جوادالایمه را به سرانجام رسانید. عزمی که در ماه های آینده منجر به اتمام زیر گذر شریعتی و پل ولایت خواهد شد.
اگر در اندیشه توسعه شهر اهوازیم بدانیم خللی در این عزم رخ نداده و تنها باید شهردار را در اتمام و انجام این کارهای بزرگ یاری رسانید، و اگر بدخواهیم یادمان باشد، میدان منافع شهر نباید عرصه تسویه حساب های شخصی باشد، دست خدا عاقبت، نصرت الهی را برای خادمان واقعی رقم خواهد زد، سال ها بعد نه صداهای مخالف و نه مخالفت خوانی ها و نه حتی نام ها که آن چه بر جای می ماند نتیجه و خیر عمومی کارهاست.
و حرف آخر…
سرمایه سوزی انسانی در استان خوزستان رونق عجیبی دارد. در حالی که روند توسعه و شایسته گزینی در استان ها و مناطق دیگر کشور به امری ورای سیاست و منفعت تبدیل شده و اگر فاصله های میان توسعه استان و شهر اهواز با سایر استان ها و کلانشهرهاست باید برای حل این معضل چاره ای جست.
این روزها اما سید خلف موسوی مورد تهاجم بی رحمانه ای است و طنز ماجرا آن جایی است که این تهاجمات نه برای کارهای نکرده که برای کارهای کرده او صورت می گیرد، او راستی به نیکی می داند؛ حکایت مدیریت خیابانی در شهر همین است، و به گفته یکی از شهرداران سابق این تنها مدیران بیابانی هستند که از هر گونه نقدی در امان می باشند. با این همه، تاریخ قاضی نهایی است و او به تجربه آموخته است می توان موج های تخریبی را تقلیل داد و مردم در پس غبارها و ابهامات، با تشخیص درست خود یک گام از خود نخبه نمایان پیشترند.
شاید سید خلف موسوی وقتی این روزها برخی نقدها را مرور می کند، آن چه از شکستن سکوت او جلوگیری می کند، و یا بر عزم او می افزاید،روزهایی باشد که از عرشه پل سوم عبور می کرد، یا در کنار میدان جوادالایمه به ترافیک عبوری می نگریست، یا در کارگاه زیرگذر خلیج فارس قدم می زد، یا به فکر شکافت کوه گلف آن هم در میان یک پادگان نظامی بود و یا… او به خاطر می آورد که مشکلات پیچیده ای را برای حل این پروژه ها از سر گذرانده و در نهایت وقتی کام مردم شیرین شد دیگر کسی به خاطر نمی آورد که چه رنج ها و خون دل ها و اشک ها رفته است، او می داند، ما هم می دانیم.
پس، تنها باید صبوری کرد تا به شهر من اهواز، رنگی تازه داد و او را به جایگاه واقعی اش رساند.
https://hoorkhabar.ir/618870کپی شد!
101
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.