اگر تلگرام نبود
هورنیوز – از آنجا که نیازهای مردم در جوامع گوناگون تا حدودی متفاوت است، یا میزان این نیازها در اندازههای گوناگونی تأمین میشود، در نتیجه بکارگیری فناوری نیز در این جوامع تا حدی با یکدیگر فرق میکند. یکی از مصادیق این ادعا را در دیدگاههای شهروندان ایرانی درباره شبکههای اجتماعی و نحوه استفاده از آنها میتوان دید.
٨ماه پیش مطالعهای درباره نگاه مردم به شبکههای اجتماعی از سوی موسسه ایسپا انجام شد که مرور نتایج آن بسیار جالب است. این مطالعه بهصورت نظرسنجی و از میان ۴۴٠٠ نفر از شهروندان ایرانی بالای ١٨سال در مناطق شهری و روستایی ١١ استان کشور ازجمله تهران انجام شده است. اگرچه با قاطعیت نمیتوان گفت ولی نتایج حاصل را میتوان تا حدود زیادی معادل نتایج در کل کشور دانست.
این مطالعه نشان میدهد که حدود ۵٣درصد مردم عضو این شبکهها هستند. بهطور قطع در فاصله ٨ ماه گذشته تا امروز این رقم بیشتر هم شده است. فراموش نکنیم که حدود ١٨درصد از این افراد پاسخگو بیسواد و کمسواد بودند و موضوعا قادر به استفاده از این شبکهها نیستند و نزدیک به ٢٣درصد نیز روستایی و تعداد قابل توجهی نیز پیر و فرتوت بودند که این افراد تا حدی خارج از مقوله استفاده از این شبکهها قرار دارند.
درصد عضویت در این شبکهها برای افراد زیر ٣٠سال حدود ٧٢درصد است و در افراد تحصیلکرده بالاتر از دیپلم به بیش از ٧۵درصد میرسد و با توجه به روند رو به رشد آنان در جامعه و اثرگذاری بیشترشان در جامعه، میتوان نتیجه گرفت که درحال حاضر بیش از ٩۵درصد نیروهای جوان و تحصیلکرده شهری کشور بهنحوی عضو شبکههای اجتماعی هستند.
نزدیک به ٧۵درصد از این افراد عضو تلگرام هستند. در مراحل بعدی واتسآپ (۴٨ درصد)، اینستاگرام (٣١ درصد)، لاین (٣١ درصد)، وایبر (٢۴ درصد)، فیسبوک (٢٠ درصد) و تانگو، گوگلپلاس، توئیتر و ویجت نیز زیر ١٠ تا ٢درصد هستند.
نکته مهم این است که در فاصله ٧ماه اول فروردین ١٣٩۴ تا آذر ١٣٩۴ که این مطالعه تکرار شده، نسبت تعداد اعضای شبکه تلگرام بیش از دو برابر شده ولی سایر شبکهها ازجمله واتسآپ، لاین، وایبر و فیسبوک به شدت کاهش یافته است و بعضا بیش از نصف اعضایشان کمتر شده است.
هرچند این نظرسنجی نشان نمیدهد که مردم چقدر از وقت روزانه خود را صرف استفاده از این شبکهها میکنند و این صرف وقت را از چه فعالیتهای قبلی (دیدن تلویزیون یا مطالعه یا خواب یا…) جایگزین کردهاند؛ ولی دو پرسش مهم در این نظرسنجی وجود دارد که توجه به آنها مهم است.
نخستین پرسش این است که ارزیابی شما از شبکههای اجتماعی مجازی چیست؟ از کل پاسخگویان فقط حدود ٢٣درصد آن را ابزار اجتماعی بدی میدانند که بیشترشان افراد مسنتر و کمسوادتر هستند و افراد با تحصیلات دانشگاهی یا جوانان زیر ١۵درصد چنین نظری را ابراز داشتهاند.
مهمترین پرسش طرح شده این است که محتوای مطالب در این شبکهها چیست؟ برای پاسخ میتوانستهاند سه اولویت را ذکر کنند. در میان انواع مطالب، طنز و جوک با ۶۶درصد در اولویت نخست قرار میگیرد. جالب اینکه در اولویت دوم و سوم فقط حدود ٢درصد به این مقوله اشاره کردهاند که عملا به معنای اولویت نخست بودند (و نه حتی دوم و سوم) مطالب خندهآور و شادیبخش است.
اخبار و تحلیلهای سیاسی با ١٧درصد اولویت نخست، ٢۶درصد اولویت دوم و نزدیک به صفردرصد اولویت سوم قرار دارد و این نشان از اهمیت این بخش است. مطالب علمی با ١٠درصد اولویت نخست، ٣۴درصد اولویت دوم و ١٧درصد اولویت سوم است.
مطالب خانوادگی نیز با ۴درصد اولویت نخست، ١۶درصد اولویت دوم و ١٩درصد اولویت سوم است و موضوعات ورزشی و آشپزی و سایر امور در مراحل بعدی قرار میگیرند. در مجموع طنز و تفریح در اولویت نخست و با فاصله زیاد قرار دارد و سپس تحلیل و اخبار سیاسی و موضوعات علمی و آموزنده و در رتبه بعد ارتباطات خانوادگی قرار دارند.
در واقع مهمترین نیاز و به تعبیری کمبود ارتباطی جامعه ما، شاد بودن و خندیدن است، البته نیازهای اقتصادی و اجتماعی مهمتر است ولی تأمین آنها از طریق شبکههای اجتماعی میسر نیست.
این نشان میدهد که صداوسیما یا رسانه رسمی کشور در درجه نخست قادر به شاد کردن و خنداندن مردم نیست.
در درجه دوم قادر به تأمین نیازهای سیاسی آنان شامل تحلیل و خبر نیست و این دو نیاز را مردم به واسطه شبکههای مجازی تأمین میکنند. ارتباطات خانوادگی نیز به نحو موثری از این طریق تأمین میشود البته صداوسیما نمیتواند این نقش را ایفا کند ولی شبکههای اجتماعی نقش بسیار موثری در افزایش روابط خانوادگی دارند. اگر این شبکهها و بهطور مشخص تلگرام نبود، امروز مردم ما غمگینتر و اخموتر و نیز ناآگاهتر به لحاظ سیاسی و دارای ارتباطات کمتر خانوادگی بودند!