داریم تبدیل به سگ پالوف می‌شویم؟

هورنیوز: لری روزن Larry Rosen استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و کارشناس بین‌المللی «روان‌شناسی تکنولوژی» و صاحب چهار کتاب و ده‌ها مقاله علمی در این زمینه است. پژوهش‌های اخیر او دربارۀ تفاوت‌های نسلی در تکنولوژی و کاربرد رسانه، اثر رسانه بر سلامت کودکان و نوجوانان، تأثیر وقفه‌های ناشی از پیام‌های متنی در طول کلاس، بررسی اثر اپلیکیشن MySpace بر والدین و بزرگسالان، دوست‌یابی آن‌لاین، تأثیر بازی‌های ویدئویی بر کودکان، نوجوانان و بزرگسالان و … است. در ادامه مطلب اخیر او را می‌خوانید:

گوشی هوشمندتان و (استیو جابز) را ملامت کنید.

■ سناریوی اول: صدای لرزش وضعیت ویبرۀ تلفن هوشمندتان بلند می‌شود. بدون هیچ درنگی آن‌را از جیب خود خارج کرده و هشدار را بررسی می‌کنید. ایمیل بود؟ اطلاعیه‌ای از سوی فیس‌بوک؟ پیامک؟ یا صرفاً خیال کردید لرزش است؟

■ سناریوی دوم: همین چند دقیقه قبل به تلفن‌تان نگاه کرده‌اید، اما اکنون در فروشگاهی در صف ایستاده‌اید و حتی وقتی گوشی بوقی نزده، لرزشی نداشته، آن‌را برای چک‌کردن پیامک‌ها در دست گرفته‌اید.

■ سناریوی سوم: چند دقیقۀ قبل پُستی (متن، تصویر یا…) را در صفحۀ فیس‌بوک خود قرار داده‌اید و با این‌که هنوز متوجه هیچ پاسخی نشده‌اید (لایک یا هر چیز دیگری دریافت نکرده‌اید)، آیکن این شبکۀ اجتماعی را لمس و آخرین پست‌ها را بررسی می‌کنید. می‌بینید بهترین دوست دوران دبیرستان شما چند لحظه قبل، عکسی از سفرش به «مائوئی» Maui (یکی از جزایر هشت‌گانه ایالت هاوایی امریکا در اقیانوس آرام) ارسال کرده و هنگامی‌که نخستین کسی هستید که آن‌را «لایک» می‌کنید، لبخند می‌زنید.

■ سناریوی چهارم: با گروهی از دوستان‌تان سر میز شام هستید و همگی توافق کرده‌اید که تلفن‌های‌تان در وضعیت بی‌صدا قرار دهید و از خود دور کنید. پس از پیش‌غذا برمی‌خیزید تا به اتاق استراحت بروید (با این‌که واقعاً لازم نیست بروید) و به‌محض این‌که در را باز می‌کنید تلفن‌تان را به‌سرعت برمی‌دارید و ایمیل یا هر چیز دیگری را چک می‌کنید. با نگاه به‌دوروبرتان در اتاق استراحت متوجه می‌شوید که سایر افرادی هم در اتاق همین کارهای شما را انجام می‌دهند.

این روزها افراد بسیاری را می‌بینیم و متوجه می‌شویم که اکنون بیش از آن‌که به تماشای جهان بپردازند یا به‌صورت مستقیم به شخص دیگری نگاه کنند، زمان زیادی می‌گذرد و به گوشی همراه‌شان خیره شده‌اند.

به‌ تازگی من و همکاران در پژوهشی از ۲۱۶ دانشجوی حدوداً ۲۵ سالۀ دوره کارشناسی خواستیم از نرم‌افزاری – Instant Quantified Self – استفاده کنند که دو چیز را شمارش می‌کند: تعداد دفعاتی که هر کاربر (دانشجو) در طول روز قفل گوشی را باز کرده (استفاده از تلفن همراه) و میزان دقایقی که گوشی او فعال بوده است. نتیجه قابل توجه بود؛ به‌صورت متوسط هر دانشجو تقریباً در روز ۶۰ بار رمز گوشی خود را وارد کرده و هر بار حدوداً چهار دقیقه استفاده از آن طول کشیده است. در مجموع، از تلفن همراه چهار ساعت استفاده شده است! و این زمان شامل اوقاتی نیست که صرف کار با لپ‌تاپ، تبلت یا هر وسیلۀ دیگری می‌شود.

آن‌ها با گوشی همراه‌شان چه می‌کردند؟ اغلب به ارتباطات اجتماعی شامل پیامک‌زدن، خواندن یا ارسال مطلب در رسانه‌های اجتماعی، کار با ایمیل یا هر اپلیکیشن دیگری می‌پرداختند که شامل ایجاد ارتباط با فرد دیگری بود.

پاولوف غذا را همراه با صدای زنگ ساخت: ظاهراً ما هم ارتباطات انسانی‌مان را با گوشی تلفن‌های‌مان قرین کرده‌ایم. احتمالاً بزاق ترشح نمی‌کنیم، اما مغز ما قطعاً به این هشدارهای درونی و بیرونی واکنش نشان می‌دهد.

از سال ۱۹۸۴م. در زمینۀ «روان‌شناسی فناوری» فعالیت کرده‌ام و می‌خواهم به شما بگویم که یک شبه ما بدل به سگ‌های پاولف نشده‌ایم.

در طول یک یا دو دهۀ گذشته، همان‌گونه‌که تلفن‌های هوشمند ابزاری فراگیر شد، ما به‌جای تمایل به جهان بیرونی، زمان بیش‌تر و بیش‌تری به صفحات کوچک تلفن‌های‌مان اختصاص دادیم. این ادعا درهمه جا قابل مشاهده است.

■ پلیسی که در حال هدایت خودروها در ساعتی شلوغ است، مرتب به تلفنش نگاهی می‌کند.
■ باغبانی پس از چمن‌زنی و هنگام استراحت، گوشی خود را چک می‌کند.
■ کارمند بانک در فاصله رفتن یک مشتری و آمدن مشتری دیگری دزدکی به گوشی خود نگاه می‌کند.
■ چهار نفر بزرگسال در رستوران چهار (یا بیش‌تر) تلفن روی میز می‌گذارند و دائماً حواس‌شان به گوشی‌هاست.
■ وسایل ارتباطی روی میز ضیافت شام خانوادگی پخش شده است، و این‌ها وقتی رخ داد که گوشی‌های هوشمند وارد دنیای ما شد.

آهسته آهسته، در بیش‌تر مواقع و در اغلب جاها استفاده از تلفن‌های‌مان را شروع کردیم و اکنون در سال ۲۰۱۶م. این تلفن‌ها ارزشمندترین دارایی ماست. اغلب آدم‌ها هر روز از آن استفاده می‌کنند و هر شب با آن بخواب می‌روند. ندرتاً تلفن‌های هوشمند بیش از چند سانتی‌متر از ما جدا می‌شوند.

چند روز قبل دو اتفاق رخ داد که بیش‌از حد من‌را دربارۀ آن‌چه بر سرمان آمده، آگاه کرد:

نخست، درحال راه رفتن در محوطۀ دانشکده بودم و دربارۀ موضوعی از طریق آیفونم مطالعه می‌کردم. تصمیم گرفتم از وسط چمن‌ها میان‌بُر بزنم و … سُر خوردم، در گودالی افتادم و کفش‌هایم در آب فرو رفت و به اندازۀ یک وجب در ترکیبی از آب، خاک و کود فرو رفتم. می‌توانید حدس بزنید که چه بویی می‌دادم.

اتفاق دوم زمانی رخ داد که در اتاق خوابم مشغول صحبت با تلفن بودم و بعد تلفن را برداشتم و به اتاق کارم رفتم. گفت‌وگو کردیم و تمام شد. اما چند دقیقه بعد، متوجه شدم که تلفن نیست؛ نه در جیبم و نه در دستم. مشکلی نیست، باید آن را در اتاق خواب جاگذاشته باشم، اما نه. دور تخت را می‌گشتم که دوستم تماس گرفت، تلفن روی حالت بی‌صدا بود و سرانجام در وضعیت پُست صوتی قرار گرفت. در این لحظه متوجه شدم که کف دست‌هایم عرق کرده، قلبم کمی تندتر می‌زند و عصبی شده‌ام. پس از پانزده دقیقه تب‌وتاب، به صورت اتفاقی تلفنم را پیدا کرده بودم، که احتمالاً به نحوی از جیبم افتاده بود.

متأسفم که به شما بگویم، اما این‌ها همگی نشانه‌های اختلالی اضطرابی است. در مطالعات متعدد اثر اضطراب را بررسی کرده‌ایم. هدف ما تبیین این مسأله بود که احتمالاً چرا در وضعیت معینی از تلفن هوشمند استفاده می‌کنید و چگونه آن برنامه‌‌ریزی‌های شما را مختل می‌سازد. بخشی از آن، اختلال اضطراب فراگیر (تعمیم‌یافته) خوانده شده است و دریافتیم که اگر تلفن‌تان را بگیریم و شما از آن دسته افرادی باشید که زمان زیادی را صرف استفاده از آن می‌کنند، ظرف ۱۰ دقیقه مضطرب خواهید شد و تا زمانی‌که تلفن‌تان را به شما پس ندهیم، اضطراب شما تشدید می‌شود.

هم‌چنین به بررسی نوع ویژه‌ای از اضطراب پرداختیم که با احساس نیاز برای چک‌کردن دائمی و حس اضطراب مرتبط است، آن‌هم در صورتی که نتوانید هر زمانی‌که مایل هستید تلفن هوشمندتان را چک کنید. آن مانند مفهومی است که تحت عنوان «فومو» FOMO یا «ترس از دست‌دادن» شناخته شده است، اما واقعاً ترس نیست. به‌لحاظ فیزیولوژیک بیش‌تر شبیه سطح بالاتری از «اضطراب تکنولوژیکی» است و تا زمانی‌که آن را چک کنید، تشدید آن ادامه می‌یابد و دوباره تا شروع افزایش اضطراب، کاهش خواهد یافت.

اضطراب تنها موضوعی نیست که ما را برای رفتارکردن مانند سگ پاولوف تحریک می‌کند. من و «آدام گازالی» Adam Gazzaley در کتاب جدیدمان موضوعات بسیار بیش‌تری را کشف کردیم که منجر به تغییر سریع کار و ذهن مختل‌شدۀ ما شده است. بعضی از این موضوعات عبارتند از:

□ «تکنولوژیِ» فراگیر که به‌سادگی در دسترس قرار گیرد،
□ مهارت‌های ضعیف تصمیم‌سازی فراشناختی که نتیجۀ آن، تخریبِ توجّه ما است و
□ آن‌چه اکنون به‌عنوان «کِسل»بودن و بی‌حوصلگی می‌شناسیم.

قبلاً در مورد چگونگی تعیین واکنش‌های خودکار و بدون فکر نسبت به دنیای اطلاعات و ارتباطات نوشته‌ام و اینجا هم چند مورد را یادآوری می‌کنم.

● تلاش کنید واکنش خودکار نسبت به هشدارها و آگاه‌سازها را ترک کنید، به‌ویژه هنگامی‌که مشغول انجام کاری هستید که نیازمند تمرکز و توجه است.

نخست، اگر با کامپیوتر کار می‌کنید، تمام برنامه‌ها و زبانه‌های مرورگر را که قصد ندارید برای کارتان از آن‌ها استفاده کنید، ببندید. منظورم «بستن» و نه صرفاً مینیمایزکردن آن‌ها است؛ چراکه آن‌ها هم‌چنان به عنوان محرک بصری عمل می‌نماید و حواس شما را پَرت می‌کند.

دوم، فرض کنید تلفن‌تان در نزدیکی شماست (همان‌طور که همیشه هست)، هشدار آن را برای ۱۵ دقیقه بعد تنظیم کنید، آن‌را روی وضعیت بدون صدا قرار دهید (وضعیت لرزان را هم از کار بیندازید)، گوشی را به صورتی قرار دهید که صفحه آن را نبینید، آن را در نزدیکی خود قرار دهید. این یعنی هیچ هشداری را نخواهید دید یا هیچ اخطای (لرزش) دریافت نمی‌کنید، اما تلفن محرکی خواهد بود که بشما بگوید آن‌را ظرف ۱۵ دقیقه یا کمتر بر‌دارید. وقتی هشدار درحال زنگ‌زدن است (رأس ۱۵ دقیقه)، تمام نرم‌افزارها (اپلیکیشن)، وب‌سایت‌ها و هر چیز دیگری را به مدت یک دقیقه چک کنید و مجددا آن را کنار بگذارید. این روند را تکرار کنید. وقتی ۱۵ دقیقه صبر برای چک‌کردن تلفن همراه را با آسودگی گذراندید، آن‌گاه زمان انتظار را به ۲۰، ۲۵ و ۳۰ دقیقه و بیشتر افزایش دهید. خواهید دید که وقتی هشدار خاموش است و حتی برای یک یا دو دقیقه به کارتان ادامه می‌دهید، مغز شما این روند را جذب خواهد کرد.

●● به‌جای چک‌کردن پیامک‌های‌تان پس از شنیدن صدای اعلان تلفن، پیامک‌ها را بر اساس برنامۀ زمان‌بندی ببینید. به تمام دوستان، اعضای خانواده و همکاران خود اطلاع دهید که قصد دارید هر ۳۰ دقیقه یک‌بار، پیام‌های‌تان را چک کنید. به آن‌ها قول دهید که به‌زودی باز خواهید گشت، اما باید برای افزایش تمرکزتان این کار را انجام دهید. از ایمیل خود خارج شوید، و تمام هشدارها و اعلان‌ها (شنیداری، دیداری و حرکتی) را در اپلیکیشن‌ها خود از کار بیندازید. هشداری را برای ۳۰ دقیقه تنظیم کنید و صرفاً متن‌ها، رسانه‌های اجتماعی، ایمیل و هر اپلیکیشن را در این زمان چک کنید.

●●● تقریباً بیش از ۹۰ دقیقه با تکنولوژی کار نکنید. برای آرامش و استراحت مغز، برای خودتان زنگ تفریح ۱۰ دقیقه‌ای در نظر بگیرید و کاری با فناوری نداشته باشید. طبیعت‌گردی مؤثر است. بنابراین، سازی بنوازید (موسیقی)، مراقبه (مدیتیشن) انجام دهید، ورزش کنید، به موسیقی گوش دهید و حمام آب گرم بگیرید. تلویحاً می‌دانید که چه چیزی مغز شما را آرام می‌کند. تمام این‌ها ۱۰ دقیقه طول می‌کشد.

●●●● استفاده از تکنولوژی در شبانگاه، خواب و روند مغز بااهمیتی را خراب می‌کند که هنگام خواب و استراحت شما رخ می‌دهد. دست کم یک ساعت قبل از رفتن به رختخواب و آماده‌شدن برای استراحت، تلفن و سایر وسایلی را که ممکن است نزدیک صورت شما باشند، کنار بگذارید.

تلاش کنید مغز خود را آرام کنید، این کار شاید با یکی از این سه کار صورت پذیرد:
■ خواندن کتابی کاغذی (نه الکترونیک)،
■ تماشای تلویزیون (مطمئن شوید که برنامه‌ای است پیش‌بینی‌پذیر که به خوبی از آن آگاه هستید و باعث آشفتگی بیشتر ذهن نمی‌شود)، یا
■ شنیدن موسیقی (ترجیحاً موسیقی بسیار مأنوس که ذهن را درگیر نسازد).

هیچ‌کس ما را وادار نمی‌کند که به‌سرعت به هشدارها و آگاه‌سازها (روشن‌شدن صفحه، لرزش، بوق، زنگ و…) پاسخ دهیم. اگر صبر و چک‌نکردن هشدارهای‌ تلفن همراه‌تان را تمرین کنید، خواهید دید که اضطراب و نیاز روانی برای چک‌کردن، کم خواهد شد و بعد به‌جای این‌که تکنولوژی شما را کنترل کند، شما آن را کنترل می‌کنید.

ترجمه: رضا دانشمندی

https://hoorkhabar.ir/613204کپی شد!
101
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.