سایه های سیاسی، سد راه جوانان در سکان سیاست استان خوزستان شده اند (جهانگیر غیبی)
هورنیوز – امروز سپهر سیاسی استان خوزستان همانند آسمان و هوایش غبار آلود و مبهم، و فضای قدرت در سرزمین نفت بسان رودهای نه چندان خروشانش گل آلود است، ولی عده ای که همیشه در کمین نشسته آنانی که به عبارتی ملموس تر، سایه ها ی سیاسی می باشند برای رسیدن به منافع خود مترصد فرصتی هستند تا فرصتهای بی نظیر خوزستان را به آفت تبدیل و از آب گل آلود ماهی خود را صید کنند.
قبل از اینکه این مقوله بعنوان اصل بحث مطرح شود که، چه کسی، از چه حزبی، استاندار خوزستان خواهد شد، موضوع این است که چه استانداری اکنون به کار خوزستان می آید، در واقع مشکلات متنوع و متعدد استان نیاز به چه استراتژی و ایده ای دارند تا از شدت و حدت آنها کاسته شود.
آری خوزستان نیاز به ایدئولوژی و اشخاص منبعث از ایدئولوژی ندارد، خوزستان راهکار و استراتژی می خواهد، تا دوش خود را از کوه مشکلات و معضلات سبک تر کند.
استاندار، راهکار، بیکار!!!
این واژگان مدتهای مدیدی ورد زبان جوانان استان نفت و آب هستند، چشمهای خسته ی آنها چشم براه استانداری است که وارد گود بشود تا دست آنها را بگیرد و از گودال بیکاری و فقر نجاتشان دهد.
اکنون جوانان درد دیده و سوخته ی خوزستان سوال می پرسند که آیا استاندار آینده کسی خواهد بود که نسبت به مشکلاتشان احساس سوختن کند؟ تا درد آنها را بشناسد و درمانش را تجویز کند. آیا بازهم مدیری است هم نسل جوانان روزهای انقلاب اسلامی! پس نسل ما چه می شود؟ آیا جوانان امروز، شناخت بیشتری از موقعیت زمانی خویش دارند یا مدیران و جوانان دیروز؟
چرا کسانی به خود اجازه می دهند به قیمت از بین بردن نسلی دیگر از جوانان کشور و استان با سلاح سرد خود که بیشتر بر محور سکه و اسکناس می چرخد از بیرون استان برای خوزستانی ها تعیین تکلیف کنند، به طوری که با فراهم کردن زمینه برای رسیدن به اهداف خود سعی می کنند از افرادی استفاده کنند که در امتحان خدمت به مردم و نظام اسلامی یا با تک ماده قبول و یا مردود شده اند.
سایه های سیاسی این بار نیز سعی دارند با قالب کردن استانداری غیر بومی و حتی استانداری بومی با تفکرات غیر بومی! شکاف و دو دستگی را در جامعه بوجود آورند تا در حین اینکه جامعه مشغول تنش ایجاده شده هست آنها به امورات خود بپردازند و برسند.
براستی مگر در خوزستانی که انبوهی از استعدادها و نیروهای باتجربه و بخصوص جوان کارآزموده و کار کشته دارد، قحط الرجال است که دست و پای غیر خوزستانی که هیچ گونه شناختی از بافت و ساخت فرهنگی و اقتصادی استان ندارد، باز شود.
«دست از در ناکس و کس کوته کن آخر این دست بلند تو هنرها دارد»
هماتطوری که اخیرا جوانان دیار نخل و بلوط نشان داده اند که در آوردگاهی سخت همانند لیگ برتر فوتبال ایران با کمترین امکانات و کمترین هزینه ها می توانند غولهای فوتبال کشور را پشت سر بگذارند و بر قله قهرمانی قرار گیرند، چرا در عرصه های مدیریتی و سیاسی و اقتصادی نمی توانند؟ جوانانی که امروز پرچم مقاومت را در بغداد و بیروت و دمشق و صنعا برافراشته نگه داشته اند آیا واقعا نمی توانند در کشور خود در پستهای کلان کشوری و استانی به مردم و مملکت خدمت کنند؟
استاندار بعدی خوزستان که عن قریب از سوی دولت منصوب خواهد شد بداند که امروز هم همانند گذشته، خوزستان درگیر جنگ است منتها نه جنگ نظامی، بلکه دچار جنگ با فقراست، درگیر جنگ با بیکاری است، درگیر جنگ با بی آبی و کم آبی است، در نبردی نفس گیر با گرد و خاک بسر می برد، بنابراین ایشان می بایست یا خود جوانی بومی از نسل و هم نسل جوانان برومند بیکار باشد که با هجوم بر هفت خان مشکلات استان دیو بدبختی را برهاند، یا بداند که مثل هشت جنگ تحمیلی باید معضلات را به دست جوانان بسپارد تا با اعضای، عضو عضو خود عضلات این بیمار شیمایی را پیوند بزنند.