یک دنیا اندوه از رسم های غلط
هورنیوز: همه منتظر ورود آمبولانس بودند صدای بوق آمبولانس همچون شیون زنی داغدار خبر حضور جنازه را در مقابل درب منزلش داد. به رسم گذشته تعدادی از اقوام صاحب عزا جهت احترام به شخص متوفی و انجام رسم با اسلحه هایی که از قبل برای این مراسم تهیه کرده بودند شروع به تیراندازی هوایی کردند.
صدای شلیک گلوله ها به قدری بلند و گوشخراش بود که گریه را از یاد برخی عزاداران برده بود و برخی انگشت ها را، درون گوش ها فرو برده بودند. صدای شیون زن ها و غرش اسلحه ها آهنگ و سمفونی غم انگیزی را ایجاد کرده بود. جنازه را به درون منزلش بردند و پس از چرخ و وداعی جانسوز خارج نمودند. شیون و جیع زن ها چند برابر شد و همه به طرف جنازه هجوم اوردند و باز صدای شلیک گلوله این بار گلوله به جای آسمان به اشتباه کتف دختربچه ای ۱۱ ساله را هدف قرار داده بود.
دختر بچه ای که در میان جمعیت به همراه مادرش آمده بود. دخترک غرق در خون به زمین غلطید و مادرش با جیعی بلند، خود را بر روی دخترش انداخت، دخترک غرق خون شده بود، پدرش یا ابوالفضل گویان جسم غرق در خون فرزندش را بلند کرد و به طرف خودرویی در آن نزدیکی دوید. در هنگام دویدن خون بسیاری بر زمین جاری شد و چهره سرخ و زیبای دخترک به زردی و سپس سفیدی گروید و در حالی که با چشمان باز آسمان و پدر مضطربش را نظاره می کرد بدون این که چشمانش را ببندد و یا ناله ای کند جان به جان آفرین تسلیم کرد. *
سرگرد “داریوش پاپی فرد” معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی شهرستان “دزفول”