درحاشیه یلدا؟ (دکتر لیلاحاجی آقایی)

با ساده تر نمودن مراسمات امکان مشارکت اجتماعی و مالی توده های عظیم جامعه را مداخله گر باشیم
آیا بشر امروزی تحت عنوان فرایند متمدن سازی به خویشتن خویش خشونت وارد می سازد؟
شرم از ناداری، دستپاچگی های طبقه فقر محور پایین ،انزجار از مصرف متظاهرانه ی کنونی در قالب انواع مراسمات و قوالب فرهنگی چقدر بستر خشونت ورزی و مسخ شده گی را بر انسان مدرن امروزی وارد می کند؟
بشر در عصر جدید چگونه یاد میگیرد که جسم خود را تربیت کند و تحت انضباط خاصی در بیاورد؟
چقدر این به انضباط در آوردن تصنعی و کاذب او را از درون فسرده می کند؟
از نظرگاه جامعه شناسی نوربرت الیاس به سراغ تبیین انضباط حاکم بر جوامع مدرن در قالب فرایند متمدن شدن و سلب خودانگیختگی ها و تنزل سطح شادابی بشر تحت قیودات آن می رویم….
به زعم نوربرت الیاس،جامعه شناسی فیگوراتیو خوانده میشود .عبارتی از نظر وی، افراد مدام در حالت تعامل قرار دارند و در عین حال چیزهایی را قصد می کنند اما در محیطی غیر قصد شده قرار دارند.(۱)

۲۰۱۵-۱۲-۲۰_۲۲-۰۷-۴۲

اینک برداشت ایرانیان از شب یلدا…….
برداشتی کاملا اقتدارگرایانه فرهنگی که تفاخرات آیین باستانی را متذکر شده و جولانگاهی است برای نمایشات متظاهرانه و اغلب تحت قیودات سلبی و آزار دهنده ….

آیین باستانی چونان خداوندگار فرهنگ، هدایتگر کنش های افراد است و می بایست به اهداف از پیش تعیین شده ای جامه عمل بپوشاند…..

مرد با تلاش مضاعف شغلی و جدایی عاطفی از متن خانواده با نیت افزایش سطح درآمد بدنبال ترتیب مراعات قوالب تمدنی و فرهنگی است و زن پس از تحمل مشتقات زندگی خصوصی و گاها شغلی با فشار آوردن قیوداتی بر ذهن و بدن پیگیر مصرانه جشن ها ی باستانی و آیین های فرهنگی است به بهترین وجه ممکن اما با وارد قرار آوردن انواع فشارهای روحی و روانی و جسمانی بر خود و دیگری پیرامونی……

گاه صحنه چونان رقابت آمیز است که نظاره گر بیرونی، شاهد نبرد جایگاهی است؛ علیرغم نمایش های رنگین و پرطمطراق که به نوعی مضحکه آور است، بازیگران این صحنه ی نمایش، ازین کلیشه ها و فراز و فرود ها ملول اند و رنجیده خاطر، گویی فراموش کرده اند که تمامی هم شان گردآوردن فضایی مملو از شادمانی بود.

۲۰۱۵-۱۲-۲۰_۲۲-۰۹-۴۴

به استناد نوربرت الیاس، میتوان تبیین نمود که فرهنگ و تمدن محملی است برای ابراز خشونت هم برای مدعوین ناظر بر این کارناوال نمایشی و هم برای متولیان آن…
فلذا تمدن، با نوعی عقلانیت و یا برنامه ریزی بلند مدت عقلانی انسان ها گویا همراه نیست و اینگونه تداعی می گردد که این فرایند متمدن سازی موجبات تغییر احساسات و رفتار انسان ها بسمت و سویی خاص است…

الیاس اساس این تغییر و تحولات را درهم تنیدگی و هم وابستگی افراد میداند .

اینک الزامات شب یلدا در ایران کنونی و اغلب نزد شهرنشینان متمدن نما، و مدعی خردورزی مدرنیستی با محوریت سبک های خاص مصرف با تحمیل قیودات حاصل از فرایند متمدن سازی نوعی محدویدت ها و به یک معنا خشونت مضاعف را در قالب آداب و قواعد رفتاری فرهنگی بر بدن تحمیل می کنند.

حال در میان طبقات مطرودان جامعه که یارای همرهی مالی و فرهنگی در این تشریفات نیست؛ تنش میان عظمت تمدنی درونی یک ایرانی با اصالت و حقارت بیرونی حاصل از محرومیت ها و پذیرش مقام فرودستی آنان احساس درونی حقارت را تبدیل به نا امنی فرهنگی و اجتماعی می کند. وما شاهد هستیم که چگونه هویت فرهنگی ایرانیان از راه ساختن نشانه های تخیلی و فانتزی تعریف می شود..

عادت ها، خیال پردازی ها و تصورات متمایز از خودداشتنی که در باز تولید احساس رجحان پایگاهی، ارزشی مداخله گرند و آدمی را در یک فرایند لوکس گرایی دموکراتیک مآبانه قرار می دهند، بی هیچ گونه مقاومتی..

گویی درمحاصره خارق العاده مصرف تظاهری و فراوانی خدمات، اشیاء و کالاهای مادی قرار گرفته ایم ومصرف به مفهومی کلیدی برای تشخص تبدیل شده است..

مصرفی آغشته به ارزش….
نمایشی ویترینی آنتیک یا عتیقه جات گون، که حکایت از نمایش آریستوکراسی دارد و مراکز خرید به معابدی صرف نیایش مصرف کنندگان تغییر هویت داده است.

یکی از تمایزهای چشمگیر جامعه مصرفی رفع محدودیت از استقراض و قبح بدهکاری هاست…باری بایست به هر قیمت در این خود نمایی کسب درجه نمود وتبعاتش فزونی حس تقلید است..

اینگونه تداعی می گردد که فرهنگ مسلط بورژوایی با تخریب ریشه ها و دفورمه کردن، از طریق زیاده روی در مناسک گرایی به بطن قضیه آسیب جدی وارد ساخته است..

گویی ملال بجا مانده از دود شدن تمامی سادگی ها و بی الایشی های فرهنگ باستانی در عصر مدرن، که حکایت از عدم انسجام و ترک خوردگی محتواهای اصیل و ناب فرهنگی است موجبات دلهره های نیهلیستی گردیده و اینک تمامیتی کاذب پیدا کرده اند…

با افزایش این سطح از نظارت بر امیال فردگرایانه خودانگیختگی فرد و شادابی احساس ازو کاسته می شود و کسالت به همراه دارد. یکی از علل تخمینی این اعمال خشونت نرم درهم تنیدگی روابط متقابل انسان ها ست.. همان قدر که اشرافیت و بورژواری و حتی تشریفات به سرآمدان قدرت وابستگی دارند و سرامدن قدرت نیز در شبکه قدرتی سعی می کنند آن را تثبیت کنند.

فلذا تشریفات درباری ماشینی می سازدکه نظام سیاسی با ابزار دولت(انحصار اخذ مالیات؛سیطره بر بازار و قیمت کالاها) جامعه ی اجتماعی را سامان داده و با نگهداشت سطح تشریفات در میان طبقه بالا و پایین جامعه به فرهنگ سازی حاشیه ای آن کمک نماید..

تنش میان عظمت تمدنی درونی یک ایرانی اصیل و حقارت بیرونی حاصل از محرومیت ها و پذیرش مقام فرودستی آنان احساس درونی حقارت را تبدیل به ناامنی فرهنگی و اجتماعی می کند…

هم اینک هویت فرهنگی غالب ایرانیان از راه ساختن نشانه های تخیلی و فانتزی تعریف می شود. عادت ها،خیال پردازی ها،تصورات متمایز از خود داشتن همراه با خودشیفتگی فرهنگی راه را برای هرگونه تفاخر طبقاتی باز گزارده وبر دامنه شکاف طبقاتی تاثیری شگرف دارد..

بیاییم بجای مصرف متظاهرانه و نمایشی پیرامون مناسک باستانی و تمدنی که روز به روز با حاشیه گرایی قرائت تفسیر از متن اصلی واقعه که همان احساس تعلق اجتماعیست کم رنگ تر می گردد …

با ساده تر نمودن مراسمات امکان مشارکت اجتماعی و مالی توده های عظیم جامعه را مداخله گر باشیم.

منابع:
اباذری،یوسف علی،(۱۳۸۱)مجله علوم اجتماعی،بهار و تابستان ۱۳۸۱،شماره۱۹،تهران(۱)

لیلا حاجی آقایی/دکتر جامعه شناس

https://hoorkhabar.ir/591195کپی شد!
149
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.