معمولا سکوت نشانه نجابت نیست!!!(زمان بابادی شوراب)
روزی فردی که با عزرائیل دوست شده بود از وی تقاضایی نمود و آن تقاضا این بود هر وقت خواستی قبض روحم کنی خبرم کن، عزرائیل حرف و شرط مرد را پذیرفت و رفت. مدتی گذشت و همسایه سمت راست او که جوانی خوش اندام و ورزیده بود بطور ناگهانی به رحمت خدا رفت. بعد از مدتی همسایه سمت چپی که مرد میان سالی بود نیز دارفانی را وداع گفت و در گذشت. پس از مدتی عزرائیل به قصد گرفتن جان مرد نزدش آمد و آن شخص که از ترس جا خورده بود به عزرائیل گفت تو با من عهد و پیمانی داشتی که ظاهر آن را فراموش کرده و عهد شکنی نموده ای، عزراییل گفت خیر، تو را خبر کردم متوجه نشدی، زمانی که جان همسایه جوان سمت راست تو را گرفتم اولین هشدارم بود و همچنین آن هنگام که همسایه سمت چپ تو را قبض روح کردم، اخطار و نشانه دیگری بود که متوجه نشدی!
چند روز قبل در تشییع جنازه و خاکسپاری یکی از بزرگان ایل بختیاری”مهندس آجواد حاجتی” که در حادثه تصادف جاده ای در مسیر اهواز مسجدسلیمان به رحمت خدا رفته بود شرکت نمودم برای لحظه ای به فکر فرو رفتم که نوبت ما کی می رسد؟ چرا این مرد غیور که از پایه های نظام جمهوری اسلامی و جانباز دفاع مقدس بودند به این شکل در حادثه ای ناگوار جان خود را از دست دادند؟
مگر اصلاح یک راه و یا احداث آن با توجه به وجود این همه سرمایه های معدنی و ذخایر نفت و گاز در این جغرافیا، چه میزان هزینه ای را برای مسئولین به همراه خواهد داشت(باتوجه به تکرار بسیار این حوادث در این جاده)که از انجام آن تاکنون امتناع ورزیده اند؟
چرا مسئولین استان بفکر جان مردم نیستند، گویی جان افراد جامعه در قبال پست و مسئولیت آنان ارزشی ندارد و حفظ جایگاه از حفظ جان مردم برای آنان پر اهمیت تر است، اگر واقعا نمی توانند که این ناتوانی از عملکرد آنان طی مدت حضورشان مشهود است، پس چه بهتر که استعفاء دهند تا افراد واجد شرایط، خوش فکر و پرتوان تری که توان انجام کار و انعکاس موضوعات و مشکلات مردم به مسئولین بالاتر کشوری را دارا بوده و همچنین افرادی که جسارت بیان کم کاری مسئولین کشوری به مردم را داشته و این صفت والا در نهاد آنان وجود دارد، بجای آنان بر صندلی مدیریت استان و در رده های مختلف آن قرار گیرند.
این را بدانید که سکوت من و امثال من در مقابل شما نشانه نجابت مان نیست و این شعار که سکوت نشانه نجابت فرد است قابل پذیرش نمی باشد.
من که به شما و امثال شما که سکان مدیریت امور مختلف را به عهده گرفته ای احترام می گذارم و در مقابل تان که فریاد و شیون های بسیار مردم داغدار این مرز و بوم را می شنوید و می بینید و دست سر دست گذاشته،به فکر منافع خود بوده و سکوت پیشه کرده اید،بی تفاوت می گذرم،پس بی لیاقت و ترسو هستم،
وقتی پیام های تسلیت از شماهایی که مسئول وضعیت نابسامان دیروز و امروز این جغرافیا بوده اید و همچنین بعضی بظاهر همتباران بی تفاوت مرکز نشین را با افتخار و حماسی در این مراسمات عنوان می کنند،از خودم بدم می آید،که گویی همه به مانند جغدی شوم انتظار مرگ همدیگر را می کشیم و آگاهانه یا نا آگاهانه در بوقوع پیوستن این حادثه ها مقصریم!
حال اگر توان اعتراض را نداریم، بیاایم در مقابل حضور مسئولین ناکارآمد، بی تفاوت باشیم، حضور آنان را در مراسم خیر مقدم نگوییم، در کوتاه ترین زمان به دادن پیغام خوش آمد به آنان نپردازیم، در مقابل حضور آنان در جمع بی تفاوت بوده و برای عرض ادب خدمت آنان نرسیم، شاید به این طریق این مسئولین و دست اندرکاران به فکر فرو رفته و متوجه نتیجه اعمال و حرکت های ضعیف و ناخوشایند خود باشند و بهترست که نام افراد نان به نرخ روز خور که بیشترین سهم را در ایجاد حوادث و سهل انگاری ها نسبت به جامعه خود دارند را بعنوان قهرمان یاد نکنیم.