اربعین یعنی که آمد قافله
أربعین یعنی که دعوت نامهها، آتشی بودند اندر خیمهها
أربعین یعنی که گلها پرپر است، پاره پاره، قلب آن پیغمبر است
أربعین یعنی که گلها بی سر است، باغبان همچون گلستان پرپر است
أربعین یعنی که بوی یاس بود، پیکری همچون خود عباس(ع) بود
أربعین یعنی که خواهر میدوید، سوی آن پیکر که مادر را بدید
أربعین یعنی که طفلی بیپدر، در خرابه میشود، خونین جگر
أربعین یعنی که آمد قافله، تا که بیند آب را در علقمه
اربعین چه روزی است؟
بیستم ماه صفر در تاریخ، به عنوان اربعین حسینی مشهور شده است. در برخی از روایات به بزرگداشت این روز اشاره شده است. در حدیثی از امام حسن عسکری زیارت اربعین به عنوان یکی از نشانههای مؤمن شمرده شده است. «اربعین» در منابع، بیشتر به دو رویداد اشاره دارد:
۱- روز مراجعت اسرای کربلا از شام به مدینه؛
۲- روزی که جابر بن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین(ع) مشرف شد.
اما در اینکه در این روز اسرای کربلا به کربلا رسیده باشند، تردیدی جدی وجود دارد.
شیخ مفید در «مسار الشیعه» آورده است:
«روز اربعین، روزی است که اهل بیت امام حسین(ع)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند و نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد».
شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» و ابن اعثم در الفتوح نیز همین مطلب را ذکر کردهاند. میرزا حسین نوری مینویسد:
«از عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی استفاده میشود که روز اربعین روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند. نه آنکه در آن روز به مدینه رسیدند.»
در این میان سید بن طاوس در «لهوف»، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. ایشان مینویسد:
«وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. بنابراین آنها به محل شهادت امام حسین(ع) آمدند. سپس در آنجا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند …»
شیخ بهایی نیز در کتاب «توضیح المقاصد»، روز نوزدهم صفر را روز زیارت اربعین اباعبدالله الحسین علیهالسلام میداند و مینویسد: در این روز که ۴۰ روز از شهادت امام علیهالسلام میگذشت، روز ورود جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر حضرت است، و آن روز، با ورود اهل بیت امام علیهالسلام از شام به کربلا یکی شد؛ در حالی که آنان عزم مدینه داشتند.شیخ بهایی از آن رو ۱۹ صفر را روز اربعین میداند که روز عاشورا را مبنای محاسبه به عنوان مبدأ اربعین قرار داده است، اما چنان که سید ابن طاووس در کتاب اقبال نوشته است، شهادت امام حسین علیهالسلام، در ساعات پایانی روز عاشورا رخ داده و مبنای محاسبه اربعین، طبعا میباید یازدهم محرم باشد.
رخدادهای بیستم ماه صفر پیرامون واقعه کربلا
رخدادهای بیستم ماه صفر پیرامون واقعه کربلا به شرح زیر است:
۱٫ اربعین سیدالشهداء(ع)
در چنین روزی ۴۰ روز از فاجعه دردناک شهادت امام حسین(ع) و اهل بیت (ع) و اصحاب با وفایشان میگذرد. بر دوستان و شیعیان اهل بیت (ع) لازم است با برپایی مجلس عزا و شرکت در مجالس سینهزنی و ذکر مصیبت، این روز را تعظیم کنند.
۲٫ زیارت جابر از کربلا
در این روز در سال ۶۱ ه – ق “جابربن عبدالله انصاری” از صحابه پیامبر گرامی اسلام و همراهانش قریب به ۴۰ روز بعد از شهادت امام حسین (ع) از مدینه به کربلا وارد شدند. او به همراه شخصی به نام “عطیه” قبر سیدالشهداء (ع) را زیارت کرد.
۳٫ ملحق شدن راس مطهر امام حسین (ع) به بدن مطهر
نقل است که در این روز راس شریف امام حسین (ع) توسط امام زینالعابدین (ع) از شام به کربلا آورده شد و به بدن مطهر آن حضرت ملحق شد.
۴٫ بازگشت اهل بیت (ع) به کربلا یا مدینه
بنابر نقلی در چنین روزی اهل بیت (ع) از شام به کربلا بازگشتند همچنین بنا بر نقل دیگری این روز، روزی است که اهل بیت امام حسین (ع) از شام به مدینه آمدند.
ولی در ارتباط با آمدن اهل بیت حسینی(ع) در روز اربعین به کربلا، میان مورخان تفاوت راًی و گفتوگوست؛ مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب «منتهی الآمال» از سید بن طاووس نقل میکند که اهل بیت حرم حسینی(ع) در مسیر بازگشت به مدینه، نخست به کربلا آمدند و زمانی به آنجا رسیدند که جابربن عبدالله انصاری و گروهی از بنی هاشم به زیارت امام حسین(ع) و یارانش آمده بودند (و با توجه به اینکه جابر در بیستم صفر به کربلا آمد، بنابراین زمان ورود اهل بیت (ع) به کربلا نیز همان روز بوده است.
نخستین زائر قبر امام حسین(ع)
جابر بن عبدالله انصاری نخستین کسی بود که سنت زیارت اربعین امام حسین(ع) را پایهگذاری کرد. وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) و یاران بزرگوارش به مدینه رسید، جابر که از دو چشم نابینا بود مدینه را به قصد زیارت کربلا ترک کرد.
در این سفر شخصیتی دانشمند و مفسری بزرگ به نام «سَعدبن جُناده» همراه جابر بود. پس از وارد شدن به کربلا در رود فُرات غسل کردند و به کنار مرقد مطهر امام حسین(ع) رفتند و آن حضرت را با زیارتی به نام زیارت اربعین زیارت کردند.
چرا زیارت اربعین اهمیت دارد؟
خلا وجود اجتماعی عظیم وبین المللی در میان شیعیان را حضور میلیونی در ایام اربعین پر می کند. کربلا می تواند«نماد» تبلور وحدت وبیعت با امام باشد که «نمود»ی جهانی خواهد داشت.شروع جاذبه مغناطیس حسینی در روز اربعین است، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی در دل من و شما هست.
لذا در حج اگر نمی توان پیام مقدس شیعه را به نحو احسن منتشر کرد، در کنگره عظیم حسینیان و با حضور پرشکوه شیعیان، میتوان آن را جهانی کرد.در واقع حج حسینیان در کربلا و سعی بین صفا ومروه آنها در بین الحرمین و لباس احرام آنها، لباس عزای سیدالشهدا می باشد.
اعمال و متن زیارت اربعین
در این روز زیارت امام حسین (ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (ع) روایت شده که فرمود: ” علامات مؤمن پنج چیز است، پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز گذاردن و زیارت اربعین کردن و انگشتر بر دست راست کردن و جَبین را در سجده بر خاک گذاشتن و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است.”
متن زیارت اربعین به این شرح است:
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ
سلام بر ولى خدا و دوست او سلام بر خلیل خدا
وَنَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ
و بنده نجیب او سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیدهاش سلام بر حسین
الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ
مظلوم و شهید سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاریها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید
اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ
خدایا من بهراستی گواهى دهم که آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیدهات و فرزند برگزیدهات بود که کامیاب شد.
بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَهِ وَحَبَوْتَهُبِالسَّعادَهِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ
به بزرگداشت تو، گرامیاش کردى بهوسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى
الْوِلادَهِ وَجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَهِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَهِ وَذآئِداً مِنْ
و قرارش دادى یکى از آقایان (بزرگ ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند
الْذادَهِ وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الانْبِیاَّءِ وَجَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْوْصِیاَّءِ
و میراثهای پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى او نیز
فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ
در دعوت مردم جاى عذر و بهانهای (براى کسى ) نگذارد و بیدریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد
لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَهِ وَحَیْرَهِ الضَّلالَهِ وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ
تا برهاند بندگانت را از (گرداب ) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى ) گمراهى و چنان شد که بر علیه آن حضرت همدست شدند
غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَباعَ حَظَّهُ بِالارْذَلِ الاّدْنى وَشَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ
کسانى که دنیا فریبشان داد و فروختند بهره (کامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهایی
الاَوْکَسِ وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فى هَواهُ وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ
اندک و بیمقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند، و تو و پیامبرت را به خشم آوردند
وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَحَمَلَهَ الاّوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ
از میان بندگانت آنانى پیروى کردند را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه بدوش میکشیدند و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند
فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ
آن حضرت (که چنان دید) با شکیبایی و پاداش جویی با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد
اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً
خدایا آنان را لعنت کن به لعنتى وبال دار وعذابشان کن به عذابى دردناک
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ سَیِّدِ الاَوْصِیاَّءِ اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللَّهِ وَابْنُ اَمینِهِ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء گواهى دهم که بهراستی تو امانتدار خدا و فرزند امانت دار اویی
عِشْتَ سَعیداً وَمَضَیْتَ حَمیداً وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ
سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتى و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم که خدا بهراستی وفا کند بدان وعدهای که به تو داده
وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ
و به هلاکت رساند هرکه را که دست از یاریات برداشت و عذاب کند کسى که تو را کشت و گواهم دهم که تو بهخوبی وفا کردى
وَجاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَلَعَنَ اللَّهُ
به عهد خدا و جهاد کردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسى که تو را کشت و خدا لعنت کند
مَنْ ظَلَمَکَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّى
کسى که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمى که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند خدایا من تو را
اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى یَا بْنَ
گواه میگیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند
رَسُولِ اللَّهِ اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاصْلابِ الشّامِخَهِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَهِ
رسول خدا گواهى دهم که تو بهراستی نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحمهایی
لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّهُ بِاَنْجاسِها وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها
پاکیزه که آلودهات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگیهایش و در برت نکرد از لباسهای چرکینش
وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ
و گواهى دهم که بهراستی تو از پایههای دین و ستونهای محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمانى
وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاّمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ
و گواهى دهم که تو بهراستی پیشواى نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنماى راه یافته اى
وَاَشْهَدُ اَنَّ الاّئِمَّهَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَهُ التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى
و گواهى دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوى و نشانه هاى هدایت
وَالْعُرْوَهُ الْوُثْقى وَالْحُجَّهُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَاَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ
و رشته هاى محکم (حق و فضیلت ) و حجتهایی بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم
وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَخَواتیمِ عَمَلى وَقَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ
و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است
وَاَمْرى لاِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّهٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ
و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آنکه خدا در ظهورتان اجازه دهد
فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَعلى اَرْواحِکُمْ
پس با شمایم نه با دشمنان شما درودهاى خدا بر شما و بر روانهاى شما
وَاَجْسادِکُمْ وَشاهِدِکُمْ وَغاَّئِبِکُمْ وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ
و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان آمین اى پروردگار جهانیان
پس از آن دو رکعت نماز میکنی و دعا میکنی به آنچه میخواهی و برمیگردی. و دیگر زیارتى است که از جابر منقول است و کیفیت آن چنان است که از عطا روایت شده که گفت با جابر بن عبداللّه انصارى بودم در روز بیستم ماه صفر چون به غاضریّه رسیدیم در آب فرات غسل کرد و پیراهن طاهرى که با خود داشت پوشید پس گفت که آیا با تو چیزى هست از بوى خوش اى عطا گفتم با من سُعد هست پس قدرى از آن گرفت و بر سر و بدن پاشید و پابرهنه روانه شد تا ایستاد نزد سر مبارک امام حسین -علیهالسلام- و :
سه مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ گفت پس افتاد و بیهوش شد و چون به هوش آمد شنیدم که میگفت اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا آلَ اللّه الخ که به عینه همان زیارت نیمه رجب است که ما ذکر نمودیم و با آن فرقى ندارد جز چند کلمه که شاید از اختلاف نسخ باشد چنانچه شیخ مرحوم احتمال داده پس اگر کسى خواست که آن را نیز بخواند رجوع کند به زیارت نیمه رجب و همان را بخواند.
مهم ترین دلیل بزرگداشت اربعین
مهمترین نکته درباره اربعین ، روایت امام حسن عسکری(علیه السلام) است، که فرمود: «نشانه های مۆمن، پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز (۱۷ رکعت واجب و ۳۴ رکعت مستحب) ، زیارت اربعین ، انگشتر به دست راست کردن ، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم.»
بر اساس این روایت، امام حسن عسکری علیه السلام یکی از نشانه های شیعیان را زیارت سیدالشهدا علیه السلام در اربعین شهادت آن حضرت بیان می کند؛ زیارتی که در بین تمام حضرات معصومین علیه السلام تنها برای امام حسین علیه السلام سفارش شده است.
زیارت آن حضرت در این روز یعنی توجه دوباره به کربلا و آن شوریدگان وادی عزت و بندگی. زیارت اربعین یعنی زنده کردن یاد و خاطره آن حماسه سازان بزرگ و این یعنی دمیدن دوباره روح عاشورائیان در کالبد جامعه.
چرا در اربعین پیاده به زیارت امام حسین(ع) میرویم؟
در منابع شیعی آمده است که زیارت سیدالشهدا (ع) با پای پیاده، ثواب بسیار دارد. امام صادق(ع) فرموده است: «من خرج من منزله یرید زیاره قبر الحسین بن علی (ع) انتهای پیام کان ماشیا کتبت له بکل خطوه حسنه و محا عنه سیئه…» هر کس به قصد زیارت امام حسین(ع) پیاده از خانهاش خارج شود، خداوند در مقابل هر گام، برای او حسنهای مینویسد و گناهی از او میزداید.»
فاضل دربندی مینویسد: این پیاده بودن، یا به جهت فقیر بودن زائر است که نشان میدهد این زیارت، برخاسته از شوق و محبت است، یا به جهت آن است که زائر، خود را در برابر سلطان اقلیم جوانمردی و خورشید سپهر عصمت و شهادت، کوچک میشمارد و در راه او، رنج سفر پیاده را بر خود هموار میکند و هر دو ارزشمند است.
معاویه بن وهب، از اصحاب امام صادق(ع) میگوید: خدمت آن حضرت رسیدم. در مصلای خود در خانهاش نشسته بود و پس از نماز با خداوند راز و نیاز میکرد. از جمله در دعا نسبت به زائران قبر بدنهای خود را در این راه در معرض قرار میدهند… خدایا رحمت کن بر چهرههایی که آفتاب، رنگ آنها را تغییر داده، صورتهایی که متوجه قبر اباعبدالله است، چشمهایی که در محبت ما اشک میریزد… خدایا این جانها و بدنها را به تو میسپارم، تا کنار حوض کوثر به هم برسیم…» این سنت زیارت پیاده، از زمان ائمه بوده است و تاکنون نیز ادامه دارد و اجر بیشماری برای آن نقل شده است.
احادیث درباره جایگاه زیارت امام حسین(ع)
امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پیامبرى در آسمانها و زمین نیست مگر این که مىخواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شوند، چنین است که گروهى به کربلا فرود آیند و گروهى از آنجا عروج کنند.
امام باقرعلیه السلام فرمود: اگر مردم مىدانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین علیه السلام است از شوق زیارت مىمردند.
امام صادق (ع) فرمود: مرقد امام حسین علیه السلام را زیارت کنید و با ترک زیارتش به او ستم نورزید، چرا که او سید جوانان بهشت از مردم و سالار جوانان شهید است.
از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده که فرمودند: هر کس که مىخواهد مسکن و مأوایش بهشت باشد، زیارت مظلوم ـ امام حسین ـ را ترک نکند.
امام صادق (ع) فرمود: کسى که مىخواهد در همسایگى پیامبر (ص) و در کنارعلى (ع) و فاطمه (س) باشد زیارت امام حسین (ع) را ترک نکند.
حضرت امام موسى کاظم علیه السلام فرمود: کمترین ثوابى که به زائر امام حسین علیه السلام در کرانه فرات داده مى شود این است که تمام گناهان بخشوده مى شود. بشرط این که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد.
امام صادق (ع) فرمود: هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفرههاى نور بنشیند باید از زائران امام حسین علیه السلام باشد.
امام رضا علیه السلام فرمود: کسى که قبر امام حسین علیه السلام را در کرانه فرات زیارت کند، مثل کسى است که خدا را زیارت کرده است.
امام صادق (ع) فرمود: زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر با شهادت.
امام صادق (ع) فرمود: هر کس که به زیارت قبر حسین علیه السلام نایل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد خداى متعال او را در بلندترین درجه عالى مقامان ثبت مى کند.
راهی که رفتن دارد
چفیه را روى سرت مى اندازى و هدفون در گوشَت ، زیر لب “بسم الله…” مى گویى و مسیر را آغاز میکنى؛ در طى مسیر هم تنها یک نوا در گوشَت زمزمه میکند، آن هم حرف هاى حضرت شاه(ع) است: «تزورونى اعاهدکم…»
و تمام مسیر را به همین امید و با شوق حرف هاى خون خدا(ع) طى میکنى ، عشق بازى با عهدى که حضرت شاه(ع) با توى گدا مى بندد ؛ و تضمین مى کند شفاعتت را…
تضمینى به شرط شناخت؛ «تعرفونى شفیع عنکم…»
و چنان سرمست میشوى از این که کربلا بزم محبت است؛ چرا که گدایى به شاهى مقابل نشیند ، و تو آن گدایى که حضرت شاه(ع) ، خود ، اسمت را ثبت میکند، ثبتى شاهانه؛ «اسامیکم اسجلها اسامیکم…»
و خوشامدت میگوید؛ «هلا بیکم یا زوارى هلا بیکم…»
و تمام مسیر را حضرت ماه(ع) مراقبت است ؛ که “خارى” در پایت نرود…
و بانوى صبر دلشاد و غمگین است ؛ دلشاد از این که به دیدارش میروى و تسکینى هستى بر آلام و دردهایش، و غمگین که در کربلاى ۶١ هجرى نبودى تا على اکبر(ع) ارباً اربا نشود، که رضیع ، نحر نشود ، که حسین بالاى نعش عباس(ع) کمرش نشکند، که نگوید: سوى چشمان من رفته یا عباس کوچک شده؟ که حضرت شاه(ع) زیر سم اسبان گم نشود . . . که بانوى صبر، فاطمه ى ٣ ساله و بانوى آرامش و وقار و متانت را به اسیرى نبرند…
آرى آرى…
پاهایت طىّ زمین میکنند و دلت طىّ زمان . . . و اشکهایت حضرت شاه را سیراب میکنند . . . خون خدایى را سیراب میکنند که کشته ى اشک است. . . انا قتیل العبرات. . .
در طول مسیر، هر قدم که بر میدارى و هر ستون که میشمارى گام هایت لرزان تر مى شود و در عین حال استوارتر. . .
چشم هایت بى تاب دیدار بهشت ، و اشک هایت سرازیر و جارى از اینکه چرا در کربلاى ۶١ اُم نبودى . . .
ستون به ستون واله تر و حیران تر میشوى ، و حسین خود تضمین میکند که حمایتت کند؛ «على الموعد اجى یمکم…»
و لا ابعد و اعوف عنکم… و “یکتا” امیرالمؤمنین تاریخ را ضمان میکند؛ «محامیکم و حق حیدر محامیکم…»
یعنى به حق حیدر قسم که حمایتت میکنم ، و به تعبیر من و تو ؛ هوایت را دارم … و فقط به یک چیز وصیت میکند؛ «اوصیکم على الرایه اوصیکم…»
که پرچم نیفتد، علم زمین نخورد، که علمدار، عباس وار علمدارى کند . . . تو در چند روز تمام آن داغ را مرور میکنى؛ و تنها “مرور” میکنى…اما بانوى صبر تمامش را… تمامش را… تمامش را در یک نیم روز “دید”…
این بار از تن زینب جان نمى رود ، دلشوره نمیگیرد که برادرم تنهاست… خیال بانو را راحت میکنى که هر چند عباسش نمى شوى، اما “عابس”وار مدافعش هستى و زیر لب تکرار میکنى: «زینب لن تسبى مرّتین…»
و پاى حرفت را با خونت امضا میکنى… آرى آرى… تو میروى و من نظاره گرت هستم از دور، با حسرت… و تنها یک چیز ورد زبانم است : همه دارند به پابوسى تو مى آیند و طبق معمول منِ بى سر و پا جا ماندم…
منابع:
۱٫ تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری، انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷٫
۲٫ مفاتیح نوین، آیتالله ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ، ناشر: انتشارات امام علی بن ابی طالب(ع)،۱۳۸۹٫
۳٫ نصایح، احمد جنتى، ص: ۲۳۱٫
۴٫ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى – نجفى، محمد جواد، زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام، ترجمه جلد ۴۴ بحار الأنوار، اسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ .
۵٫ عماد الدین طبرى، بشاره المصطفی، نجف: المکتبه الحیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۳٫
۷٫ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى – عطاردى قوچانى، عزیز الله، ایمان و کفر، انتشارات عطارد، تهران، ، ۱۳۷۸ .
۸٫ آداب و اخلاق در اسلام، مسعود بن عیسی ورام ، ص۳۵٫
۹٫ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۹٫
۱۰٫ مقتل الحسین (ع) ، سید عبد الرزاق المقرم، ص ۳۶۵٫