مردم خوزستان به جای آب، «لجن» می خورند
سدی که برخی آن را افتخار مهندسان ایرانی خطاب میکنند با نمکی که در خود جمع کرده، امروز به تهدیدی برای دشت خوزستان تبدیل شده و کارش به جایی رسیده که حسین صدقی، استاد هیدرولوژی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، آن را غده سرطانی میداند که هر چه زودتر باید از آب کارون جدا شود، در غیر اینصورت نابودی خوزستان حتمی است. در همین خصوص گفتوگویی با او داشتهایم که در ادامه میخوانید:
* گفته میشود کارون از پر آبترین رودخانههای کشور است. بر اساس اطلاعات موجود آورده سالانه این رودخانه چه حجمی از آب است؟
– رودخانه کارون در شرایط طبیعی به طور متوسط سالانه ۱۲ هزار میلیون متر مکعب آب با خود میآورد، یعنی ۱۲ میلیارد متر مکعب، که یکسری فعالیتها برای انتقال این آب در بالادست انجام شده است؛ اما زیاد نیست و از این ۱۲ میلیارد متر مکعب به یک میلیارد متر مکعب هم نمیرسد. یعنی بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون متر مکعب از آب رودخانه کارون به حوزه زاینده رود میرود و قسمت اعظمی از آن در دشت خوزستان جاری میشود. بنابراین اگر فرض کنیم در کشور ما در زمان مناسب یعنی نه در وضعیت خشکسالی و نه پرآبی، سالانه ۱۰۰ میلیارد مترمکعب آب در سطح وجود داشته باشد، ۵۰ میلیارد متر مکعب از آن به صورت یکجا در دشت خوزستان است و بنابراین مناسبترین منطقه تولید آب در کشور «زاگرس مرکزی» محسوب میشود. اگر رودخانه کرخه را در نظر نگیریم که به هورالعظیم میریزد، رودخانههای کارون و دز دو حوزه آبریز خیلی مساعد در این منطقه هستند که از دشت خوزستان عبور میکنند و با هم حدود ۳۰ تا ۳۵ میلیارد متر مکعب آورده آبی دارند که البته نوسان دارد. به عنوان مثال در محل سد کارون ۳، رودخانه یک سال ۵ میلیارد متر مکعب آب میآورد که نشان دهنده خشکسالی و تغییرات اقلیمی در کشور است و یک سال ۲۰ میلیارد متر مکعب آب دارد که تماما سیلاب است و به درد نمیخورد.
بنابراین آمار اندازهگیری شده در نقاط مختلف این رودخانه طی ۶۰ سال و در ۱۵ ایستگاه، وجود این نوسانات را تایید میکند. به عنوان مثال در محل سد کارون ۳، سالانه چیزی حدود ۵ تا ۱۶ میلیارد متر مکعب آب عبور میکند. این تفاوت و نوسانات نشاندهنده همان چیزی است که ما به آن تغییر اقلیم موجود و مشاهداتی میگوییم. برخی از اساتید معتقدند که در تغییرات اقلیمی باید از این فراتر رفت اما من میگویم در این صورت این ۵ میلیارد هم صفر میشود و رودخانه کارون به کل خشک میشود. وقتی کارون خشک شود دیگر آبی در کشور ما باقی نخواهد ماند. بنابراین ۲ تا ۳ درجه تغییر دما در کشور و تغییر اقلیم به معنای صفر شدن منابع آبی کشور ماست و ممکن است اتفاق هم بیفتد.
* برخی میگویند سدسازیهایی که در حوزه کارون انجام شد با هدف بهرهبرداری بهینه از آب این رودخانه بوده است، نظر شما چیست؟
– مطالعات طرح جامع منابع طبیعی آب و خاک خوزستان بیش از ۵۰ سال پیش آغاز شد. شرکتی به نام D&R(دی.اند.آر) این کار را انجام داد. در این مطالعات چندین مکان مناسب که پتانسیل ایجاد سد در حوزه آبریز زاگرس را دارد مشخص شد. اما این به معنای آن نبود که صد درصد در این مکانها باید سد ساخته شود. با این وجود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در همه نقاطی که این شرکت مشخص کرده بود، سد ساختند. مشکل اینجا بود که توجه نکردند مخزنسازی جریان یک رودخانه باید با حجم تولیدات سالانه آن تناسب داشته باشد. علت ساخت این همه سد هم آن بود که در آن زمان کشور با کمبود برق مواجه بود و بنابراین تصور شد که یکی از راههای تولید آن استفاده از منابع آبی حوزه کارون است. البته مسائل اقتصادی، طمعورزیها و سودجوییها نیز در ساخت این سدها بیتاثیر نبود اما متاسفانه در سدسازی به این منطقه محدود نشدیم و بر روی تمام سرشاخههای رودخانههایمان سد بزرگ و کوچک ساختیم. در نظر نداشتیم که وقتی به شرایط طبیعی رودخانهای دست بزنیم آن رودخانه بیمار میشود یعنی دیگر جریان و رفتار قبلی خود را از دست میدهد و این بلایی است که اکنون به سر کارون و بسیاری از رودخانههای کشور آمده است.
* چرا در بین تمام سدهایی که در حوزه کارون ساختهاند، گتوند دچار مشکلاتی شده و دیگر سدها تاکنون مشکل شور شدن آب را نداشتهاند؟
– همیشه این شک درباره شرایط زمینشناسی منطقه گتوند وجود داشته است. در این منطقه جریانهای آب شوری وجود دارد که به رودخانه شور معروف هستند. در زیر سد گتوند رودخانهای به نام «زن مرده» وجود دارد که نمک سازند نمکی گچساران را وارد آب کارون میکند و قبل از اینکه سد گتوند احداث شود یکی از عوامل شوری آب رودخانه کارون به حساب میآمد. سد گتوند دقیقا روی این رودخانه ساخته شده است. مطمئن باشید که به لحاظ منابع آبی و کمک به بهرهبرداری از آب کارون سدهای قبلی هم زیادی بودند تا چه برسد به سد گتوند که در منتهی علیه کارون و در ورودی به دشت خوزستان تاسیس شده است. در بالادست گتوند، سد جریانی مسجد سلیمان، سد شهید عباسپور با ۳ میلیارد مترمکعب ظرفیت و سد کارون ۱ را داریم که از سال ۱۳۸۳ در بالادست این سدها، سدهای کارون ۳ و ۴ و طرحهای انتقال نیز ساخته شده است و ساخت سدهای خرسان نیز در این منطقه رو به پایان است. بنابراین فکر ایجاد سد گتوند، از همان ابتدا هم غلط بود. درباره ظرفیت سرریز تمامی این سدها هم من انتقاد داشتم زیرا ظرفیت این سدها دو تا سه برابر آنچه که لازم بود طراحی شده است و بنابراین هزینهها را بالاتر برد و مشکلات زیادی ایجاد کرد. اصلا ضرورتی نداشت ما تا این حد برای سنگبری، بتن یا سازههای هیدرولیکی در این سدها هزینه کنیم. به عنوان مثال بر روی سد کارون ۳، چهار روزنه ایجاد کرده بودند که هر کدام ۱۵۰۰ مترمکعب در ثانیه و ۶ هزار مترمکعب در ثانیه آب را عبور میدادند که روی پایداری سد اثر منفی میگذاشت و تلاشهای من در آن زمان باعث شد تا دو روزنه قطع شود. بنابراین قاطعانه میگویم که هیچ ضرورتی برای احداث سد گتوند وجود نداشت. نه تنها به دلیل وضعیت زمینشناسی این منطقه و نمکی که وجود داشت، بلکه از منظر بهرهبرداری از منابع، فضا و محیطزیست نیز هیچ نیازی به ساخت این سد نبود.
* اخیرا دانشگاه تهران طرحی با هدف «علاجبخشی» برای سد گتوند ارائه داده است که نام آن را «مدیریت مخزن» گذاشته و بر اساس آن قرار است که از چندین روش تلفیقی برای رفع معضل حل شدن نمک در آب مخزن این سد استفاده شود. به باور شما این راهکار میتواند موثر واقع شود؟
– علاجیابی سد گتوند ابتدا به دانشگاه شهید چمران واگذار شده بود، یعنی همان دانشگاهی که من سالها در آن تدریس میکردم و عده زیادی از شاگردانم آنجا هستند. تصور میشود پیشنهادهایی که دانشگاه شهید چمران در این خصوص داشت به لحاظ مدیریتی به مذاقشان خوش نیامد و مطلوب نبود و جنجالهایی ایجاد شد که در نتیجه کار را از آنان گرفته و به دست دانشگاه تهران سپردند. اساتید دانشگاه تهران از شاگردان من هستند اما مثل اینکه مطالعات این اساتید درباره سد گتوند و در طول مدت کاری آنان مستقل نماند و تحت تاثیر تبلیغات رسانهها و کارفرمای پروژه قرار گرفت و اکنون باید بگویم که متاسفانه هر سه راهی که برای علاجبخشی سد گتوند از سوی دانشگاه تهران ارائه شده، غلط، نادرست و مضر است.
به عنوان مثال یکی از این راهکارهای علاجبخشی سد گتوند از سوی اساتید دانشگاه تهران، استفاده از حوضچههای تبخیری عنوان شده است. در حالی که پیشتر در استان خوزستان ما حوضچه تبخیری ایجاد کردهایم و تجربه تلخی از این بابت داریم. در پروژه «کاشت نیشکر» آبشویی اراضی شور در خوزستان را انجام دادیم یعنی روی خاکهای شور کلاس ۴ و ۵ برای اینکه قابل استفاده شود آب شیرین گرفتیم و نمک را شستیم و وارد رودخانه کردیم تا نیشکر بکاریم. در آن زمان آب شور وارد هورالعظیم شد و هرچند به همین علت از ما شکایت کردند اما ما طرح را متوقف نکردیم و آب شور را به حوزه دریاچه شادگان در مرکز خوزستان انتقال دادیم و آن را تبدیل به دریاچه نمک کردیم. وقتی نمک خشک شد بادهای همیشگی منطقه آنها را با خود بلند کرد و تمام منطقه را فراگرفت. حال ما در شمال خوزستان و جایی که بهترین زمینها وجود دارد حوضچه نمک درست کنیم؟ یعنی آب نمکی را درون حوضچهها بریزیم تا تبخیر شود و نمک آن برجای بماند؟ به هر حال این آب و شوری آن به درون دشت منتشر میشود. بنابراین استفاده از این روش واقعا خیانت به خوزستان است. حوضچه تبخیری و انتقال آب شور و تبدیل آن به نمک، خیانت آشکار به خوزستان است.
* عدهای از کارشناسان معتقدند که سد گتوند در مهار سیلابهای خوزستان تاثیر بسیاری داشته است، نظر شما چیست؟
– به اعتقاد من مطرح کردن این سخنان از روی ناآگاهی این افراد است. سدهای بالادست گتوند مانند سد شهید عباسپور و غیره، به اندازه کافی سیلابها را کنترل میکنند. این سیلابها در گذشته محدود بود اما در مدت زمانی طولانی بخش بزرگی از منطقه را به طور مرتب و فصلی میشست و پاکسازی میکرد. با دستکاریهایی که در حوزه کارون انجام دادند و سدسازیهای بیرویهای که کردند، این چرخه طبیعی را بر هم زدهاند. در حالی که ادامه حیات خوزستان به همین سیلابها وابسته است. سیلابها باعث شیرین شدن و افزایش کیفیت آب در این استان میشد. توجه نکردهاید که چرا هیچ گزارشی درباره وضعیت آب منطقه خوزستان داده نمیشود. در حالی که در این استان لولهکشی انجام شده است، اما آب با کیفیت به دست همه نمیرسد.
بسیاری از مردم در خوزستان به جای آب، « لجن» میخورند. چه کسی هست که تغییراتی که از ۵۰ سال پیش در کیفیت آب در استان خوزستان ایجاد شده است را نبیند. تمامی مشکلاتی که در این استان وجود دارد، بیماریها، گردوغبار، بارانهای اسیدی و فوج فوج بیمارانی که به بیمارستانها مراجعه میکنند در اثر همین اتفاقات رخ داده است. یادمان باشد که طبیعت به تدریج از بین میرود و به تدریج هم مردم را خواهد کشت.
* چه باید کرد؟
– هدف مجریان سد گتوند این است که مخزن آب شور را خالی کنند اما اگر قرار باشد که دوباره مخزن در معرض جریان شور قرار گیرد، مسلم است که آب آن شور میشود. سازندهای نمکی که مخزن گتوند را تحت تاثیر قرار میدهد بینهایت هستند و هربار که آب به مخزن وارد شود، بیتردید شور خواهد شد. این چه فکری است که با هزینههای گزاف آب مخزن را تخلیه کنیم و به جای دیگری ببریم و بعد دوباره آب به مخزن وارد و شور شود؟ پس از تخلیه مخزن یا باید دوباره از آن استفاده شود که نتیجهای جز شوری دوباره آب ندارد، یا اینکه دیگر اجازه ندهند آب وارد مخزن شود. راهکاری به نام (بای پس) که مدتی است آن را پیشنهاد دادهام. گتوند اکنون به انسانی میماند که مبتلا به سرطان مغز و استخوان شده است و تیم پزشکی به اشتباه به او پیشنهاد میدهند آپاندیسش را عمل کند. دانشگاه تهران میگوید مخزن را مدیریت و فاضلاب اهواز را از آب آن جدا کنیم اما این کار اصلا عملی نیست. نمک را در آب پخش کردهاید و بعد میخواهید آن را جدا کنید؟ همه این کارها هزینهبر است. شما با سم نمیتوانید کسی را که مسموم شده است مداوا کنید. من برای همکارانم در دانشگاه تهران متاسفم. تصور میکنم این کارفرماست که علم را خراب میکند زیرا هم در ستاد احیای دریاچه ارومیه و هم در علاجبخشی سد گتوند استادان ما با صحبتهایی که کردند خراب شدند.
بنابراین به اعتقاد من تنها راه نجات دشت خوزستان از نابودی این است که راهی پیدا کنیم تا از ورود جریان آب به داخل مخزن سد گتوند جلوگیری شود یعنی سد و مخزن از جریان آب کارون حذف شود و آب، سد را دور بزند که به این کار بایپس میگویند. لازم نیست سد تخریب شود. مخزن سد گتوند مانند غده سرطانی است که تنها راه علاج آن جدا کردنش از جریان آب رودخانه کارون است. وقتی طرح بایپس انجام شد، کمکم آب مخزن سد نیز خشک شده و جزئی از معدن نمکی که از آن به وجود آمده است میشود. مستحدثات آن نیز در همان جا باقی میماند. چیزی وجود ندارد که ما از آن استفاده کنیم؛ مگر توربینها که در جاهای دیگر شاید بتوان از آن بهره برد و تازه اگر هم نشود مهم نیست. زیرا ما نمیتوانیم به خاطر اینکه آنجا هزینه کردیم تا ابد آب منطقه خوزستان را شور کنیم. اگر هر چه زودتر طرح بای پس را برای گتوند انجام ندهیم، خوزستان برای همیشه نابود خواهد شد. همین الان هم خوزستان با کشت نیشکر در خطر است.
* عدهای از کارشناسان و مدیر دفتر زیستگاههای سازمان حفاظت محیطزیست کشور بر این باورند که تنها راه خلاص شدن از مشکلات گتوند، تخریب آن است، شما چه فکر میکنید؟
– به باور من اصلا گزینه تخریب برای سد گتوند نباید مطرح باشد. ما میتوانیم بدون اینکه به ساختار سد گتوند دست بزنیم نمک را از آن جدا کنیم. بنابراین آنچه الزاما باید درباره گتوند انجام شود جدا کردن جریان آب رودخانه کارون از مخزن آن است.
آرزو میرزاخانی