“چالش های آینده دولت تدبیر و امید در انتخابات پیش رو!!”(زمان بابادی شوراب)
اگر بر روی محوری از زمان، الگویی از عملکرد دولت تدبیر و امید در دوسال سپری شده از مدیریتش در عرصه های داخلی و خارجی ترسیم نماییم و به واکاوی نقاط ضعف و قوت آن بپردازیم، سپس با استفاده از این الگوی رفتاری، به پیش بینی رفتار دولت و اقدامات احتمالی در زمان باقی مانده از دوره چهارساله بپردازیم، میتوان به این نتایج رسید که :
– امید به پیروزی دولت اعتدالگرا در مناسبات سیاسی پیش رو کاهش یافته است.
– تفکراتی که احساس می کنند دارای پشتیبانی مردم می باشند می بایستی برای حفظ جایگاه خود با ایجاد زاویه مناسب،پایگاه مردمی خود را میان هوادارانشان حفظ کنند.
شاید یکی از اولین مواردی که در مورد عدم موفقیت جناح نوپا و موسوم به اعتدال گرا در آینده حضورشان به چشم میخورد، مشاهده بیش از پیش تفکر تجملاتی و خودخواه محور کارگزارانی در دولت فعلی و تاثیر آن بر تصمیمات اقتصادی داخلی کشور و سیاست های اقتصادی آنهاست، که عموما مبتنی بر اقتصاد لیبرالی و تفکر سرمایه داری در خصوصی سازی دولت، آزادسازی و حداقلی کردن دخالت مستقیم نهاد دولت تاکید دارند. تفکری که حتی یک میلیمتر از زیرساخت مورد نیاز آن آماده نشده (به نوعی میتوان آنرا طبل توخالی جناح کارگزارانی دولت تدبیر و امید نامید) با هدف به انحصار در آوردن اقتصاد از طریق تزریق سرمایه داران و صاحبان پول و قدرت به بدنه دولت، انجام معاملات شخصی با پوشش مناصب دولتی و رانت سیاسی.
همچنین از نظر سیاست خارجی دیدگاه های آنان با رفتارهای نهادهای مالی و اقتصادی بین المللی هماهنگی دارد!!! (مطابق الگوهای غربی در دولت های رانتیر نیمه دمکرات)
اما بخشی از موارد چالش برانگیز که دولت تدبیر و امید برای حفظ موقعیت خود در آینده باید با آنها دست و پنجه نرم کند به شرح ذیل خواهد بود:
۱-ناراضی بودن اصلاح طلبان فکری (یعنی کسانی که به اصلاحات با نگاهی فارغ از شهوت تصاحب مسئولیت نگاه کرده و به دنبال منافع شخصی نبوده و منافع جمع را مدنظر قرار می دهند)و همچنین تمایل بسیار فراوان دکتر روحانی به اصولگرایان و اعلام حمایت ضمنی ایشان در قراردادن اسامی بعضی نامزدهای اصولگرا در لیست تدبیر و امید انتخابات مجلس. البته شاید در این راه ظاهرا تعدادی از اشخاص سرشناس با کسب آراء لازم به مجلس راه پیدا کنند، اما به دلیل تضاد بین شعارهای دولت تدبیر و امید و نگرش این افراد، در حقیقت باعث عدم تثبیت هویت ادعاشده از سوی دولت و در نتیجه بروز شکست ماهیتی دولت اعتدالگرای تدبیر و امید خواهد شد.!!
۲-برآورده نشدن احتمالی توقعات و انتظارات وسیع و پردامنه اقتصادی مردم از توافق هسته ای و مسائل پساتحریم :
جناب روحانی در انتخابات ۹۲ و دوسال نخست دولت خود بارها از تریبون های مختلف تلویحا بیان نمودند که((تفاهم و توافق با گروه۵+۱حلال مشکلات ماست)) همچنین ترجیع بند سخن تمام اطرافیان و دولتمردان و وزیران ایشان این بوده است، اما مردم بتدریج سیگنالهایی دریافت کرده اند مبنی بر اینکه، دولت خودش هم نمی داند بعد از توافق هسته ای چه اتفاقی خواهد افتاد!! و جالبت تر اینکه به نظر میرسد هیچ برنامه مدون و پلان دوم و جایگزینی هم برای آن ندارد!!
۳-بلاتکلیفی بحث یارانه ها؛ باتوجه به حرکات پوپولیستی و عوام فریبانه دولت قبل که منجر به ایجاد نوعی توقع گسترده و فراگیر در میان مردم در قبال تورم کمرشکن بوجود آمده، و پرداخت بخشی از این خسارت بصورت نقدی و یا در قبال طرحی نوظهور و بی حاصل تحت عنوان سبدکالا شده است. شعار کاهش و حذف تدریجی یارانه در دولت تدبیر و امید، حس ناخوشایند حذف این حق ایجاد شده !! را در میان اقشار کم درآمد و آسیب پذیر دریافت کننده ایجاد خواهد کرد.
۴-بحث بلاتکلیفی حصرنشینان و از یاد رفتن این وعده انتخاباتی روحانی که یکی از دغدغه های مهم بخشی از رای دهندگان بود.
۵-کاهش قیمت نفت و رکود اقتصادی در کشور.
۶- عدم کنترل کامل تورم و افزایش قیمت بیش از حد اجناس مورد نیاز و متناسب نبودن درآمد قشر عظیمی از مردم و بی توجهی مسئولین به این موضوع و کاهش حجم سفره مردم(جدا بودن دولت از ملت،تفکر کارگزارانی یادشده).
۷-بوجود آمدن حس نا امیدی وحتی سرخوردگی در جامعه.
۸-دشمنی و کینه سیاسی عمیق دلواپسان(بخش کوچکی از جناح راست که صدای بلند و دارای تریبونهای متعددی دارند).
۹-تضاد و ناهماهنگی فکری بین رییس جمهور و کابینه وزرا در مسائل اقتصادی، که این ناهماهنگی به هر دلیلی!! که باشد برای اقتصاد کشور مناسب نبوده و بر روند اقتصاد و معیشت مردم و میزان نارضایتی آنها خواهد افزود!
باتوجه به ذکر موارد فوق، احتمال امیدی برای موفقیت دولت فعلی در باقی مانده زمان زمامداری آنان پیش بینی نمی گردد و شاید دولت روحانی همین چهارسال را هم به سختی پایان برساند!!!