حذف معاونت فرهنگی، شکست شهرداری ها در خدمت رسانی به شهروندان را به همراه خواهد داشت
به گزارش هورنیوز ؛ امیر آهن جان معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری اهواز در سی و دومین اجلاس معاونین فرهنگی و اجتماعی کلانشهرها که ۱۵ و۱۶مهرماه در اردبیل برگزار شد، گفت: موضوعی که قصد دارم در مورد آن صحبت به میان بیاورم شاید کمی دور از ذهن بود که با وجود تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت مقوله فرهنگ و توجه به جامعه بخواهیم از متزلزل بودن جایگاه معاونت های فرهنگی در کشور گلایه کنیم.
من در اینجا تنها چند مورد از سخنان معظم له در باب اهمیت فرهنگ ذکر میکنم. بی شک خود شما هریک مجتهدی در این زمینه هستید اما اینها با هدف یادآوری هستند.
· ما مسئولیّت شرعی داریم، مسئولیّت قانونی داریم در قبال فرهنگ کشور و فرهنگ عمومی کشور.۱۳۹۲/۰۹/۱۹
· در فرهنگ و در اخلاق عمومی مردم، روز به روز بایستی تحول صورت گیرد و پیشرفت حاصل گردد.۱۳۷۹/۰۲/۲۳
· اصلاح فرهنگ عمومی، از همهی کارها مهمتر است؛ چون این کار، محور همهی کارهای دیگر است.۱۳۷۴/۰۴/۱۹
· استقلال یک ملت جز با استقلال فرهنگی تأمین نمیشود. اگر یک ملت، از لحاظ سیاسی تحت تأثیر قدرتهای بزرگ نباشد و از لحاظ اقتصادی هم به خودکفایی کامل برسد، اما فرهنگ و اخلاق و عقاید و باورهای دشمنان و بیگانگان در میان این ملت رواج داشته باشد و رشد بکند، این ملت نمیتواند ادعای استقلال کند. ۱۳۶۸/۰۹/۱۵
· اهمیت کار فرهنگی نباید مورد غفلت قرار گیرد. در کار فرهنگی هیچ وقفه و تعللی جایز نیست؛ چون بیشترین تلاش دشمنان بر روی جامعه و ملت و کشور ما، تلاش فرهنگی است. این مبالغه نیست! بیشتر و پُرحجمتر و مؤثرتر از تلاشهای سیاسی و امنیتی، تلاش فرهنگی است. علت هم این است که آنها میدانند اگر در تلاشهای فرهنگی علیه انقلاب موفق و پیروز شوند، بقیهی کارها برای آنها آسان خواهد شد؛ لذا روی این متمرکزند. ما مطلقاً نبایستی توقف داشته باشیم، باید پیش برویم.۱۳۸۵/۰۶/۰۶
· در مسألهی فرهنگ عمومی، همین که مشاهده میکنیم در جامعهی ما – مثلاً در پیچ و خم ادارات و دستگاههای دولتی و بخصوص در بعضی از ارگانها که شکایت زیادی از آنها میشود – کارهای مردم روان انجام نمیگیرد و امروز و فردا میشود و دردمندانه و دلسوزانه با کار مردم برخورد نمیگردد، بهخاطر یک نقص و بیماری فرهنگی است.
· در کار فرهنگی نباید مسألهی پول و بودجه، یک مشکل عمده به حساب آید. به این معنا که مشکلات و نقایص فرهنگی را در ردیف نیازهای بودجهیی و در آخرهای لیست قرار ندهیم؛ بلکه در اولهای لیست – اگر نگوییم در ردیف اول – قرار بدهیم. اگر درست فکر بکنیم، این به صرفهی اقتصادی مملکت هم است. یعنی از اینکه بودجه و امکانات بیشتر را به کارهای فرهنگی – بخصوص فرهنگ آموزشی – متوجه کنیم، کشور زیان نخواهد کرد؛ زیرا که خود این، برای آیندهی کشور تولید امکانات میکند. ۱۳۶۸/۰۹/۲۱
· فرهنگ هویت یک ملت است. ارزشهای فرهنگی روح و معنای حقیقی یک ملت است. همه چیز مترتب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند؛ به این باید توجه کرد. ۱۳۹۲/۰۹/۱۹
اینها تنها بخش کوچکی از فرمایشات ایشان ما اگر بخواهیم تحلیل محتوایی داشته باشیم از دغدغه های ایشان از دغدغه های حضرت امام خمینی و همچنین از ماهیت انقلاب اسلامی مان همه مجددا متفق القول میشویم که انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بوده و این باید نمودش در همه عرصه های مدیریتی و خدمت رسانی خود را نشان دهد به خصوص در عرصه شهرداری ها که به تعبیری پیشانی نظام و صف مقدم خدمت رسانی به شهروندان هستند. تا اینجا مقدمتا به اهمیت مساله فرهنگ پرداختم اما در همین حال این سوال بوجود می آید که شهرداری ها ذاتا و ماهیتا دارای ظرفیت فعالیت فرهنگی و اجتماعی را دارند یا خیر؟
وی در ادامه گفت: شهرداریها به صورت سنتی و براساس نگاهی که از سالهای دور باقی مانده نگاهی خدماتی ـ عمرانی را دنبال میکردند اما با تغییر نگاهها به توسعه و مطرح شدن مفاهیمی چون توسعه پایدار و گزارههای پس از آن مانند توسعه ی پایدار انسانی در مدیریت شهری، توجه به ذینفعان و تعامل دوسویهشان با مجموعه شهرداریها که در تمام ساحتهای متفاوت زندگی در شهر تاثیرگذار بوده این مساله را مطرح کرده است که شهرداری نهادی اجتماعی است و این نهاد اجتماعی مقتضیات و گفتمان مختص به خود را به نگاههای مرتبط با شهرداریها نمایان میکرد. حتی در خلال سالها به این جایگاه رسیده ایم که توسعه شهر برای شهروندان و با توجه به خواستهها، نیازهای آن ها پیش برود.
به عبارتی دیگر اگر شهرداری را بخواهیم از لحاظ اجتماعی سطح بندی کنیم در سه سطح باید به آن بپردازیم:
۱٫ سطح کلان: شهرداری به عنوان مدیر شهر وظیفه بهبود کیفیت زندگی شهروندان و بالطبع کیفیات زندگی وظایف فرهنگی و اجتماعی و کالبدی جدی در تامین نیازهای جامعه دارد و تا زمانی که به نیاز شهروند پاسخی درخور داده نشده باشد و ولو اینکه بالاترین سطح تکنولوژی و ساختارهای کالبدی را فراهم آورده باشد، شهرداری موفق به انچام وظایفش نخواهد شد.
۲٫ سطح نهادی در این سطح شهرداری به عنوانی اجتماعی کوچک و همچنین نهادی که برآوردن بخشی از نیازهای اجتماعی را بر عهده دارد
۳٫ در سطح خرد که سطح فردی نیز شهرداری در کنش متقابل هر روزه با شهروندان قرار دارد و در این زاویه تعامل روزمره شهروندان با فضای عمومی شهر و بخش های مختلف شهرداری از یک پاکبان گرفته تا به بالاترین سطوح کاری موجب ایجاد تجربه، ذهنیت و خاطره در ذهن شهروند می گردد که مدیریت این تجربه و نگاه شهروند به شهرداری از مجموعه این برخوردهای خرد نشات می گیرد.
با نگاهی به سه سطح مذکور وظایفی را می توان برای جایگاه اجتماعی و فرهنگی شهرداری ها متصور شد که البته هرکدام از این ها بسط و تفضیل خاص خود را دارد اما من به صورت تیتروار عرض میکنم:
اولا تثبت جایگاه گفتمانِ توسعه اجتماعی در مدیریت شهری،
ثانیاً تغییر رویکرد به شهرداریها به عنوان نهادی اجتماعی و دارای کارکرد و نقش اجتماعی
ثالثاً مدیریت سرمایه اجتماعی شهرداری ها
مجموعه این ها ما را به این نقطه میرساند که به صورت ذاتی شهرداریها وظایفی جدی در قبال جامعه دارند و مسایلی مانند مولفه های:
– بهبود کیفیت زندگی شهری
– ارتقای فرهنگ عمومی و تربیت شهروند مسئول
– ارتقای سرمایه اجتماعی
– ارتقای رضایت از زندگی و رضایت از مدیریت شهری
– مشارکت در اجتماع، مشارکت در مدیریت شهری
– شهروندمداری
– محله محوری
– توانمندسازی محلات و توزیع عادلانه خدمات و امکانات در محلات شهر
تنها بخشی از مولفههای کلیدی ای هستند که شهرداری ها در قبال جامعه برعهده دارند و این وظایف در هیچ یک از بخش های شهرداری قابل دستیسابی و توجه نیست جز در مجموعهای نوپا و توانمند در شهرداری ها به عنوان معاونت امور اجتماعی و فرهنگی با وظایفی غیرقابل واگذاری به سایر مجموعههای شهرداری.
اما معاونت فرهنگی چه میکند؟
معاون شهردار اهواز گفت: دو نگاه به معاونت فرهنگی وجود دارد یک نگاه که معاونت را صرفا خدمات دهنده و سرویس دهنده به سایر معاونت ها می داند که در این دیدگاه شهرداری در دیدگاه اجتماعی و فرهنگی صرفاً تبلیغ کننده شهرداری و مطالبه کننده حقوق شهرداری است و شاید بشود ریشه این نگاه را به دوره ای برگرداند که به شهروند به چشم رعیت و فاقد حقوق نگریسته میشد و توسعه صرفا ساختن چند ساختمان و … بوده است. اما امروزه اجتماع محوری مساله اصلی شهرداریهاست چراکه سرمایهها به از سرمایههای صرفا مادی به سرمایه اجتماعی تبدیل شده و شهروند علاوه بر وظایف، ذیالحق و دارای حق شهروندی و صاحب اصلی شهر شمرده میشود. و اگر شهروند یک شهر از شهرداری و مدیریت شهریاش رضایت داشته باشد بی شک در فعالیتهای شهرش مشارکت خواهد داشت و به سرمایهای مبدل خواهد شد که شهرداری میتواند با بهره از آن به حکمرانی خوب شهری دست یابد.
از این منظر اگر شهری متعالی و توسعه یافته میخواهیم باید به شهروندان شهر، نیازها و خواستههایشان توجه کنیم و آنها را پرورش داده و شهروندان توسعه یافته اند که شهری توسعه یافته را میسازند.
در این نگاه معاونت های فرهنگی و اجتماعی در شهرداریها به صورت خاص وظایفی را برعهده دارند که از جمله آنها می توان به
– ارتقای سطح آشنایی شهروندان با حقوق و وظایف شهروندی و پرورش رفتار پایدار در میان شهروندان
– ارتقای سلامت عمومی، بهداشت عمومی و ترویج شیوه زندگی سالم
– ترویج و توسعه فرهنگ و ارزش های اسلامی- ایرانی، بومی – محلی و باورهای دینی
– اشاعه ارزشهای انقلاب اسلامی، فرهنگ ایثار و شهادت
– تلاش برای ارتقای هویت ایرانی- اسلامی شهر (کالبدی)
– تحکیم تعلق خاطر شهروندان به شهر و محیط شهری
اشاره کرد که اینها تنها بخشی از وظایف غیرقابل تحول و واگذاری معاونتهاست . اما در فراز پایانی عرایضم می خواهم با اعتراض به روندی که در شهرداریها در حال رخ دادن است به مقوله تثبیت جایگاه معاونت های اجتماعی و فرهنگی بپردازم. با ابلاغ ضوابط جدید تشکیلاتی عملا شهرداری ها به این سو سوق داده شده اند که جایگاه معاونت ها به سطح سازمان رسیده و عملا معاونت ها که بخش تصمیم گیرنده و سیاستگذار شهرداریهای کشور هستند حذف و سازمانها به عنوان بازوهای اجرایی باقی بمانند.
آنچه که بی شک همه شما به آن واقفید سازمانها در شهرداریها فاقد قدرت تصمیمسازی بوده و حتی اگر متولی وظیفه ای در شهرداری میشوند بخش ناظر آن در شهرداری ها وجود خواهد داشت. اما در حذف معاونتهای فرهنگی این بخش ناظر و تصمیمساز عملا در بدنه ستادی شهرداری های کشور حذف میشوند و سازمانها، تنها به عنوان متولیان فضاهای موجود شهرداری در این بخش فعالیت خواهند کرد. باید عرض کنم که این شیوه ناشی از نوعی نگاه مکانیکی به شهرهاست که وظیفه فرهنگی و اجتماعی شهرداری ها را همیشه نادیده گرفته و شهر را تنها کالبدی مصنوع می بیند.
گویا یادشان رفته است پیر مراد ما گفت روح جامعه فرهنگ است. شهرداری ها بدون وظایف اجتماعی و فرهنگی ناشی از مدیریت کالبدی شهر ها خواهد بود و بی شک به شکست شهرداریها در خدمت رسانی به شهروندان همراه خواهد بود.