مونه ز اسب ندرارین بهلینوم سوار بمیروم، برای شهرام محمدی (عماد جعفری پور)
نکته اول: تاریخ اعجاب انگیز ایران ما، هر مطالعه گر با انصافی را به تعظیم وا می دارد. بر خلاف سایر کشورها، ما چیزی به نام سالگرد استقلال کشور نداریم، چون نخستین کشور جهان بوده ایم و هماره استوار و سترگ مانده ایم. این ماندگاری نیاز به واکاوی عمیق دارد.
نکته دوم: ایران تنها کشوری است که هیچوقت، حتی یک بار، از نیروی مهاجم خارجی شکست نخورده است. چندین مورد شکست ایران از دشمن خارجی در طول هشت هزار سال گذشته، به این صورت بوده اند که ارتش دشمن خارجی تا لب مرزهای ایران می آمده، سپس تعدادی از نظامی های تراز اول ایران خیانت می کردند و به طرز وقیحانه ای، فرماندهی ارتش مهاجم را هم به عهده می گرفتند و ایران را شکست می دادند.
نکته سوم: فرهنگ ایران یعنی حاصل جمع فرهنگ اقوام ایران. در فرهنگ همه اقوام ایران، شهامت و شادمانی برجسته هستند. در فرهنگ ما بختیاری ها، مردن در اثر مرگ طبیعی نکوهش میشود، به ویژه برای مردها. از پدربزرگ های مان زیاد شنیده ایم که به عنوان مثال می گویند ”از برافتو به سمت ایذه در حال کوچ بودیم، تعدادی رهزن به ما حمله کردند، ما با آنها درگیر شدیم و فلانی از ناحیه سر زخمی شد، زخمش کاری بود، ولی اجازه نداد او را از اسبش پیاده کنیم، و اصرار داشت همانجا سوار بر اسب و در وضعیت رزم بمیرد”. به زبان بختیاری اینطور میشود ”مونه ز اسب ندرارین بهلینوم سوار بمیروم”.
نکته چهارم: به جای این که گهگاهی دانسته یا ندانسته، فرهنگ ایرانی و اقوام ایران را مورد اهانت قرار بدهیم، می توانیم نمادهای شجاعت مان را برجسته کنیم، مجسمه های قهرمان هایی مثل شهرام محمدی را در میدانها نصب کنیم، و شهامت فرزندان این سرزمین را نسل به نسل گرامی بداریم. شهرام محمدی، صنعتگر شجاع که در پتروشیمی مارون در ماهشهر، جان صدها کارگر را نجات داد، و جانش را از دست داد، نمایانگر یک روح بزرگ و برجسته در این سرزمین بود، که در سر بزنگاه، کاری کرد کارستان. یادش تا ابد گرامی، چرا که او شهید است، و همواره زنده.