درس های ماجرای تلگرام برای وزارت ارتباطات

امروزه ایجاد و مدیریت شبکه های اجتماعی و ارتباطی به عنوان یک صنعت، مورد توجه کشورهای در حال توسعه قرار گرفته است. تا این لحظه بیش از ۳٫۱۵۸٫۰۰۰٫۰۰۰ نفر در دنیا به اینترنت متصل شده اند. ایران با جمعیت تقریبی ۷۸ میلیون نفر، بنا بر آمار های رسمی، حدوداً ۲۵ میلیون نفر کاربر اینترنت دارد، که این رقم برابر است با ۰٫۸ درصد کل کاربران اینترنت در دنیا. بنا برآمارهای غیر رسمی بین ۱۵ تا ۱۷ میلیون نفر در ایران از گوشی های هوشمند اندرویدی استفاده می کنند که غالبا کاربر اینترنت نیز هستند. هرچند از تعداد دقیق مجموع دستگاه های هوشمند همراه در ایران، آماری در دست نیست ولی می توان پیش بینی کرد حداقل ۲۰ میلیون نفر در ایران از دستگاه های هوشمند همراه و اینترنت به صورت همزمان استفاده می کنند.

این جمعیت، زمان قابل توجهی از وقت خود را در شبکه های اجتماعی و ارتباطی برای ارتباط با حلقه های اطراف خود و انتشار محتواهای سرگرم کننده، آموزشی، تجاری و… سپری می کنند.

اگر فرض کنیم هر کدام از این ۲۰ میلیون نفر تنها دو دقیقه در طول شبانه روز وقت خود را در این شبکه ها سپری کنند، با یک حساب سرانگشتی می توان دریافت در ایران ماهانه حداقل ۲۰ میلیون ساعت صرف حضور در این شبکه ها خواهد شد. که قطعا این رقم از واقعیت بسیار کمتر است چراکه هم تعداد کاربران این شبکه ها بیشتر است و هم زمانی که در این شبکه ها صرف می شود.

اما این همه ماجرا نیست! حضور در شبکه های اجتماعی به اتلاف زمان به واسطه مطالعه پیام ها، انتشار و بازانتشار پیام ها ختم نمی شود. رسانه های اجتماعی امروزی با رسانه های یکسویه تفاوت های زیادی دارند. یکی از مهمترین این تفاوت ها ارزش ذاتیِ برآیند داده ها و اطلاعات به دست آمده از کاربران، توسط مدیران آن رسانه اجتماعی است. روشن است که رسانه های اجتماعی با کاربران چندصد میلیونی، هزینه های زیادی برای ایجاد، توسعه و پشتیبانی بسترهای ارتباطی و انتقال پیام متحمل می شوند. و آشکارتر این که همه آن ها صرفا نه نیت های خیرخواهانه برای ایجاد عصر جدید ارتباطات میان آحاد بشر دارند و نه در این مهم موفق بوده اند؛ کما اینکه شواهد و قرائن زیادی برای اثبات این ادعا وجود دارد.

متاسفانه شبکه های اجتماعیِ داخلی، سهم ناچیزی از این بازار را تصاحب کرده اند و هنوز هم اراده جدی برای ورود به این رقابت از سوی دولت و نهادهای ذی ربط به چشم نمی خورد. قطعاً راه اندازی و مدیریت این نوع شبکه ها با کاربران انبوه و بدون حمایت دولت، فراتر از توان اشخاص و یا شرکت هاست. به علاوه اینکه اعمال قدرت حاکمیت در بسیاری از مقاطع ضروری است.

اما چرا حمایت دولت ضروری است؟ مگر راه اندازی یک اپلیکیشن ارتباطی چقدر هزینه و زمان می برد؟ آیا با دو سه برنامه نویس خلاق نمی توان یکی از این شبکه ها راه اندازی کرد؟ برای پاسخ به این سوالات خوب است شبکه ارتباطی تلگرام که این روزها سر و صدای زیادی به پا کرده را از چند جهت مورد بررسی قرار دهیم:

اول. سرورهای عظیم الجثه توزیع شده در سراسر دنیا: همین یک جهت کافی است برای این که این سوال در ذهنمان پر رنگ تر شود؛ هدف از این همه هزینه چیست؟ این هزینه های هنگفت از کجا و چگونه تامین می شود؟

دوم. تلگرام برای همیشه رایگان است، بدون هزینه اشتراک و تبلیغات: خیلی سخت می توان باور کرد که برادران روسی “دوْرو” چنین سرمایه ای را فقط برای چشاندن لذت ارتباط آسان، سریع و امنِ مردم دنیا بایکدیگر صرف کرده باشند!

سوم. پروتکل ها و API های باز و رایگان برای همه در کنار برقراری امنیت فراوان: تلگرام به غیر از لایه نرم افزاریِ سمت سرور، توسعه نرم افزاری این اپلیکیشن را برای عموم آزاد قرارداده و از طرفی ادعا می کند میان رقبایش امن ترین سرویس است. تا آنجا که برای هک کردن تلگرام جایزه ۳۰۰ هزار دلاری تعیین کرده است. همه این ها نشان دهنده قدرت تیم این استارتاپ موفق است.

چهارم. سرعت پیشرفت ها و رسیدن به موفقیت: تلگرام در تاریخ ۸ دسامبر ۲۰۱۴ (۱۷ آذرماه ۱۳۹۳) به مرز ارسال موفق یک میلیارد پیام در روز می رسد، این در حالی است که ۱۶ ماه قبل از این تاریخ، تلگرام وجود نداشته است! و تنها پس از گذشت ۵ ماه از این موفقیت در تاریخ ۱۳ می ۲۰۱۵ (۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴) رکورد ارسال پیام خود را دو برابر می کند. دو میلیارد پیام در روز. رسیدن به این موفقیت ها در کنار به روزآوری و افزایشِ امکانات نرم افزاریِ فوق العاده برای کاربران همراه بود. از ارسال هر نوع فایلی با هر حجمی تا امکان ایجاد مجموعه استیکرهای سفارشی و روبات ها!

تمام مواردی که اجمالا به آن پرداخته شد و بسیاری از موارد دیگر که پرداختن به آن فرصت جداگانه ای می طلبد نشان از اهمیت پیشتازی در برطرف کردن این نیاز مردم دنیا دارد. رقابتی که چند سالی است در دنیا شکل گرفته و متاسفانه ایرانیان جز اینکه از وفادارترین مخاطبان و کاربران این سرویس ها باشند نقش دیگری نداشته اند. جالب است بدانید بعد از کسب رتبه اول کاربران ایرانی در وایبر با رکورد ۱۱% کل کاربران وایبر، اکنون باز هم این ایرانی ها هستند که حدود ۲۰% کاربران تلگرام را تشکیل می دهند. نسخه اندرویدی تلگرام فقط از طریق کافه بازار بیش از ۱۰میلیون بار نصب شده است. البته این بار نکته ای که قابل توجه است، هوشمندی مردم ایران در انتخاب سرویس مناسب پس از تجربه انواع سرویس ها است. چرا که در دنیا بیش از ۲۰۰ نرم افزار ارتباطی و پیام رسان وجود دارد و انتخاب تلگرام و کوچ به این نرم افزار نشان از هوشمندی و توان مقایسه و انتخاب سرویسِ کاربران ایرانی دارد.

انفعال دولت ها در مواجهه با فناوری های نوظهور و نبود متصدی مشخصی در برخی عرصه های حوزه فناوری اطلاعات، باعث شده کماکان بحث های کودکانه فیلتر یا آزاد بودن این سرویس ها در سطح وزیر ارتباطات و دیگر اعضای کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه اینترنتی ادامه داشته باشد. اینکه صرفا راه حلِ فیلتر به عنوان تنها راه حل کاهش آسیب های شبکه های اجتماعی برگزیده شود، ساده انگارانه به نظر می رسد؛ چون:

اول، جایگزینی در حد و اندازه رقابت با غول های ارتباطی دنیا ارائه نداده ایم

وقتی کاربران بعد از ناامید شدن از اپلیکیشن ارتباطی وایبر، به دنبال یک سرویس کارآمد برای برطرف کردن نیاز ارتباطی-اجتماعی خود در فضای مجازی می گردند و با سختی های خودش موفق به کوچ می شوند، دیگر خیلی دیر شده که با فیلتر کردن سرویسی که جدیدا مورد توجه قرار گرفته، آنان را محدود کنیم. حال آنکه این همه کاربرِ تشنه را بدون نوشیدنی های سالم و مورد تأییدمان در بیابانی پر از گرگ های گرسنه رها می کنیم! قطعا نرم افزارهای بیسفون و ساینا که قبلا در این یادداشت به آن پرداختیم؛ جایگزین های مناسبی نخواهد بود چرا که حتی بومی بودن آن ها جای تردید است! به علاوه اینکه شبکه های اجتماعیِ بومی برای موفقیت در جذب کاربران انبوه، حداقل باید یکی از این دو شرط را داشته باشند؛ ۱. بومی سازی، نامحسوس انجام پذیرد. ۲. سرویس ایجاد شده به قدری قدرتمند و کارا باشد که حتی توجه کاربران غیر ایرانی را به خود جلب کند.

دوم، اینگونه فیلتر کردن ها نوش دارو بعد از مرگ سهراب است

زمانی که انبوه کاربران از یک سرویس استفاده می کنند به طور طبیعی عده ای از کابران که همیشه و همه جا هستند، دست به اقدامات غیر قانونی و ضد امنیتی می زنند. در این مسئله فرق چندانی هم نیست بین شبکه های ارتباطی گوناگون. چه وایبر باشد چه تلگرام! بعد از فراگیر شدن یک شبکه ارتباطی که مدیریت آن از حیطه اختیارات دولت و دیگر نهادها خارج است، مواجهه انفعالی و فیلتر کردن آن نتیجه ای جز بدبین شدن کاربران پرتعداد این شبگه ها به تصمیمات حاکمیت نخواهد داشت. چرا که از جایگزین داخلی که خبری نیست؛ آن کابران خاطی هم در شبکه ارتباطی بعدی حاضر خواهند شد و به اقدامات خود ادامه خواهند داد.

سوم، کوچ کاربران همانا و قرارگرفتن اطلاعات به روز شده ایرانی ها در اختیار گروهی جدید همانا!

از آنجا که کاربران این شبکه ها بالاخره نیاز خود را از طریق یکی از این شبکه ها برطرف خواهند کرد و جایگزین مناسبی هم برای پیشنهاد نداریم، فیلتر کردن یک شبکه، منجر به کوچ کاربران به شبکه ای دیگر می شود و بزرگترین ضرر این کوچ متوجه خودِ ماست. اطلاعات به روز شده انبوه کاربران ایرانی در اختیار یک شبکه جدید با صاحبان جدید قرار می گیرد. اطلاعاتی که قبل از این در اختیار وایبر و صاحبان آن بود امروز در اختیار تلگرام، صاحبان و شرکای آن است. فردا به دست چه کسی می افتد، خدا می داند! اطلاعاتی که برآیند و تحلیل آن ها با استفاده از تکنیک های دیتاماینینگ (داده کاوی) برای صاحبان این شبکه ها بسیار ارزشمند خواهد بود و برای ما یک تهدید.

چهارم، بین شبکه های اجتماعی و شبکه های ارتباطی تفاوت قائل باشیم

تفاوت های زیادی بین شبکه های اجتماعی و ارتباطی وجود دارد. هر چند گاهی مرزهای دقیقی بین این دو وجود ندارد. اما بین اینستاگرام به عنوان یک شبکه اجتماعی و تلگرام به عنوان یک شبکه ارتباطی، تفاوت های ماهوی زیادی وجود دارد، یکی از مهم ترین این تفاوت ها دامنه جغرافیایی ارتباط در این دو است؛ در شبکه های اجتماعی کمترین محدودیت را نسبت به دستیابی به کاربران فرامرزی داریم. چه به عنوان عنصر فرستنده پیام چه به عنوان عنصر گیرنده پیام. ولی در شبکه های ارتباطی این محدودیت بیشتر به چشم می خورد و ارتباطات بیشتر داخلی و حتی در بسیاری از موارد شهری است. از این رو افزایش تمایل ایرانیان برای حضور بیشتر در شبکه های ارتباطی، خود یک فرصت مناسب تلقی می شود.

به نظر می رسد به اندازه کافی دلایلی وجود دارد که متصدیان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، در رویکرد خود نسبت به این موضوع بازنگری کنند و با عزمی جدی سیاستی اتخاذ کنند تا آینده را مانند امروز نبازیم. چرا این بار ایران سرویسی جهانی راه اندازی نکند و از منافع مختلف آن در سطح بین المللی بهره نبرد؟ سال های زیادی از دستور راه اندازی شبکه ملی اطلاعات از سوی مقام معظم رهبری می گذرد اما هنوز اقدام درخوری صورت نگرفته و زیرساخت های مناسب برای اقدامات جدی در این زمینه ایجاد نشده است. باید منتظر اقدامات دولت و دیگر نهادها بعد از ابلاغ سیاست های کلی برنامه ششم توسعه در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات ماند. به خصوص با وجود تأکیدات این سیاست ها بر راه اندازی شبکه ملی اطلاعات و بومی سازی شبکه های اجتماعی.

قطعا با شتاب تحولات در دنیای فناوری و خوش اشتها شدن کاربران ایرانی، دستیابی به این اهداف را سخت تر و مسئولیت متصدیان را سنگین تر می کند.

محمدمهدی ساکنی

https://hoorkhabar.ir/576105کپی شد!
66
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.