انتخابات اعضای شورای راهبردی اصلاح طلبان استان خوزستان که با هدف حل و فصل اختلاف نظرهای احتمالی پیش رو مابین نیروهای سیاسی اصلاح طلب استان خوزستان جهت دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و جلوگیری از انشقاق و چندصدایی کاندیداهای منتصب به این جریان در اهواز و شهرستاهای استان صورت گرفت،فارغ از ایراداتی که به کیفیت و کمیت برگزاری آن وارد است،تبدیل به یک شاخص اساسی در عریان کردن ضعف های عمیق در بدنه تصمیم گیران اصلاح طلب استان خوزستان شد.

نقاط ضعفی که قبل از برگزاری انتخابات مورد اشاره نسیمش وزیدن گرفته بود و پس اعلام نتایج کاملا عیان شد،تا جایی که با مشاهده لیست انتخاب شدگان و نوع برگزیده شدن برخی افرادی که حائز اکثریت شدند،برای بسیاری از بدنه اصلاحات و حتی زعمای قوم،بروز نوعی رفتار به شیوه دولت مهرورزی از سوی تنی چند از مدعیان جریان اصلاحات خوزستان در مهندسی کردن بخشی از آراء که باعث رای آوردن افرادی تازه وارد و بدون سابقه و فاقد شناسنامه سیاسی در استان بعنوان شورای راهبردی اصلاح طلبان خوزستان،مشروعیت این انتخابات و حتی وجهه جنبش دوم خرداد استان خوزستان را خدشه دار کند.

اصل ماجرا بدین قرار بود که یکی از مدعیان جریان اصلاح طلبی استان خوزستان که فقط از این جنبش سیاسی اجتماعی مردم در استان خوزستان بعنوان نردبانی برای رسیدن به پست و مقام دولتی مینگرد چند روز قبل از برگزاری انتخابات شورای راهبردی،اقدام به تشکیل جلسه ای در خیابان وهابی اهواز نموده و با دعوت از هفت تشکل و حزب به آن محل و تحریک آنان با این مضمون که نباید بگذاریم سرنوشت و محوریت این شورا بدست سایر احزاب اصلاح طلب استان خوزستان بیافتد،بخش اعظمی از آرا مربوط به آن احزاب را عملا مهندسی کرده و بدتر از آن اینکه در آن جلسه بر لزوم رای ندادن به برخی دیگر از کاندیداهایی که ظاهرا در سنوات گذشته با مدیرکل شدن نامبرده در آموزش و پرورش استان و پس از آن در کانون پرورش فکری خوزستان همراهی نکرده بودند تاکید مینماید و عملا دست به حرکتی کودتا گونه بر علیه بسیاری از اصلاح طلبان شاخص و ممتاز و دارای کاریزمای استان زده که عملا حاصل آن جلسه کذایی خیابان وهابی باعث شد بخشی از جریان اصیل اصلاح طلبی استان خوزستان قادر به حضور در ترکیب بیست نفره شورای راهبردی نشده و در عوض افراد کاملا ناشناخته ای در ترکیب این شورا قرار بگیرند که چهره شان برای اولین بار در فضای اصلاحات استان به چشم خورده است و بسیار تاسف آور است که در فضای اصلاح طلبی،افرادی نه بر اساس تفکر و شایستگی،بلکه فقط و فقط بر اساس آرا مهندسی شده ای سوار بر موج اصلاحات استان شوند.

با اتفاق تلخ رخ داده،این شورا قبل از شروع بکار با نوعی نقض غرض مواجه شده و عملا با افراد حاضر قادر نخواهد بود نسبت به هدف تشکیلش که حکمیت در منازعات احتمالی و اختلاف نظر بین کاندیداهای شهرستانها بوده کارکردی از خود داشته باشد.

زیرا با نگاهی به این لیست بیست نفره اعضای اصلی شورای راهبردی با اسامی مواجه میشویم که یا در حزب خود دارای مشکل بسیار هستند،و مشروعیتشان در شورای مرکزی حزب متبوعشان با چالش اساسی مواجه است،یا به افرادی بر میخوریم که سرسوزنی هزینه برای اصلاحات پرداخت نکرده اند که حالا بخواهند در مواقع لزوم کدخدایی کنند و برخی دیگر نیز به لحاظ سن و سال در موقعیتی نیستند که حرفشان پیش کاندیداهای مجلس آینده خریداری داشته باشد.

تمامی این موارد دست به دست هم داده تا عملا طفل شورای راهبردی قبل از تولد،جنینی مرده بدنیا بیاید.

و این نتیجه عملکرد کسانی ست که نام اصلاح طلبی را به یغما برده اند و مرادشان از اصلاحات،فقط نشستن بر سریر قدرت است و در این را حتی از کودتا بر علیه یاران خود نیز دریغ نمیکنند.

و سخن آخر اینکه،اگر همان روزی که این افراد در انتخاب اعضای شورای مرکزی جدید حزب کارگزاران سازندگی خوزستان دخالت کردند و سپس باعث شدند یک هیات رئیسه فرمایشی و آلت دستشان عنان اختیار حزب کارگزاران را بدست بگیرد و عملا آنان باشند که کارگزاران را اداره می نمایند،اگر همان موقع بزرگان اصلاحات استان نسبت به این رویه نامیمون سکوت نمی کردند،امروز همان عقوبت دامنگیر خودشان نمی شد.

زمان بابادی شوراب