تقلیل قومیت پناهی به خانواده گرایی (عبدالرحمان نیک سرشت)
وقتى مقتدایى سکان استاندارى را به دست گرفت و شروع کرد به توزیع و تقسیم مناصب, صدای اعتراض افراد قومیت پناه درآمد و گروه مخالف مقتدایى در درون خانواده اصلاحات روی این موج دست به یک بازى غیر فرهیخته و نازل سیاسى زد که نهایتا آنچنان شورش را در آوردند که باعٽ شکاف عمیق غیر قابل ترمیمى در جبهه سیاسى خودشان در خوزستان شد به گونه ای که حامیان اصلاحات باگرایشات قومی, به سه دسته تقسیم شدند.
دسته اول طرفداران مقتدایی که حول محور اعتدال و گفتمان دولت جمع شدند . آنها بورکرات و تجربه گرایند و عملاً بر ضد افراط چپ و راست شعار می دهند .
دسته دوم که اغلب آنها گرایش به حزب مشارکت دارند از اصلاح طلبان دو آتشه به شمار میروند و بعد مخالفت شان با استاندار مقتدایی نه تنها در شعاع منطقه بلکه در سطح ملی درجریان است. این دسته در دل بسیار ناراضی و در عمل پارادوکسیکال سیاست را دنبال مى کنند.
دسته سوم طیف نوظهورى هستند که نه خصلت طرفداران مقتدایی را دارند و نه گرایشات مشارکتى ها را مطالبه می کنند . اینان از مقتدایى راضى نیسنند چون بهای بیش از حد به کسانى دادند که تظاهر به اعتدال می کنند و در اصل از جمله میراٽ مدیریتی دولت اسبق اند که فرصت طلبانه بر مناصب تکیه زده اند .
این دسته از بابتى نیز از مقتدایى خرسندند بخاطر این که زیر بار اصلاح طلبان مشارکتى نمى رود.
قصد نگارنده از آنالیز جریان حاکم بر قدرت در استان خوزستان این نیست که دست به داوریهاى عملکردى از آنها بزند.
بلکه هدف اصلی این است که فرآیند این کنش هاى قومیت پرستانه در جریانات سیاسی به چه میزان دستخوش تغییرات و شکاف گشتند که اکنون در برخى تریبون های رسمی, عملا برخی از افراد, خانواده گرایی را ارزش نامیده و حق و حقوق و سهم خواهى براى آقازاده ها و خواهرانشان را امرى مسلم می پندارند.
حضرت عباسی این معنى جامعه ی مدنى است!!??
و السلام