زیباکلام: روحانی و پتانسیل جامعه مدنی
گاهی در بدنه اصلاحطلبان و گروههایی از مردم که در سال ۹۲ به آقای روحانی رای دادند بحثهایی مطرح میشود که رئیسجمهور از پتانسیل مدنی حامی خود استفاده لازم را نمیکند.
ابتدا باید به این پرداخت که معنی استفاده از پتانسیل جامعه مدنی چیست؟ یک اقدام که از سوی رئیسجمهور میتواند انجام شود این است که به جای آنکه در سفرهای استانی خود به سخنرانیهایی که عامهپسند باشد، بپردازد، سخنرانیهایی ایراد کند که مخاطب آنها اقشار و لایههای تحصیلکرده استان یا به طور کلی جامعه باشند. اقدام دیگر او هم میتواند این باشد که از تصمیماتی که درباره آزادیهای مدنی اتخاذ میشود استقبال نماید. با این حال به نظر میرسد آقای روحانی تا کنون آن طور که باید نتوانسته چنین کاری کند. آقای روحانی در این دو سال نشان داده چندان تمایلی به استفاده از بدنه اجتماعی رای ۱۹میلیونی خود ندارد. او میداند که بخش قابل توجهی از دانشجویان طرفدار او هستند. آقای روحانی میداند که بسیاری از اصلاحطلبان، نویسندگان و دانشگاهیان حاضرند از او حمایت کنند و این حمایت هم قابل توجه است. اما در چرایی این مساله دو دلیل به نظر میرسد؛ دلیل نخست آن است که روحانی این نگرانی را دارد که اگر بخواهد از حمایت اقشار و لایههای تحصیلکرده جامعه استفاده کند، جناح راست و محافظهکاران را برمیانگیزاند.
روحانی میخواهد از اتفاقی که برای دولت اصلاحات افتاد اجتناب کند. بنابراین او بین انتقاد اصولگرایان و حمایت گسترده و علنی بدنه تحصیلکردهای قرار گرفته است که ترجیح میدهد عطای حمایت این قشر را فعلا بر لقایش ببخشد. آقای روحانی به این فکر میکند که اگر برای سخنرانی به دانشگاهی برود و مورد حمایت زیاد دانشجویان واقع شود، از روز بعد دولتش با نگاه دیگر برخی اصولگرایان مواجه خواهد شد. این همان داستانی است که برای رئیس دولت اصلاحات و آقای هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاده و برای سیدحسن خمینی هم اتفاق میافتد. آقای روحانی بنا به دلایلی که دارد نمیخواهد در این وضعیت قرار بگیرد. دلیل دوم نیز این است که میزان اعتقاد او به برخی شعارهایش به اندازهای که بخواهد خود را درگیر جناح راست کند، نیست. به عبارتی او ترجیح میدهد برخی شاخصها و شرایط در وضعیت فعلی خود باقی بمانند. آقای روحانی ترجیح میدهد در برابر بسیاری از تحولات سکوت کند. این را هم باید اضافه کرد که ادامه پیدا کردن این وضع چندان ایرادی ندارد، چرا که وضعیت آقای روحانی را میتوان درک کرد. میتوان فهمید که چرا او درباره برخی مسائل تا حدود زیادی دست به عصا حرکت میکند. بنابراین باید گروههایی مانند دانشجویان، نویسندگان و سازمانهای مردمنهاد که بین آقای روحانی و جامعه قرار میگیرند، سعی کنند سخنگوی آقای روحانی باشند و مطالبی که او از گفتن آنها عاجز است را مطرح کنند. مثلا درباره بهرهبرداریهای جناحی که برخی از مراسم ارزشی ملی تشییع شهدا کردند آقای روحانی موضعگیری نکرد، اما دیدیم نویسندگان و فعالان سیاسی آن را محکوم کردند بنابراین خوشبختانه بخشی از این کار را جامعه مدنی به دوش میکشد.