ملاک اشتغال زن در جامعه اسلامی چیست؟
در جامعه اسلامی ملاک برای اشتغال مادران وضعیت خانواده است باید خانواده و تربیت فرزندان را اصل قرار داده تا اشتغال مادر هیچگونه آسیبی به خانواده و اعضای آن نرساند و در صورت ناچار بودن برای اشتغال حداقل کمترین ضرر را برای خانواده داشته باشد.
هر روز ساعت ۶ صبح با عجله کودکش را آماده میکند تا به سرویس اداره برسد او زودتر از همسر و دو دختر دبستانیش بیرون می رود چراکه باید ساعت ۷ صبح در محل کارش حضور داشته باشد. این کار هر روز اوست . همیشه نگران این موضوع است که دخترانش چطور بیدار شده، حاضر می شوند و به مدرسه می روند و وقتی به خانه برمی گردند در خانه نیست که به استقبالشان برود و به موقع غذای گرم به آنها بدهد. از این که شاغل است راضی است اما همیشه این موضوع او را آزار میدهد که…
آیا شاغل بودن او لطمهای به زندگی، تربیت فرزندان و تحکیم بنیان خانواده نمیزند؟
این عذاب وجدان و احساس گناه همیشه با اوست و این فکر که باید بهترین سالهای زندگی و جوانیش را به این شکل و با استرس سپری کند احساس خوشایندی ندارد و تصور می کند که اگر مانند بسیاری از زنان دیگر خانه دار بود و با آرامش و آسایش به زندگی و فرزندانش رسیدگی می کرد کانون زندگیش گرمتر بود و در نتیجه بسیار موفق تر و شادابتر بود. شاید این مشکل بسیاری از مادران شاغل نیز باشد.
در این مقاله سعی شده است به مشکلات پیش روی زنان شاغل و وضعیت زندگی آنها پرداخته و راهکارهایی برای ایجاد تعادل بین اشتغال زنان و کانون گرم خانواده مطرح نماییم.
اشتغال مادران چرا و به چه علت؟
دلایل اشتغال مادران را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
مادرانی که قبل از دوران ازدواج و فرزند آوری شاغل بوده و به کار به عنوان بخشی از زندگی نگاه می کنند. این دسته از مادران همواره مطرح می نمایند که نمی توانند در خانه بنشینند. البته بسیاری از این زنان معمولا بعد از فرزند آوری مجبور به خانه نشینی می شوند .
مادرانی که به دلیل مشکلات مالی و فقر اقتصاد ی خانواده شاغل شده اند. امروزه به دلیل وجود مشکلات اقتصادی اکثر زنان و مردان برای تامین مخارج زندگی (اجاره مسکن، خوراک ،پوشاک و…) مجبور به کار کنند هر دو نفر هستند تا بتوانند بحران اقتصادی خانواده را حل نمایند.
مادران سرپرست خانوار که نان آور خانواده نیز محسوب می شوند. بسیاری از زنان در جامعه وجود دارند که به دلایلی سرپرست خانواده شده و مجبورند برای آینده فرزندانشان کار کنند و این امر اجتناب ناپذیر است.
مادرانی که به دلیل نیاز جامعه و مهارتشان شاغل هستند. تعدادی از زنان نیاز اقتصادی ندارند اما جامعه به آنها و تخصصشان نیازمند است. مانند معلمان، متخصصان زنان و زایمان و ماماها که می توانند خدمات شایسته ای به همنوعان خود ارائه کنند. این دسته از مادران باید بهگونه ای که به زندگی خانوادگیشان آسیبی نرسد، بخشی از وقت و توان خود را صرف خدمت به جامعه نمایند.
دسته دیگر از زنان به دلیل لذت بردن از کار و به روز بودن در محیط های اجتماعی شاغل شده اند . این دسته نیازی به درآمد مالی شغل خویش ندارند و شغل آنها نیز ضروری به نظر نمی رسد چرا کعه حتی مردان نیز قادرند این کار را انجام دهند. به نظر می رسد این دسته از مادران اگر وقت خود را صرف خانه داری و تربیت فرزندانشان خویش بکنند شایسته تر است.
در آمد حاصل از اشتغال زنان چگونه صرف می شود؟
درآمد درصدی از زنان شاغل صرف تجملات ، چشم و هم چشمی و مصارف غیر ضروری می شود. در هر حال توانایی هماهنگکردن زندگی حرفهای خستهکننده با زندگی خانوادگی کاملا منظم برای مادران شاغل یک شاهکار است . امروزه در اکثر کشورهای پیشرفته ۸۵ درصد زنان ۲۵ تا ۴۹ سال درکنار زندگی خانوادگی خود، زندگی حرفهایشان (شغلشان) را نیز دنبال میکنند. و یقینا” اگر زنان نتوانند مهارت تطبیق و مدیریت بین کار در منزل و کار بیرون را کسب کنند، در هیچ یک موفق نخواهند شد.
در جامعه ی اسلامی ملاک برای اشتغال مادران وضعیت خانواده آنها است باید خانواده و تربیت فرزندان را اصل قرار داده و برنامه های خود را به گونه ای تنظیم کنند که هیچگونه آسیبی به خانواده و اعضای آن نرسد و در صورت ناچار بودن برای اشتغال حداقل کمترین ضرر را برای خانواده داشته باشد.
وظایف و مسئولیتهای خانوادگی مانند مادری و همسری وظیفهی زن است و قابل جایگزینی نیست و ما باید به این مسئله مهم توجه داشته باشیم که زن زمانی میتواند از حق اشتغال خود استفاده کند که به وظایف و رسالت اصلی او در خانواده که تربیت انسان است، ضربهای نخورد.
حضرت آیت الله خامنه ای در زمینه ی اشتغال زنان می فرمایند: «مسئله اشتغال زنان در جامعه ، امری قابل قبول و بدون اشکال است اما در این زمینه باید ۲ شرط اساسی را کاملاً رعایت کرد نخست اینکه اشتغال، کار اساسی زن در خانه و خانواده و مسئولیت مهم همسری و مادری را تحت الشعاع قرار ندهد و دوم اینکه مسئله محرم و نامحرم بخوبی رعایت شود.»
همچنین ایشان در اهمیت مبنا بودن خانواده و جایگاه زن در این کانون گرم میفرمایند: «مسألهى مادرى، مسألهى همسرى، مسألهى خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسى و حیاتى است. در همهى طرحهایى که ما داریم، بایستى «خانواده» مبنا باشد. یعنى شما اگر بزرگترین متخصص پزشکى یا هر رشتهى دیگرى بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این براى شما یک نقص است. کدبانوى خانه شما باید باشید؛ اصلاً محور این است. اگر بخواهیم تشبیه ناقصى بکنیم، باید به ملکهى زنبور عسل تشبیه کنیم. »
اثرات منفی اشتغال زنان بر زندگی:
مهم ترین مشکل این است که کار خارج از خانه باعث خستگی بسیار جسم و روح زنان شده و گاهی حتی به برخی از بیماری های جسمی در افراد منجر می شود. کاهش آرامش خانواده به دلیل وجود استرس بالا در زنان شاغل به خصوص برای افرادی که دارای برخی مشاغل خاص پر استرس هستند، پیامد دیگر اشتغال زنان است.
اثرات منفی برکودکان پیش از دبستان:
نتایج یک تحقیق نشان می دهد اشتغال تمام وقت مادر در سنین قبل از دبستان، کودک او را در کسب نمره های کامل در دوران تحصیلی بازمی دارد. در این بررسی، فرزندان مادران شاغل تمام وقت، تنها در ۵۲درصد موارد می توانستند نمره ی کامل را به دست آورند. این کودکان هم چنین در مقایسه با فرزندان مادران غیرشاغل، ۹ درصد بیش تر در آینده دچار بی کاری می شوند و ۲۸درصد بیش تر از استرس های روانی رنج می برند.
تحقیق دیگری که توسط یک مؤسسه ی مطالعاتی جوانان انجام گرفته است نشان می دهد هرچه ساعت های کارکردن مادر بیش تر باشد، «پیش رفت کودک در زبان آموزی و موفقیت های علمی و آموزشی او در آینده کم تر می شود.»
پژوهشگران معتقدند که اشتغال مادر موجب اختلال در تکوین شکل گیری دلبستگی کودک نسبت به مادر می شود چرا که مراقبت کودک از حالت انفرادی به حالت گروهی در آمده و نتیجتاً دلبستگی کودک نسبت به مادر از حالت طبیعی خارج می گردد و بهتر است کودکان در ۲ سال اول زندگی به دلیل شکل گیری شخصیت و ایجاد حس اعتماد در کودکان به تنهایی و به دور از مکان های شلوغ نگهداری شوند. به خصوص برای کودکان پسر زیر ۳ سال به دلیل این که رابطه خوبی با غریبه ها برقرار نمی کنند و محیط آشنای خانه را بیشتر دوست دارند بهتر است با یکی از اعضای خانواده یا یکی از والدین در خانه بمانند تا با طبیعت خود هماهنگ شده و در آینده تعامل بهتری با محیط داشته باشند .
در کل کودکان مادران شاغل به دلیل مرتبط بودن با افراد مختلف در طول روز (در فرم مطلوب، مادربزرگ، عمه و خاله و در فرم نامطلوب مثل مهدکودک زودهنگام و پرستاران مختلف) می توانند تاثیرات منفی بالقوه ای از آنها بگیرند و باعث عدم انسجام و هماهنگی در تربیت کودک شده در صورتی که چاره اندیشی نشود، آسیب زا خواهد بود.
طبق یک بررسی، ۹۵درصد متخصصان اطفال، اشتغال مادر در خارج از خانه را پس از سه سالگی کودک توصیه می کنند.
روان شناسان معتقدند: حضور همیشگی مادر در خانه باعث ایجاد یک وابستگی عمیق میان مادر و کودک می شود. این وابستگی، برقراری ارتباط متقابل میان والدین و فرزند، به خصوص در دوران نوجوانی را آسان تر می سازد.
اما برخی دیگر معتقدند: معمولاً زنانی که در خانه می مانند روزانه زمانی کم تر از ده دقیقه را برای بازی یا کتاب خواندن با کودکان زیر شش سال خود می گذرانند. این بدان دلیل است که چنین مادرانی در طول روز بیش تر مشغول کارهای روزمره هستند تا فرزندان شان. در خانواده های طبقه ی متوسط، کودک فقط پنج درصد از زمانی که بیدار است را در تعامل مستقیم با مادرش می گذراند.
متأسفانه ما فکر میکنیم که مهدکودک یا پرستار میتوانند جایگزین مادر باشند اما خیلی از اوقات خللی که در تربیت فرزندان به وجود میآید به این دلیل است که بچه در همان ماههای اول زندگی که برای تکمیل شخصیت خود به آغوش مادر نیاز داشته از آن محروم شده و صبحها با اضطراب از خواب بیدار شده و به خانهی پدربزرگ و مادر بزرگ و یا مهدکودک سپرده شده تا مادر بتواند به محل کارش برسد.
در این خصوص رهبر عزیزمان می فرمایند:”شما اگر بچهى خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهاى فوقالعاده ظریف عواطف او را – که از نخهاى ابریشم ظریفتر است – با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهى [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولى دیگران؛ فقط کار مادر است. این کارها، کار مادر است؛ اما آن شغلى که شما بیرون دارید، اگر شما نکردید، ده نفر دیگر آنجا ایستادهاند و آن کار را انجام خواهند داد”
فشار روانی بر مادر:
مادران شاغل علاوه بر مسئولیت خانه و فرزندان، وظایف کاری را نیز به عهده دارند. برای بسیاری از زنان به ویژه آن دسته ای که همسرانشان در امور خانه و فرزندان به آنها کمک نمی کنند، رسیدن به همه این امور و ظوایف به واقع مشکل است و ممکن است موجب ایجاد فشار روانی در انها شود. زمانی که افراد دچار فشار روانی مستمر می گردند، میزان انرژی و همچنین صبر و تحمل آنها کاهش می یابد. در این گونه زمانی که مادران خسته از محل کار به منزل باز می گردند ، تحمل کوچکترین خطای فرزندشان را نداشته و با او به شدت برخورد می کنند. این کار به رابطه سالم بین مادر و کودک لطمه می زند.
تحمل هزینههای مالی بیشتر
شاید این موضوع خنده دار به نظر برسد، زیرا اکثر والدین به منظور کسب درآمد کار می کنند، اما واقعیت این است که هزینه ها در خانواده های دو نان آور بیش از خانواده هایی است که در انها فقط یکی از والدین کار می کند. والدین شاغل مجبورند جانشینی برای مراقبت از فرزندشان برای ساعاتی که در منزل نیستند پیدا کنند. از طرف دیگر آنها برای پر کردن اوقات فراغت بچه ها بیشتر از کلاس های آموزشی و تفریحی استفاده می کنند. مادران شاغل نیز به دلیل مشغله کاری ممکن است فرصت رسیدگی به همه اموری که زنان خانه دار خود آنها را انجام می دهند از قبیل نظافت منزل، اتو کردن لباس ها و … نداشته باشند و این کارها را به موسسات بسپارند. همه این کارها هزینه بر هستند.
مادران خانه دار می توانند زمانی که فرزندشان در مهدکودک یا مدرسه هستند استراحت کرده، از تنهایی خود لذت ببرند و با انرژی مضاعف از فرزندانشان پذیرایی کنند. اما مادران شاغل ترجیح می دهند زمانی که فرزندشان در مدرسه یا مهد کودک هستند کار کنند و عملاً زمانی برای تنها بودن و پرداختن به خود ندارند. این امر میتواند موجب خستگی مضاعف به ویزه در افراد دروانگرا که به تنهایی نیاز دارند، شود.
از اثرات منفی دیگر می توان به موارد زیر اشاره کرد:
– خستگی همیشگی مادر و عدم توانایی او در رسیدگی به همه امور
– نداشتن وقت و حوصله کافی برای رسیدگی به امور فرزندان از جمله درس آنها
– ایجاد شکاف و فاصله بین اقوام و کاهش صله رحم
– احساس گناه و عذاب وجدان در قبال فرزندان
– تنها ماندن فرزندان در خانه : بچههایی که از مدرسه به خانه برمی گردند و در خانه را باز میکنند اما کسی در خانه نیست که به استقبالشان برود. این بچههای کلید دار محصول والدینی هستند که هردو شاغل هستند. ممکن است به درستی غذا نخورده و دچار سوء تغذیه شوند. این فرزندان بیشتر در مواجهه با عوارض کامپیوتر، سیگار، اعتیاد و خطرات دیگر هستند.
– چاقی فرزندان به خاطر استفاده زیاد از فست فودها و سوء تغذیه
– استفاده بیش از حد از رسانه و بازیهای رایانهای و…