عارف: روحانی از وعدههایش عدول نکرده است

گفتگوی مفصل با محمدرضا عارف
مهربان،گشاده رو، زیرک، صریح والبته محافظهکار؛ شاید این کلمات،بهترین تعابیری باشند که بتوان از محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات ارائه کرد.درهنگام گفت وگو با وی بایددوبرابر همیشه حواستان راجمع کنید.هوش ذاتی که داردباعث میشود به سرعت متوجه نیت پرسشهای شماشودوبه سختی میتوان وی رادرموقعیت غافلگیری قرار داد.این روزهابسیاری اورا امید اول اصلاحطلبان برای فتح کرسیهای سبز بهارستان وچه بسا صندلی ریاست آن میدانند.این سیاستمدار اصلاحطلب شصت و چند ساله یزدی، باهمه محافظهکاری هایش، دست به نقد گذشته خودوجناح مقابل میزند.ابایی ندارد بگوید که اصولگرایان دربرهههایی سعی کردند اصلاحطلبان را حذف کنندواصلاح طلبان باید این فضا را بشکنند.محمدرضاعارف ازجمله کسانی است که ازسالهای پیش از دوم خرداد ازچهرههای برجسته علمی واجرایی نیروهای پیروخط امام محسوب میشد که ارتباط نزدیکی بارئیس دولت اصلاحات داشت وشاید به دلیل همین ارتباط نزدیک بود که عارف از اولین وزرایی بود که توسط رئیسجمهور وقت انتخاب شد و جایگاهش نیز روز به روز بهترشد.عارف به نوعی همچنان در متن قدرت است وکمتر اتفاق میافتد که در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام غیبت کند.رفت وآمدهای دو سال اخیر وی به استانهای مختلف باعث شده تا بر شمار طرفدارانش اضافه شود.به همراه «سامان صابریان »با محمدرضا عارف در دفتر بنیاد امید ایرانیان درباره آینده اصلاحات وانتخابات مجلس به گفت وشنودنشستیم.اوبارها در طول این گفتوگو بر لازم بودن انسجام در میان اصلاح طلبان تاکید دارد و میگوید حضر است بار دیگر چنان انتخابات ۹۲ از عرصه خارج شود تا اصلاح طلبان حتما به ائتلاف دست یابند.
در ابتدا میخواهم ازشما بپرسم،آقای عارف پیش از سال ۹۲ چقدر باعارف پس از سال ۹۲ متفاوت است ؟
خودم احساس نمی کنم تغییری کرده ام یا اتفاق خاصی افتاده است. من یک عضو کوچک از جامعه بزرگ و ارزشمند ایران هستم که همواره تمام تلاشم انجام وظایفم بوده است و فقط نوع وظیفه در زمانهای مختلف میتواند متفاوت باشد.در اتفاقی که در سال ۱۳۹۲ افتاد هم من در نهایت تکلیف و وظیفه خودم را انجام دادم و لطف دوستان و همراهان شامل من شد وگرنه اتفاق سال ۹۲ و تصمیم من بخشی از وظیفه ام بود.
آقای عارفی که مامی شناختیم دارای یک پایگاه مشخص در میان اصلاح طلبان بود.یعنی مشخصا حضورش میتوانست ثمره خردجمعی حلقه مشخصی ازاصلاح طلبان باشد اما عارفی که اکنون میشناسیم بعد از سال ۹۲ و تعطیل کردن ستادهایش،دارای یک پایگاه اجتماعی است که از بدنهای میآیدکه شایدخیلی دربازیهای سیاسی پیش از آن ورود نمیکردند.آیانمی شود گفت آقای عارف آن قدر به این پایگاه اعتماد داشت که تصمیم گرفت بنیاد امید ایرانیان راراه اندازی یابه تعبیری آن رافعال تر از قبل کند؟
بنیادامیدایرانیان ازسال ۱۳۸۶ کار خود را آغاز کرد واتفاقات افتاده را حتی میتوان ثمره تلاش وعملکرد ۶ساله بنیاددانست که همواره اساس وپایه آن،جوانان بوده اند. راهبرد اصلی ما دربنیاد همواره اخلاق وعقلانیت وخردجمعی بوده است. همواره سعی کرده ایم همه چیز را مبتنی بر اخلاق دنبال کنیم.حتی شعار محوری که ماداشتیم،اخلاق،عقلانیت وخردجمعی بوده است.بنای ما براین بودوهست که به این شعارمحوری خود پایبند باشیم وازآن تخطی نکنیم.اماآنچه قابل بحث است وبایددرموردآن صحبت کرد بررسی روند فعالیت اصلاح طلب هابعد ازسال ۸۸ است.بایدتوجه کنیم که ازسال ۸۸ به بعدنه فقط مخالفان باجریان اصلاحات عملاروندحذف اصلاحات را در دستورکارخودداشتند،که عملکرد بخشی از اصلاح طلبان نیزدرهمان راستا بود.آن فضای یأس و ناامیدی هم که سایه افکنده بود بیش ازپیش به این وضعیت دامن میزد.در واقع تلاش من در ورود به انتخابات،شکستن این فضا و این نگاه ،با تکیه کامل به جوانانی که با ما بودند،بود.
در حقیقت شمامی گویید حضور درسال ۹۲ تلاشی برای شکستن فضای یأس بعدازسال ۸۸ بود؟
بل، همین طور است یکی ازاهداف مابود.ببینیدماانتخابات مجلس درسال ۹۰ را داشتیم که اصلاح طلبان در آن حضور پیدا نکردندومابااین نگاه عدم حضورمقابله کردیم وتلاش برای پیدا کردن یک راهبرد جدی برای حضوردرصحنههای سیاسی درمیان اصلاح طلبان به وجود آمد.
درآن سالهااصلافضا برای ورود آنان وجود داشت؟آیادرانتخابات سال ۹۰ شرایطی بود که اصلاح طلبان بتوانند درانتخابات ورود کنند؟
فضا را باید ایجاد کرد.ببینید اصلاح طلبان بخش و بدنه اصلی نظام هستند و کنار رفتن اصلاح طلبان معنایی ندارد.طبیعی است که رقیب سعی میکند فضا را برای ما تنگ کند و ما را به سمت بن بست ببرد اما هنر ما شکستن این فضا و ایجاد فضایی تازه برای تنفس است.
چه اتفاقی درسال ۹۲ میافتدکه درسال ۸۴ نمیافتد؟ ائتلاف ۹۲ چراسال ۸۴ شکل نگرفت؟
من درسال ۸۴ هم این اخطار را به صورت جدی دادم.در آن سال من معاون اول بودم و بنا به کاندیدا شدن داشتم اما با توجه به اوضاع و همین تفرقه که دیده میشد تصمیم گرفتم برای رسیدن به همدلی و وحدت بیشتر از انتخابات کنار بکشم اما متاسفانه دوستان دیگر چنین عمل نکردند.
پس بخشی از مسئولیت اتفاقات کشور در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۲ بر عهده اصلاح طلبان است.
بله،نبایدباخود تعارف داشته باشیم خروجی انتخابات ۸۴ نتیجه عملکرداصلاحات بوده وبایدازاین موضوع درس بگیریم واتفاقا درس خوبی برای ما شد که متوجه اشتباهات خود شویم.
یعنی شما غیر از این دور یک میز جمع نشدن باید برای آنان اشتباهات دیگری را در نظر گرفت؟
این جمع نشدن دوریک میزخودخطای بزرگی است.خطایی که نمیشود آن را نادیده گرفت یا نسبت به آن بی تفاوت بود و آنقدرخطای بزرگی بود که شاید بخشی دیگرازاشتباهات را زیرمجموعه خودقرار میدهد.
آیامی شود گفت که تاثیروکارکرد رهبری اصلاحات در سال ۹۲ خودرا نشان داد اماسال ۸۴ خیر؟اینکه بالاخره در سال ۹۲ مسئول ورهبراصلاحات جایگاه خودراپذیرفت.
بخشی ازاین مسائل شاید مرتبط با رهبری اصلاحات باشد بخشی هم وضعیت و شرایط موجودوبخشی هم حرف شنوی بود.یک وقتی است که شماباافرادی مواجه هستید که خود را هم وزن میدانندوبه هیچ وجه حاضرنیستندبه نفع کسی کناربروندواین مسائلی است که به هر حال درهمه جبهه هاوگروهها با آن مواجه هستیم.
ببینید شاید باید به این نکته توجه کرد که درسال ۹۲ بخشی از بدنه تصمیم میگیردبه اینکه حتما ائتلاف شود اینکه رایدهندگان به صراحت میگفتندکه اصلااگرائتلاف نکنیدرای نمی دهیم،آیا باعث اصلی نبودتابزرگان متوجه لزوم ائتلاف شوند؟
این مسئله که بگوینداصلارای نمی دهیم را فکرنمی کنم بوده باشد،حداقل ما نشنیدیم. اما مطالبه ائتلاف،مطالبه جوانان بودوواقعا هم مطالبه ارزشمندی بود.اصلابایدسهم بزرگی ازاتفاقات مثبت در انتخابات ۹۲ را به جوانان دادوپذیرفت که این جوانان بودندکه بزرگان راهل دادند.این جوانان بودند که جبهه اصلاحات را هل دادند و به جلو راندند و طبیعتا باید به مطالبات آنان توجه جدی شود.
بعدازتجربه سال ۸۴ وتجربه سال ۹۲ ،حالا که حدود ۱۰ماه تاانتخابات باقی مانده اصلاح طلبان در کدام مسیرقراردارند؟خطای سال ۸۴ یاخواست بدنه درسال ۹۲؟
جمع بندی خوبی که ماهمان روزهای اول بعداز ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ به آن رسیدیم این بود که درانتخابات مهم سال ۹۴ چارهای غیر از اجماع نداریم.یک مقداربایدخودخواهی هاومنیت هاوسهم خواهیها را کناربگذاریم واین برای مایک راهبرد شد.کلید انتخابات ۹۴ را ازمهر ۹۲ زدیم و روی راهبردها بیشتر بحث کردیم.اجماع کامل مهم ترین هدف مابوده ازابتداوحتی زمانی که صحبت ازاجماع نسبی و اقلیت تاثیرگذار مطرح بود همچنان تاکیدما روی اجماع کامل واکثریت قدرتمند در مجلس بود.براین باور هستیم که باسرمایه اجتماعی که درسال ۹۲ به وجود آمدوتاکنون حفظ شده،می توان این راهبردراعملیاتی کرد.ماههای گذشته دراین مسیرحرکت کردیم وخود من درهر جمع وجلسه وهرجا که رفتم این راهبرد رامطرح کردم وخوشبختانه به خوبی هم استقبال شدواکنون نیزهمین راهبردراادامه میدهیم و معتقدم هیچ راهی غیرازاین نداریم.
اما اکنون گاه نظرات خارج ازاین راهبردی که شمابیان میکنیدشنیده میشود.گفت وگوها ومصاحبه هایی که بعضی ازنزدیکان به اصلاحات انجام میدهندبه نوعی نشان ازتشدد آرادارد یابحث ائتلاف میان اصولگرایان معتدل بااصلاح طلبان درکدام چهارچوب جامی گیرد؟
بخشی ازنقطه نظرات،نگرشهای شخصی افراد است وافرادنیزحق دارند نظرات خود رابیان کننداما آنچه مهم است این است که درنهایت راهبردجبهه اصلاحات چیست؟بحثی ازابتدا مطرح بوده است،به عنوان حفظ هویت اصلاح طلبی و اینکه اجماع رادرداخل خانواده اصلاح طلبان دنبال کنیم وبامکانیسمهای رایج ائتلاف نسبی بارقیب داشته باشیم.امامادامی که ما درچهارچوب هویت خودمان نتوانیم به اجماع برسیم بحث ازائتلاف بارقیب اصلامعناندارد.طبیعتاتازمانی که راهبرد انتخاباتی به طورکامل مشخص شود کانونهای مختلفی روی انتخابات فعالیت میکنندوقابل تقدیرهم هست،اماهیچ کدام دروزن کشی برای خودنباید وزن بیشتری قائل باشند.آن چه که اهمیت دارد این است که وقتی واردعملیات انتخابات میشویم یک صداومنسجم عمل کنیم وهمین مسئله اکنون دردستورکارما ست.برای عملیاتی شدن این خواسته هم باید همه ما تاحد امکان مداراوتحمل وصبر بایکدیگرراپیشه کنیم واگرصداهای مختلفی در نهایت دراردوگاه اصلاح طلبان شنیده شودشکست خواهیم خوردوعامل شکست هم آنانی هستندکه اجازه نمیدهند این اجماع شکل بگیرد. البته فضاباسال ۹۲ متفاوت است،درسال ۹۲ انتخاب یک فرد برای یک سمت بود ودرانتخابات امسال ما ازانتخاب ۲۹۰ نفرسخن میگوییم.بایدابتدااجماع درجبهه خودی پیگیری شودوبه نتیجه برسد،برای همه کرسیهای مجلس وسپس میشودباب ائتلاف رابازکردومن فکرمیکنم اگرائتلافی برای انتخابات ۹۴ شکل بگیردیک ائتلاف رسمی خواهد بود.یعنی ائتلافی که مشخص است درچه چارچوبی وباچه دلیلی شکل گرفته است.توجه کنید که مادامی که ما در داخل جبهه اصلاحات به اجماع حداکثری دست پیدا نکنیم ورود ما به ائتلاف از نوع دیگر،شکنندگی ما راافزایش میدهدودچار انشقاق خواهیم شدواگر بخشی ازجبهه اصلاحات به خاطر شرایط یا خواست خود بخواهد با رقیب ائتلاف کند قطعا برای اصلاحات کارساز نخواهد بود.
این تمایل به ائتلاف که این روزها نجوای آن شنیده میشودآیا یک خواست دوطرفه است؟یعنی جناح مقابل هم این تمایل به ائتلاف را دارد؟
در کشوروبین سیاسیون قطعاافرادی را داریم که تعصب جناحی وفردی وشخصی ندارندومنافع کشورو منافع ملی برای آنان در اولویت است وبدون تردید درهردوجبهه این گونه سیاستمدارانی وجود دارندومی توان گفت که درهردوجناح موافقانی برای رسیدن به ائتلاف وجود دارد.حالااینکه این اتفاق بیفتدیانه و چه سازوکاری برای آن لازم است باید در مورد آن صحبت شود و زمان آن را مشخص میکند.
در ۶ سال گذشته جبهه اصلاحات ازنظر سازمان دهی وبازسازی تشکیلاتی دچاربحران وفروپاشی شد وسخن شما درمورد اجماع نخست در خود جبهه اصلاحات چگونه اتفاق خواهد افتاد؟
نوعی اختلاف سلیقه و نظربه هر حال وجود دارد،اما بسیاری ازما سی واندی سال باهم کار کرده ایم و بخشی ازموضع گیری هابه عقبه افرادواختلاف نظرها بازمی گرددوحال بروزجبههای پیدامیکند.به هرحال راهبرد اصلی پیشنهادی ما اجماع در جبهه اصلاحات است.
یعنی لازم میدانید دراین شرایط این اختلافات بیان شده رانادیده بگیرید؟
بله، من که قطعا سعی میکنم نادیده بگیرم واگربناباشد که اظهارنظرها وموضع گیری هاموجب تفرقه و دو دستگی شودمن قطعا این کارراانجام نخواهم داد.
از نظربازسازی تشکیلاتی وبازگشت اصلاحات به جامعه چقدربه وضعیت امیدوارهستیدوبنیاد امید ایرانیان را کجای این روند بازسازی میدانید؟
بنیادامیدایرانیان رابا رویکرد اتاق فکرونقش راهبردی درسال ۱۳۸۶ ایجاد کردیم وبادرک اینکه در کشورشرایط تحزب وجود ندارددراساسنامه قید کردیم که در ۱۰ سال ابتدایی اجازه تبدیل شدن به حزب نداردوبعد از ۱۰ سال هم مجمع است که تصمیم میگیرد.درحقیقت نقشه راه ما،ایجاد یک نهاد جامع مردمی بود که پس از ۱۰سال خودش تصمیم بگیرد که میخواهدچگونه فعالیت خودراادامه بدهد.بنیادتا کنون هم دراین مسیر فعالیت کرده است. بعد از سال ۹۲ تقاضاهای زیادی برای تشکیل حزب فراگیر بود وماحتی یک سال روی این موضوع هم فعالیت کردیم واکنون پیشنویس مرامنامه واساسنامه نیزآماده است.درصحبتها ونشستهای بعدی امابه این نتیجه رسیدیم که باتوجه به انتخابات سال ۹۴ ،شرایط برای ایجاد حزب جدید مناسب نیست چراکه هدف ماهمواره تقویت جبهه اصلاحات وهمگرایی درآن بوده است ونگرانی مااین بودکه شایداگربه این سرعت اعلام تشکیل حزب کنیم باعث تفرقه درجبهه اصلاحات شود.به همین دلیل به ایجاد تشکل هایی پرداختیم که خیلی معنای حزبی نداشت. برای نمونه کانون صنفی استادان که به زودی فعال میشودوکار بسیارارزشمندی است یاسازمان سیاسی جوانان که در مورد آن بسیارکار شده است.
یک بحث دیگری که این روزهامطرح است شرایط راهبردی ورهبری جبهه اصلاحات است،می خواهیم نظرشمارادررابطه با این مسئله بدانیم؟
رهبری آقای خاتمی را که قطعا همه اصلاح طلبان قبول دارندومشکل این بود که ایشان ازپذیرش آن طفره میرفت ومن درسالهای ۸۳ و ۸۴ بارهاباایشان صحبت کردم که این جایگاه تکلیف است برای شمانه یک امتیاز و اکنون نیزنقش کلیدی دارند.امامن بر این باورهستم که انتخابات مجلس نیاز به یک شورای هماهنگی وراهبردی درجبهه اصلاحات داردچراکه انتخابات مجلس باانتخابات ریاست جمهوری کاملا متفاوت است ودراینجا بایدیک شورا باشدودراین شوراهمه صداها شنیده شودواگراین رونددنبال نشود ممکن است که مابالیستهای مختلفی مواجه شویم که به نفع جبهه اصلاحات نیست.دراین انتخابات نگرانی ما درحوزههای انتخاباتی است ونگرانی در تک تک حوزه هاوجود دارد.ما درتک تک حوزهها باید به فرد واحد برسیم و این حقیقتا کارسختی است وامیدواریم با مکانیزمیبتوان شورای فرماندهی را در داخل جبهه اصلاحات ایجاد کردتابخشی ازمشکلات و مسائلی که این روزهاوجود داردو موضعگیریهای شخصی کمرنگ تر شوند.درمسئله انتخابات اصلا نباید بحث رافردی کرد.درموضوع انتخابات مجلس هرشخصی تاثیرخود را داردچراکه به هر حال عقبهای برای اشخاص وجود دارد.ما از هیچ فردی حتی با عقبه محدود نمی توانیم غافل شویم.بحث اجماع کامل که مطرح میشود نیز به همین مسئله میپردازد، اجماع کامل یعنی ۱۰۰ درصد.همه افراد اهمیت دارند.پس هیچ راهی جز یک حرکت شورایی برای ما وجود ندارد.
واقعامی شودازطریق شورابه اجماع رسید؟آیا دوباره ناچارنمیشویم ازیک شخص بخواهیم که درحوزههای انتخابی مجبوربه ورود به عرصه شود تامثلا برسر یک کاندیدابه توافق برسیم؟
قطعاحرکت درچارچوب شورابهتر جواب خواهدداد.ببینیدنگاه ما دراین انتخابات ازپایین به بالاست و محوریت اصلی کاردرحوزه است ودرخودحوزهها بایداعضای تاییدصلاحیت شده به یک نفربرسند.نباید محوریت ازاختیارحوزه خارج شودومثلاازتهران دستوربدهند که یکی بماندودیگری کناربرود،سازوکار باید در خود حوزه مشخص باشد.اصلاح طلبی مبتنی برخرد جمعی است ونه تنها یک نفرنبایدتصمیم بگیرد که حتی آن شورای هماهنگی هم بایدبرای راهبردها سازوکارتعیین کندودراموراجرایی اجازه بدهد خود حوزههاوشورای حوزههاورود کنند.
شورای مد نظر دکتر عارف کدام است؟
شورایی که مقبول کل جریان اصلاح طلبی باشد.ترجیح میدهم اسم نیاورم اینجا امامشخص است که چه کسانی یا نمایندگان چه کسانی و چه تفکراتی باید باشند. باید شورایی باشد که وقتی مطرح میشود بتوان گفت همه جریان آنان را قبول دارند.
برای اشخاص غیرحزبی باتوجه به وزن وجایگاه سیاسی آنان نیزآیاراهکاری اندیشیده شده؟
قطعا باید فکر شود.در جبهه اصلاحات بخش زیادی از افرادخارج از چارچوب احزاب به خصوص در استانها و شهرستانها حوزه نفوذشان بسیار گسترده است و آنان را نمی توان نادیده گرفت وباید در تصمیمات برای آنان هم جایگاه ویژهای قائل شد.
نقش جریان مخالف اصلاحات،مثل اصولگراهاوحالاکمی رادیکال تر بخواهیم دسته بندی کنیم مثلا پایداری هارادرتحمل بازگشت اصلاح طلبان چگونه میبینید؟
متاسفانه جریانات سیاسی کشورما درعمل عموماتحمل رقیب را ندارند.آنچه انتظار است این است که همه به قاعده بازی سالم تن بدهندوبراساس قانون وارد انتخابات شویم و رقابت هم جدی باشد ودرنهایت بپذیریم که حرف آخررامردم میزنندونخواهیم بامکانیزمهای فراقانونی یابداخلاقی پیروزانتخابات باشیم و این انتظار ازهمه است.
در دو طیف اصلی کشورچه اصلاح طلبان وچه اصولگرایان احزاب جدیدی درحال شکل گیری هستندوباتوجه به اینکه خود شما زمانی که بنیاد راتاسیس کردیدتا ۱۰ سال پیش بینی عدم تبدیل به حزب را برای آن داشتید این رویکرد تشکیل احزاب جدید را چگونه ارزیابی میکنید؟
من باتوجه به اینکه اصولا رویکردم تشکیلاتی است و همواره فعالیتهای تشکیلاتی و شناسنامه دار را تشویق کرده ام، با ورودهرحزب جدید به عرصه سیاسی کشورخوشحال میشوم وازآن حمایت میکنم واگراین اصل رابپذیریم که هیچ راهی جزتحزب وجود نداردواین رویکردقانون اساسی نیزهست،ورود احزاب جدیدباعث خرسندی میشود.واضح است که به طورطبیعی بعضی ازاحزاب درطول زمان فعالیت خودرشدمی کنندوبقیه درنهایت کمرنگ میشوند.کشوردرنهایت بایدبه سمت داشتن چندحزب اصلی وفراگیروبرجسته برود.
بعضی از این احزاب،آیا کارکرد ستادی به جای روابط حزبی پیدا نکرده اند؟
قاعدتا احزابی که دربرهه انتخاباتها تشکیل میشونددچاراین مسئله میشوندوشاید یکی ازدلایلی که ما تصمیم گرفتیم حزب دراین زمان تشکیل نشودهمین دلیل بودکه نگاه ستادانتخاباتی بودن به آن نباشد.ماحدود ۱۴ ماه دراین مورد بحث کردیم وحتی یک کارگروه ۱۲ نفره نیزتشکیل شد که نیمی از اعضابارویکرد بنده موافق بودند که بایدبرای تشکیل حزب صبرکردونیمی دیگرمعتقدبه تشکیل حزب در اولین فرصت ممکن بودندوبعد ازمدت هابحث که به این نتیجه رسیدیم که حزب تشکیل شودبه برهه انتخابات مجلس ۹۴ نزدیک شدیم ودرنهایت هم تصمیم گرفته شد فعلا تشکیل حزب متوقف شودتابعداز انتخابات تصمیمگیری شود.
حالاباتوجه به همه این شرایط آیافکرمی کنید فضای کنشگری برای جامعه مدنی واصلاح طلبان چقدر تغییر کرده تا بتوانند فعالیت کنند؟
فضاتغییر کرده وانصاف حکم میکنداین تغییررابپذیریم ،امانسبت به فضای مطلوب فاصله دارد.هنوزدر دانشگاههایک جریان تلاش داردفضای امنیتی راحفظ کندودرجامعه هم این موضوع دیده میشودواین مسائل بایدحل شود.
آقای دکتر، با توجه به نوع کاروفعالیت شماوهمچنین سفرهای دوسال گذشته به استانهای مختلف و برخورد با دانشجویان و جوانان مشارکت وآگاهی انان را چطور ارزیابی میکنید؟
مشارکت و فعالیت جوانان واقعا خوب و ثمربخش است.اکنون که شرایط حضور جوانان و مردم راباسالهای گذشته مقایسه میکنم به نظرم اکنون این حضورمطلوب تروبهترشده است.مردم و جوانان با اینکه به بسیاری ازخواسته هایشان هنوز نرسیده اند اما حضور و آرامش و نشاط خودشان راحفظ کرده اند.جمع بندی من این است که شرایط نسبت به خرداد ۹۲ بدتر نشده است.اگرچه همچنان مطالبات جدی مردم وجوانان پابرجاست اماآنان آرامش وامید خود راحفظ کرده اند.ببینید حتی با اینکه رفتاردردانشگاهها نسبت به تشکلها خیلی فرق نکرده است اماجوانان امیدخودشان راحفظ کرده اند و این خیلی ارزشمند است.اکنون تلاش مابه کمک جوانان برای بازگرداندن بخشی از آن ۲۷درصد رای خاموش است که به عرصه بیایند،مستقل ازاینکه درانتخابات به چه طیفی رای میدهنداماباید مشارکت افزایش پیدا کندچراکه برای ماحضورمردم اهمیت دارد.
آیا فکر نمی کنید جامعه خواسته هایی داشت وبرای این خواستهها به دولت رای داد وحالاهم منتظر انتخابات ۹۴ است واگربعدازاین انتخابات هم بازبه این خواستهها نرسد دچاریأس ودلسردی میشود؟
همین طور است.ببینید باید شرایط را درک کرد.آقای روحانی به بخشی ازوعده هایی که داده،هنوز نتوانسته عمل کند.به هرحال شرایط کشوروواقعیت هاواولویتهای دولت رامی بینیم.دولت اولویت هایی تعریف کرده ودرآن مسیر حرکت میکند.تاکنون،هیچ جارئیس جمهورازمطالبات ووعده هایش عدول نکرده ونگفته این وعدهها رانداده ام.
فکرمی کنم باید این مسیرادامه پیدا کندوباتشکیل مجلسی کارآمدومقتدروهمسو بادولت،تحقق مطالبات عملی ترخواهد بود.اگرمجلسی مقتدر،کارشناس وکمک کننده ویاوردولت درراس امورقراربگیردوخودش راشریک دولت درموفقیت هایش بداندوبازدولت موفق نشودآنگاه جوانان حق دارندازاین دولت فاصله بگیرندوحق دارندنگران باشند.امیدواریم باتشکیل چنین مجلسی،روند توسعه وپیشرفت کشوروتحقق برنامههای دولت وپاسخگویی به مطالبات مردم شتاب بیشتری بگیرد.
فکرمی کنید اصلاح طلبان اگربتوانند اکثریت صندلیهای سبزبهارستان را به دست بیاورند چقدر این همراهی وهمسویی بادولت محقق میشود؟
به طور طبیعی این همراهی و همسویی محقق خواهد شد.
اینکه اکنون حرف از ائتلاف بین اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبها زده میشود و از طرف مقابل نیز گاه واکنشهای مثبت دیده میشود،اگر اجماع اول بین اصلاح طلبان شکل بگیرد و در مرحله بعد ائتلاف بین دو طیف اتفاق بیفتد این ائتلاف در مجلس آیا کمکی به دولت میکند؟
بله ،قطعا این ائتلاف میتواند به دولت در تحقق برنامه هایش کمک کند.
میشود این طرح را به نوعی آشتی ملی دانست؟
ماباهم قهر نیستیم که حالابخواهیم آشتی کنیم.اما درصورت تحقق این ائتلاف ،زمینه برای همکاری بیشتر و همبستگی بیشتر ملی فراهم میشود.
این رقابت در مرحلهای به نقطهای رسید که گروهی سعی کرد گروه مقابل راحذف کند.
در رقابت این موضوع طبیعی است
ولی نمی توان منکر تلاش برای حذف شد؟
قطعا همین طور است واصلا تلاش جریان سیاسی رقیب برای پیروزی جریان متبوع خود و حذف رقیب است.
تصور نمی کنید بخشی از تمایل به ائتلاف اکنون بین اصولگرایان معتدل با جناح اصلاح طلب میتواند این باشد که در همان زمان که جناح اصولگرامی خواست طیف مقابل رادربازی سیاست حذف کنددر فاصله سال ۸۹ تا ۹۲ یک جناح تندرو در خود اصولگراها به وجود آمد که اکنون طیف وسیعی از اصولگراها هم با آنان همراه نیستند؟
قطعابی تاثیر نیست.یعنی اگر رقیب ما دارای جبهه واحدی باشد احتمالا به فکر ائتلاف با طیف مقابل نمی افتد و به خوبی میدانیم مشکلات اکنون چیست.احساس من البته این است که در دهه چهارم انقلاب در حال حرکت به سمت یک نوع اعتدال و میانه روی هستیم. اینکه هر دو جناح اکنون میپذیرند که این دعواها و اختلافات کمکی به کشور نمی کند ارزشمند است طیف معتدل، در هر دوجبهه ظرفیت گفتوگو و حتی ائتلاف را دارند و ائتلاف میتواندحول محورهای مشترک و اهداف مشترک شکل بگیرد.
درسال ۸۸ کدام قواعدبازی دچارآشفتگی شد ؟
از جامعه نخبه ودانشگاهی کشورمی خواهم که یک باربیایندودریک فضای صمیمی همه اتفاقات ۸۸ را تحلیل کنند.قبل ازانتخابات راودرزمان انتخابات وبعدازانتخابات را.مانیاز داریم که جریانات ۸۸ صادقانه تحلیل وسهم همه گروه هاوافراد دراتفاقات آن مقطع مشخص شود.بارهااین درخواست راتکرار کردم و قصدم به هیچ وجه مچگیری نیست.قصد من روشن شدن موضوع برای پرهیزازتکرارآن اتفاقات است.بالاخره این برهه زمانی در تاریخ انقلاب ماماندنی شدوآیامی خواهیم دوباره تکرار شود؟قطعاجواب منفی است پس باید به آن بپردازیم.همه با دیدگاههای مختلف به آن بپردازند، در قالب میزگرد و کرسیهای آزاد اندیشی حرف بزنیم .اکنون چون این بحث باز نشده عدهای باچماق فتنه علاقهمندهستند؛ هررقیبی را که نمی پسندند حذف میکنندواین واقعاکاربدی است.
مانع این همنشینی اکنون چیست؟
یک پردههای کاذب وخیالی.ازتعبیر صله رحم درفضای سیاسی هم استفاده میکنم.توجه کنید دراسلام تاکید شده است برروی صله رحم اماهمین که از آن حرف زده میشودتعبیر به اقوام وفامیل میشود درحالی که درفضای سیاسی هم ما به آن احتیاج داریم.کاری که من سعی کردم همواره انجامش بدهم.من باتندترین رقیب سیاسی خودم حتی حرف زده ام وهمنشینی داشته ام وموثرهم بوده است.ما باید یاد بگیریم که باهم گفتوگو وموانع کاذب همنشینی راحذف کنیم.
با توجه به همین اصل گفت وگو ووضعیت حال حاضرکشورفکرمی کنید دولت یازدهم درعرصه سیاست داخلی موفق بوده است؟
اولویت دولت قطعاسیاست خارجی وحل پرونده هستهای بوده است که شاید بخشی از آن باز میگردد به عقبه خود رئیس دولت که فکر میکردندمی تواننداین پرونده را به خوبی مدیریت کنند و به نتیجه برسانند.اولویت برای دولت موضوع هستهای بوده واکنون نمی توان به ارزیابی کامل وضعیت دولت در سیاست داخلی پرداخت و به نوعی سیاست داخلی به مذاکرات وابسته شده است وامیدوارم که رئیس دولت محترم دراین موردزودتربه نتیجه مطلوب برسد تابتواندبهتروبیشتربه مسائل داخلی ومطالبات جوانان به خصوص در شهرستان هاواستان هابپردازد.
در زمان دولتهای نهم ودهم تقریبااصلی ترین ارکان کشور باهم همسووهم راستا بودندامانتیجه تقریبا یکی ازبدترین وضعیتهای کشور درسالهای پس ازانقلاب بوده است.باتوجه به این پیش زمینه وجود مجلس همسو واقعا چقدر برای دولت کمک کننده و موثر خواهد بود تا در عرصه سیاست داخلی موفق تر عمل کند؟
مجلس همسوازنگاه مامجلسی کارشناس وخبره است که دغدغه آن منافع ملی باشدوخودش رادر پیشرفت و تحقق برنامههای دولت شریک بداند و منظور هم مجلس وکیل الدولهها نیست،اصلا و ابدا. اتفاقا از ابزار قانونی نظارت خود باید حداکثر استفاده را بکند.اینکه مجلس در جایگاهی قرار بگیرد که وقتی از دولت سوال میپرسد برای به نتیجه رسیدن کار و عملی باشد نه اینکه تحلیل این باشد که برای خسته کردن دولت است.مجلس باید خود را شریک دولت در پیشرفتهای کشور بداندوهراقدام نظارتی که انجام میدهد در این ارتباط باشد.
آقای عارف چشمی به صندلی ریاست مجلس دارد؟
به نظرم این بحث مربوط به بعد ازانتخابات است.انتخاب ریاست مجلس حق نمایندگان است حتی بحث سرلیستی هم که هر بارمطرح شده من ابراز امیدواری کرده و میکنم که ما ۲۹۰ نفر سرلیست داشته باشیم و حقیقتا این بحثهای سرلیستی و ریاست مجلس را اکنون بحثهای حاشیهای میدانم ، اکنون باید به مسائل اولیه و اصلی انتخابات توجه کنیم.
فارغ از بحث سرلیستی ۲۹۰ نفره که تعارفات مرسوم است،آیا آقای عارف قرار است نامزد انتخابات باشد که حالا در مرحله بعد سرلیست اصلاح طلبان یا لیست ائتلافی قرار بگیرد؟
این موضوع به تصمیم جمعی بستگی دارد.
بخشی از این تصمیم،شخصی است.تمایل به حضورهمان بخش شخصی است واکنون هم نمی توان منکر صداهایی بود که ازآقای عارف میخواهددرانتخابات حاضر شود.تصمیم شخصی شماکدام است؟
شعارمن خردجمعی بوده است وجمع اگرتصمیم به حضور بگیرد،خواهم بود واگر خردجمعی بگوید نباشم هم باید تمکین کنم.شعارواعتقادوباورما خردجمعی بوده است و تا کنون نیز به آن عمل کرده ایم.
فضای حاکم بر وزارت کشوروعدم تغییر مدیران سیاسی به خصوص در شهرستانها را با توجه به نزدیکی به انتخابات چطور میبینید؟
شاید توقع بیش ازاین ازدولت میرفت.انتظارمی رود که مدیران دولتی بیش ازاینها با دولت همسو باشند.برای ما برگزاری یک انتخابات دقیق بر اساس قانون اهمیت دارد و این نگرانی وجود دارد که بخشی از مسئولان نتوانند در آن راستا حرکت کنند و البته همچنان امیدواریم که دولت درفرصتی که دارد برای برگزاری انتخابات پرشور و مبتنی بر اجرای دقیق قانون برنامه ریزی کند.