رمز و رازهای یک بازار مرموز در ایران
همه چیز آنتیک. همه چیز پر رمز و راز. تک تک کالاها قدمتی بالای ۳۰ تا ۵۰ ساله دارند. برخی از آنها هم نسل به نسل چرخیدهاند تا شاید از قبل فروششان، هم خانهای نونوار شود و هم پولی به دست فروشنده برسد. برخی دیگر را هم به بهانه ورود تکنولوژِیهای جدید، روانه این مغازهها کردهاند؛ اینها رمز و رازهای یک بازار مرموز است. بازاری که خاطراتی را یدک میکشد که گاه بین سه تا چهار نسل، دست به دست شدهاند.
حال و هوای برخی مغازههای آنتیک فروشی را شاید فقط کسانی بدانند که در آنها کار میکنند. همه چیز در این مغازهها، حال و هوایی قدیمی دارد. خاطرههایی را یدک میکشد که شاید وسعت آنها به اندازه چند نسل باشد.
این آنتیکهای مرموز، آنقدر جذابیت در خود جای دادهاند که شاید کمتر کسی که علاقهمند به آنها باشد را دست خالی از مغازهها به خانه برگرداند. این روزها هم که برخی خارجیها، حضور در این مغازهها و خرید از آنها را به گشت و گذار در مغازههای برندی که همه جورهاش را در کشورهای خود دیدهاند، ترجیح میدهند.
شاید ایرانیها اگر به کشوری دیگر سفر کنند، به دنبال پوشاک و کیف و کفش برند و یا شاید هم برخی انواع لوازم خانگی باشند تا آنها را به عنوان رهاوردی از سفر خود، به کشورشان بازگردانند اما خارجیهایی که چشم و دلشان از حضور برندها در بازارهای کشورشان سیر است، میخواهند چیزی را به عنوان سوغات ببرند که مثلش را ندیدهاند، تاریخی است و فرهنگ و تمدن مقصد گردشگریشان را نمایان میسازد.
آنها این روزها مشتریان پر و پا قرص آنتیکفروشیهای پایتخت هستند. با دقت اشیایی که در این مغازهها به فروش میرسد را بررسی میکنند و چون ارزش پول ملیشان حداقل چند برابر واحد پولی ایران است، از خریدهایشان هم قطعا راضی خواهند بود. دلاری میدهند و بخشی از تاریخ ایرانی را با خود میبرند، بی آنکه بدانند چه خاطراتی در پشت ظاهر این آنتیکها نهفته است اما به هرحال آنتیکهای ایرانی برایشان جذابیت دارد.
شاید بیشترین خریدهایشان را هم کالاهایی تشکیل میدهد که جنبه دکور یا لوازم خانگی دارند؛ از قوریهای آنتیک و شاهعباسی گرفته تا ساعتهای لوکس و شماته داری که برایشان جذابیت دارد. برخی هم سماور زغالی میخرند تا بلکه به سنت ایرانی، چایی در آن دم کرده و بنوشند و اندکی آرامش ایران قدیم را تجربه کنند. برخی دیگر هم به سراغ مجسمهها و تفنگهای شکاری میروند و خرید آنها برایشان جذابیت دارد.
نوکیسهها در جمع خریداران کالاهای آنتیک
این آنتیکها اما، مشتریان ایرانی را کمتر به خودشان میبینند. قدرت خرید ایرانیها با مشکلات اقتصادی آنقدر پایین آمده که فکر خرید آنتیک به سرشان نزند. اگرچه در طی همین سالها، پولدارهای نوکیسه هم به فهرست خریداران این آنتیکها اضافه شدهاند اما درصد اندکشان نسبت به عام مردم، بازار خرید و فروش کالاهای آنتیک و قدیمی را هم همچون سایر بازارها، با رکود مواجه کرده است.
کافی است سری به خیابان منوچهری و مغازههای لالهزار بزنیم تا بتوانیم روایتی متفاوت از بازار این روزهای کالاهای آنتیک داشته باشیم. مغازههایی که حال خودشان هم به نوعی آنتیک شدهاند. مغازهدارانی که اغلب موهایشان هم همچون دندانهایشان سفید شده است و به قول خودشان، موهای خود را در آسیاب فروش کالاهای قدیمی سفید کردهاند. آنها این روزها روایتی متفاوت از فروش کالاهای قدیمی دارند. می گویند که کم کم نسل جدید دارد گرایش خود را به کالاهای نوستالژیکی که در قدیم در اندرونی و بیرونی خانههای مادربزرگها و پدربزرگها و اجدادشان دیدهاند، نمایان میسازد.
برخی از افرادی که شاید با سماورهای ژغالی، ساعتهای جیبی، استکانهای چای با روکشهای نقره کوب و یا گرامافون و رادیو ترانزیستوری و گلابپاش های مادربزرگ با طرحهای گل سرخی خاطرههایی دارند که به وسعت کودکیشان است، امروز خریداران کالاهایی شدهاند تا در سایه آنها بتوانند چند دقیقهای در روز هم که شده به دوران کودکیشان برگردند اما از آنجایی که خرید این کالاها، چندان ارزان هم نیست و البته نرخ خاصی هم ندارد و بنا به سلیقه فروشندگان، نرخگذاری میشود، خریداران خاصی هم دارد. اما آنگونه که برخی از این فروشندگان میگویند، افرادی که این روزها رو به تجملات آوردهاند و تجملگرایی را از هر نوعی به یک زندگی معمولی ترجیح میدهند، تمایل بیشتری به خرید این آنتیکها دارند.
به اعتقاد برخی از فروشندگان، این روزها لباس برند و ماشین لوکس و شاید برخی کالاهایی که مشتریان خاص خود را دارند، از سوی اغلب افراد که به تازگی اوضاع مالی مناسبی پیدا کردهاند خریداری میشود اما افرادی هم که به دنبال تجملات بیشتر و خودنمایی به دیگر هم ردههای خود دارند، سری هم به آنتیک فروشیها می زنند تا کالاهایی را بیابند که شاید رقبای مالیشان دسترسی به خرید آنها ندارند، چراکه فروش کالاهای آنتیک و لوکس، اغلب به صورت تک کالایی است و از همان کالا به ندرت میتوان در آنتیک فروشی دیگری، دید.
دستفروشی به بازار آنتیکها هم رسید
این روزها اگرچه دوره گردان و دست فروشان به اکثر بازارهای کالایی ورود پیدا کردهاند اما رد پای پیرمردان قدیمی را در بازار آنتیک فروشان میتوان دید. کافی است تا سری به خیابان منوچهری بزنیم تا در حاشیه خیابان لالهزار و منوچهری، دست فروشانی را ببینیم که بساط خود را در حاشیه پیاده رو پهن کرده و بیشتر کالاهای قدیمی و البته کوچک را میفروشند. البته برخی از آنها به شبکههایی هم وصل هستند که تامین کننده کالای آنتیک به شمار میروند و بنابراین اگر سفارش کالایی به آنها داده شود، حتما آن را رد نمیکنند و میخواهند بخت خود را در فروش آن، بیازمایند. بنابراین از مغازهداران به صورت رفاقتی و یا برخی دستفروشان دیگر، این کالاها را می خرند و به گفته خودشان، با اندکی سود به متقاضیان و خریداران می فروشند.
آنها در بساط خود، سنگهای قدیمی، انگشترهای عقیق و یاقوت و فیروزه، آینههای قدیمی، قوری و قندان و فنجان های لپ پر شده و گاه سکههای قدیمی و قیمتی را دارند و تلاش دارند تا خریداران و رهگذران را قانع کنند تا از آنها خریدی داشته باشند.
در این میان برخی از این دستفروشان، نسخه های خطی برخی کتابها را نیز می فروشند و البته کار فروش کالاها بر روی پارچههایی که در حاشیه پیاده رو پهن کرده اند به اینها ختم نمی شود، برخی از آنها واقعا کالاهای آنتیکی دارند که البته خودشان از آن به عنوان عتیقه یاد میکنند؛ در حالیکه عتیقه و آنتیک را در عمل با هم یکی میدانند. شاید هم نمی دانند که خرید و فروش اشیای عتیقه ممنوع است و هیچ کس اجازه ندارد که اشیا عتیقه و زیرخاکی را به فروش برساند، اما آنها همین اجناس قدیمی و آنتیک خود را به اشتباه به عنوان آنتیک معرفی میکنند.
همچنین برخی مدالهای آنتیک هم به فروش می رسد که یکی از آنها می گوید قدمتش به دوره رضاخان برمی گردد. البته راست یا دروغش با فرد فروشنده است اما او اینگونه کالایش را معرفی میکند.
روایت مردمانی که آنتیک را برای نشان دادن اصالت خانوادگی میخرند
برخی از مردمان برای نشان دادن اصالت خانوادگیشان، رو به خرید این آنتیکها میآورند و برخی دیگر میخواهند نشان دهند که با نگهداری این وسایل، قدمت خانوادگی بسیاری دارند در حالی که واقعیت داستان چیز دیگری است، آنها نه اشراف زادهاند و نه اصالت چندانی دارند، آنها تنها مردمانی هستند که نمیخواهند کسی از دوران پر فراز و نشیب زندگی گذشته شان، سر در بیاورد.
در عین حال، برخی از مردم هم برای اینکه یاد و خاطرهای از قدیمیها و نسلهای قبلی خود داشته باشند، گاه به بازار میآیند و یک یا دو تکه را خرید میکنند و میروند، آنها مشتریان پایداری برای بازار آنتیک فروشیها نیستند بلکه مشتریان آنها را گردشگران خارجی و برخی افرادی تشکیل می دهند که بستگانشان در خارج از کشور، متقاضی خرید این کالاها هستند.
این روزها هم که با پررنگ تر شدن رفت و آمدهای گردشگران خارجی به ایران، بازار آنتیکفروشیها از کسادی قبل درآمده است اما به هرحال رونق هنوز هم به این بازار به طور کامل برنگشته است و در عین حال، فروشندگان می گویند که اوضاع بهتر شده است. به هر ترتیب، این بازار هم این روزها حال و هوای متفاوتی دارد.