دولتی که رفت، خرج هایی که ماند
در شرایطی که پیش از دولت نهم هم روسای جمهوری به استانهای مختلف سفر میکردند، محمود احمدینژاد شکل جدیدی از سفرهای استانی را ارائه داد.
رئیسجمهوری دولت نهم تمام کابینهاش را بر میداشت و به یک استان میرفت و در این استان جلسه هیات دولتی تشکیل میداد که خروجیاش دهها و صدها طرح برای توسعه استان بود. طرحهایی که قرار بود در سفرهای دوباره و سه باره در طول هشتسال ریاست جمهوری پیگیری شوند و هر بار طرحهای جدیدی هم به آنها افزوده شود. حال حسن روحانی نیز کاروان تدبیر و امیدش را به استانها میبرد، اما به نظر میرسد سازوکار جدیدی را برای سفرهای استانی در نظر گرفته است.
سفرهای استانی دولت جزو معدود طرحهایی است که در دوران انتقادبرانگیز محمود احمدینژاد بالذات مورد تایید کارشناسان مختلف قرار گرفت؛ بالذات به دلیل این که این طرح هم علیرغم ویژگیهای مثبتی مثل بردن دولت به دورافتادهترین نقاط ایران و میان مردم و آشنایی اهالی کابینه با مسائل و مشکلات در جزییترین سطوح، با مسائلی مثل هزینههای سنگین استقبال از دولت، بر جای گذاشتن رسم نامهنگاری مردمی برای رئیسجمهوری در سفرهای استانی – که اغلب با پرداخت مبلغی جزیی یا تامین وامی اندک پاسخ داده میشد – و از همه مهمتر تصویب کیلویی مصوبات برای هر روستا، شهر و شهرستان در استان و به وجود آوردن توقع کاذب اجتماعی و پاسخ ندادن به آن خود به مشکلی بزرگ تبدیل شد.
ستادهای مردمی به جای استقبالهای اجباری
احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری خود بیش از یکصد سفر استانی را طی چهار دوره سفر به استانهای کشور انجام داد که در این میان چهارمین دوره این سفرها با همراهی اسفندیار رحیم مشایی بیشتر یک سفر تبلیغاتی برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ محسوب میشد و خاصیت سفرهای قبلی را نداشت. یکی از نقاط مورد انتقاد سفرهای استانی احمدینژاد عدم حفظ کرامت انسانی شهروندان بود. منتقدان این اقدام معتقد بودند که دویدن مردم به دنبال کاروان دولت و تلاش برای ارائه نامه به رئیسجمهوری و نزدیکانش شان مردم را زیر سوال میبرد. نکته دیگری که مدنظر بود اجبار کارکنان دولتی و دانشآموزان مدارس به حضور در مراسم استقبال با تعطیلی ادارات و مدارس بود که هرچند همواره تکذیب میشد و اقدامی داوطلبانه تلقی میگشت، اما تجربیات مردمی نشان میداد که این موضوع در سطح گستردهای اتفاق میافتد. تبلیغات فراوان و نصب بنرهای مختلف خوشآمدگویی به هیات دولت نیز از جمله اتفاقهایی بود که علاوه بر هزینههای فراوان، چهره شهرها را به هم میریخت. همه این ماجراها در شرایطی رخ میداد که تعداد استقبالکنندگان از سفرهای استانی احمدینژاد در هر دوره نسبت به دوره قبل کم میشد. مصداق بارز این مدعا را میتوان به عنوان مثال از مقایسه عکسهای سخنرانی احمدینژاد در میدان نقشجهان اصفهان در دورههای اول و آخر سفر استانی دولت به این استان دریافت. در شرایطی که در اولین سفر میدان نقش جهان جمعیت زیادی به خود میبیند، در دور پایانی سفرها – که در زمره همان سفرهای انتخاباتی هم بود – کل جمعیتی که پای سخنرانی احمدینژاد جمع شدهاند، تنها گوشهای از میدان را در بر میگیرند و عکسهای رسانههای دولتی و حامیان احمدینژاد و نیز دوربینهای تلویزیونی نیز برای جلوگیری از انعکاس این ماجرا در آن زمان اغلب کادر بستهای از جمعیت ارائه دادند. شکایتهایی هم از خسارتهایی به مردم در سفرهای استانی احمدینژاد وجود دارد که شکایت صاحب یک تریلی که وسیله کار و نقلیهاش در جریان یک سفر استانی توسط تیم حفاظتی رئیسجمهوری در یک مسیر فرعی دور از مسیر حرکت احمدینژاد تخریب شد، هنوز در جریان است. حسن روحانی سعی کرد این رویکرد را در سفرهای استانی خود تغییر دهد. ستادهای استقبال به جای دولتی، مردمی هستند و هیچ گزارشی از اجبار دانشآموزان یا تعطیلی مدارس به گوش نرسیده است. ماجرای نامهنویسی نیز به ایجاد سامانه ارتباطی مردم با ریاستجمهوری – ۱۱۱ – ساماندهی شده است. هزینههای استقبال نیز کاهش قابل توجهی داشتهاند. یکی از چهرههای ستاد استقبال از کاروان تدبیر و امید در استان گیلان که نخواست نامش فاش شود در این باره به «ابتکار» گفت که هزینههای استقبال از روحانی در این استان کمی بیش از یک میلیارد تومان بوده است، این در حالی است که هزینه استقبال از کاروان دولت احمدینژاد در آن زمان بالغ بر ۶ میلیارد تومان گزارش شده است. هر چند برای ارزیابی تغییر میزان محبوبیت و استقبال از روحانی در سفرهای استانی و مقایسه آن با احمدینژاد باید تا پایان دولت یازدهم صبر کرد، اما همین موضوع هشداری برای دستاندرکاران سفرهای استانی روحانی است که رویکرد خود را در این زمینه درست انتخاب کنند.
از پارافهای توصیهای تا اعلام طرحهای کلان
سفرهای استانی روحانی و احمدینژاد از نظر شکلی نیز تفاوتهایی دارد. احمدینژاد در سفرهایش شهر به شهر میرفت و در هر شهر در میان مردم حاضر میشد و سخنرانی میکرد، دیدارهای مردمی برگزار میکرد و رودررو با مردم به مشکلات آنها گوش میداد و پارافهای دستور و سفارش پای نامههایشان میزد (کاری که گویا هنوز هم پس از پایان ریاستجمهوریاش انجام میدهد و از آن دست برنداشته است) و در نهایت در یک جلسه هیات دولت طرحهایی را برای استان تصویب میکرد. طرحهایی که گاه بالغ بر ۲۰۰ تا ۳۰۰ طرح میشدند که این همه تنها در یک جلسه دو تا سه ساعته به تصویب میرسید. وزرای احمدینژاد هم مسئولیت داشتند به شهرهایی که احمدینژاد فرصت بازدید روحانی در سفرهای استانی خود به غیر از یک سخنرانی مردمی در مرکز استان، دیداری با نخبگان استان برگزار میکند، در جلسه شورای سرمایهگذاری استان حاضر میشود، در مواردی به پروژههای خاص سرکشی میکند و در نهایت در نشستی خبری با رسانههای استانی حاضر میشود. به علاوه دیگر از تصویب طرحهای چند صدتایی خبری نیست و تنها طرحهای کلان و ملی به عنوان تصمیمهای دولت برای استان اعلام میشوند و سایر طرحها در خود منطقه تعیین و پیگیری خواهند شد.
ارثیهای برای دولت بعد
محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت تدبیر و امید در یکی از نشستهای خبری خود اعلام کرد که در آغاز کار دولت یازدهم دو هزار و ۹۰۶ طرح عمرانی ناتمام در کشور وجود داشته است. البته به گفته وی این ارثیه نامطلوب دولت قبل در دولت فعلی با تاکید بر اتمام طرحهای مهمتر و واگذاری سایر طرحها به بخش خصوصی در صورت امکان در حال پیگیری است. نوبخت گفته است: در سال ۹۳ با تمرکز به طرحهای بالا ۸۰ درصد شروع به کار کردیم و بیش از ۲۴۶ طرح بزرگ را در ۹۳ به اتمام رساندیم. همچنین بیش از ۹۸ طرح که در سفرهای استانی رئیسجمهوری مورد توجه قرار گرفت در سال ۹۳ به اتمام رسید و برای سال ۹۴ مهیا هستیم تا آنجا که ظرفیت قانونی بودجه اجازه میدهد نسبت به واگذاری طرحها اقدام کنیم. سخنگوی دولت با تاکید بر اینکه کار ساماندهی به طرحهای عمرانی ناتمام در سازمان مدیریت و برنامهریزی آغاز شده است، افزود: در سال ۹۳ بالغ بر ۳۲ هزار میلیارد تومان برای طرحهای ناتمام سرمایهگذاری شد و این مبلغ در سال ۹۲، ۲۱ هزار میلیارد تومان بود. امسال هم مصمم هستیم برای این کار بیش از سال گذشته در نظر بگیریم و پیشبینی ما تا حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان است. این ماجرا را میتوان به صورت خردتر هم بررسی کرد. مثلا میتوانیم نگاهی به دو سفر استانی دولتهای نهم و دهم در سالهای ۸۶ و ۸۸ به استان فارس انداخته و میزان تحقق وعدههای داده شده را بررسی کنیم. در این دو سفر، ۸۴ وعده بزرگ به مردم استان فارس داده شد که فقط ۱۹ مورد از آنها (۲۲ درصد) تحقق کامل یافته و ۲۴ مورد از آنها بین ۱۰ تا ۸۵ درصد عملیاتی شده و هنوز به بهرهبرداری لازم نرسیدهاند. به عبارتی ۴۱ مورد از وعدههای داده شده، کاملا مسکوت مانده و عملیات اجرایی آنها هیچگاه شروع نشده است. رسول زرگرپور، استاندار اصفهان نیز در گفتوگویی با ایرنا درباره مصوبات معوقه دولت قبل در این استان گفته بود: چهار دوره سفرهای استانی دولت نهم و دهم به استان اصفهان ۸۹۹ مصوبه به همراه داشت که فقط ۳۵ درصد آنها اجرائی شده و پایان یافته است. وی با بیان اینکه ۶۵ درصد مصوبات باقیمانده یا به هیچ وجه اجرائی نشده یا با درصد کم اجرائی شده است افزود: در قالب این چهار سفر، چهار هزار و ۵۰۰ پروژه عمرانی، زیربنائی و خدماتی با اعتبار مورد نیاز بیش از ۱۷۰ هزار میلیارد ریال تثبیت و ابلاغ و روی دست مسئولان ماند به گفته وی اگر فقط این پروژههای باقیمانده با اعتبارات ملی و استانی فعلی انجام شود و هیچ پروژه جدیدی آغاز نگردد حداقل ۱۵ سال زمان برای اتمام آنها زمان نیاز است. این در حالی است که محسن امیریان مجری طرح کمک به عمران مناطق نفتخیز نیز سال گذشته در مصاحبهای از هزینه ۱۷۰۵ میلیارد تومانی وزارت نفت برای طرحهای حاصل از سفرهای استانی دولت احمدینژاد خبر داده بود. وی در آن مصاحبه از تغییر نگاه دستگاههای دولتی به وزارت نفت به عنوان عابر بانک و متولی تامین بودجه پروژههای عمرانی و خروج این وزراتخانه از وظایف و مسئولیتهای اساسنامهای خود در آن دوران گلایه کرده بود. چنین ماجرای بیاعتمادی مردم به حاکمیت و ایجاد حس ناامیدی پس از به وجود آوردن امیدواری کاذب و عدم تحقق وعدهها را در جامعه ایجاد میکند. دولت یازدهم تلاش کرده است با رسیدگی به این ارثیه نامطلوب به جای مانده، این نگاه اجتماعی را از بین ببرد. به عنوان مثال کل طرحهای دولت برای استان فارس تا پایان سال ۹۵، در مجموع شامل ۹۲ طرح میشود که بخشی از آن تکمیل طرحهای وعده داده شده و اجرایی نشده دولت قبل است. برای این طرحها مبلغ ۹۵۳ میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده که این اعتبارات بسته به طرح یا ۱۰۰ درصد محقق شده است و یا در ردیفهای بودجهای مشخص برای تامین اعتبار در نظر گرفته شدهاند. دولت یازدهم سعی دارد با این روند ارثیه نامطلوب دولت قبل را در شرایط مناسب و مطلوبی تحویل دولت بعد از خود دهد.
این کجا و آن کجا
«دانه فلفل سیاه وخال مهرویان سیاه، هردو جانسوزند اما این کجا وآن کجا». به نظر میآید شعر شاعر، حکایت سفرهای استانی دولتهای احمدینژاد و روحانی است. بررسی رویکرد دولتهای احمدینژاد و روحانی در سفرهای استانی نشان میدهد که تفاوتهای آشکاری میان این نگاهها وجود دارد. هر چند دولت روحانی نیز باید مواظب باشد که گرفتار آسیبهای این سفرها نشده و ایرادهای خود را در این زمینه برطرف کند تا به انتقادهای صورت گرفته از دولت قبل دچار نشود. مسائلی مثل شعارهای بزرگ، انتقاد از دولتهای پیشین، دردسرهای کاروانهای موتوری و تلاش ادارات و سازمانهای دولتی استانی برای خودشیرینی و خودنمایی در هنگام سفر استانی رئیسجمهوری از جمله آفاتی است که دولت باید با ابلاغ نامهها و بخشنامهها و نظارت دقیق و نیز تدبیر بهتر تیم برنامهریزی سفرهای استانی از آنها بکاهد.