کمسوادها، متقاضی اصلی ازدواج و طلاق هستند
اما احمد تویسرکانی، رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور دیروز آمارهایی را رو کرد که بخشی از این ذهنیت را به هم میریزد. عوام معتقدند درس خواندهها کمتر ازدواج میکنند و بیشتر طلاق میگیرند، اما آمارهای ثبت شده در سال ۹۳ نشان میدهدکه این گروه گرچه کمترازدواج میکنند، اما بیشتر ازدانشگاه نرفتهها طلاق نمیگیرند.
۷۱۲ هزار و ۸۷۵؛ این تعداد ازدواجهای ثبت شده در سال ۹۳ است که درمقایسه با سال قبلش، ۶ درصد کم شده است. ۱۶۳ هزار و ۲۲۸ ؛ این نیز شمار طلاقهای به ثبت رسیده در سال قبل است که نسبت به سال ۹۲ و به میزان ۳ درصد جهش کرده است.
آب رفتن ازدواجها و ری کردن طلاقها؛ این آمارها این را میگوید و دست میگذارد براین نکته که شانس پابرجا ماندن زندگیهای مشترک ۱ به ۶ است و اگر زوجها هوای زندگیشان را نداشته باشند، ازدواجی شاد به طلاقی غمانگیز خواهد رسید .
البته نه درسال ۹۳ که درسالهای قبل از آن نیز وضع به همین شکل بوده است و این نکته را آمارهای درج شده در سایت سازمان ثبتاحوال کشور بخوبی نشان میدهد . این آمارها ما را میبرد به سال ۹۲ که در آن ۷۷۴ هزار و ۵۱۳ ازدواج ثبت شده و در ازایش ۱۵۵ هزار و ۳۶۹ طلاق. این دو عدد را که با ازدواج و طلاقهای سال ۹۳ مقایسه کنیم حقیقت چیزی نیست بجزکاهش ازدواجها و افزایش طلاقها در سالی که گذشت. به سال ۹۱ نیز که برگردیم اتفاقات این دو سال تکرار می شود ۸۲۹ هزار و۹۶۸ ازدواج در ازای ۱۵۰ هزار و ۳۲۴ طلاق که به طرزی محسوس، قوام بیشتر زندگیهای مشترک را نسبت به سال ۹۲ نشان میدهد. در واقع این آمارها به ما میگوید هرچه به عقب بر میگردیم اوضاع خانوادگی ایرانیها بهتر میشود و به همان نسبت میل به ازدواج، بیشتر و تمایل به طلاق، کمتر . در سال۹۰، ۸۷۴ هزار و ۷۹۲ زوج ازدواج کردهاند و درمقابل، ۱۴۲ هزار و ۸۴۱ زوج به زندگی خویش خاتمه دادهاند؛ در حالی که یک سال قبل از این ۸۹۱ هزار و ۶۲۷ ازدواج ثبت شده و پایان زندگی ۱۳۷ هزار و۲۰۰ زوج به جدایی و گسستن پیوندهای سببی رسیده است. سال ۸۸ اما اوضاع بهتر از این بوده طوری که در ازای بیش از ۸۹۰ هزار ازدواجی که در دفترخانهها رسمی شده ۱۲۵ هزار و ۷۴۷ مورد طلاق ثبت شده که گویای ازدواجهای بیشتر و طلاقهای کمتر است .
از سال ۸۸ تا ۹۳ فقط ۶ سال فاصله زمانی است، اما میان آمارهای این دو سال فاصلهای بعید وجود دارد طوری که تعداد ازدواجها از سال ۸۸ تا ۹۳، ۱۷۷ هزار و ۳۳۳ مورد کم شده و در عوض، تعداد طلاقها ۳۷ هزار و۴۸۱ مورد بیشتر شده است .
نکته این که آمارهای سازمان ثبت احوال نشان میدهد در طول این سالها، طول مدت زندگیهای مشترک نیز کم شده و بیشترین ازدواجها در یک سال اول به طلاق انجامیده که مفهوم این آمار، سست شدن دوام و قوام زندگیهای زناشویی و نبود آرامش زیر سقفهای مشترک است ؛ شاید یکی از دلایل بدبینی مجردها به ازدواج همین پایان ناخوش زندگیهای مشترک است.
کمسوادها، متقاضی اصلی ازدواج و طلاق
همیشه وقتی از کاهش میل به ازدواج و افزایش رغبت به طلاق صحبت میشود ذهن عدهای میرود پیش آدمهای پرتوقع که وارد بازار کار شدهاند و استقلال مالی دارند یا دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و خود را یک سرو گردن بالاتر از دیگران میبینند . اما احمد تویسرکانی، رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور دیروز آمارهایی را رو کرد که بخشی از این ذهنیت را به هم میریزد. عوام معتقدند درس خواندهها کمتر ازدواج میکنند و بیشتر طلاق میگیرند، اما آمارهای ثبت شده در سال ۹۳ نشان میدهدکه این گروه گرچه کمترازدواج میکنند، اما بیشتر ازدانشگاه نرفتهها طلاق نمیگیرند.
البته در مورد دلایل بروز طلاق در خانوادههای ایرانی تاکنون چند پژوهش انجام شده که سال گذشته نتایج تحقیقات انجام شده از سوی بهزیستی منتشر شد که ۱۰ دلیل اصلی جدایی را روایت میکرد ؛ مسئولیتناپذیری، طلاق عاطفی، اعتیاد، دخالت اطرافیان، کمبود مهارتهای زندگی، بیکاری مرد، مسلط نبودن به مهارتهای حل مساله، نبود حمایتهای روانی و عاطفی، پایین بودن آستانه تحمل و بالغ نشدن فکر. گرچه نتایج این پژوهش با آنچه دیروز از زبان رئیس سازمان ثبت اسناد بیان شد (و مبنایش خوداظهاری زوجهای در آستانه ثبت طلاق است)، اندکی متفاوت است، اما بخوبی نشان میدهد زوجهای ایرانی از کدام ناحیه بیشترضربه میخورند و زندگیها بر اثر چه عواملی رو به فروپاشی میگذارد .
این دلایل همان نقاط کور زندگیهای مشترک است که آمارهای طلاق در ایران را سال به سال بزرگتر میکند و بهانهای میشود برای افراد مجرد که با دیدن کشمکشهای دائمی متاهلهای مشکلدار، قید ازدواج را از بیخ و بن بزنند و آمارهای ازدواج را سال به سال کمتر کنند.