اگر من شهردار بودم (۲) (علی عبدالخانی)
قسمت دوم
شهرداری اهواز در اقدامی به ظاهر متفاوت سوالی با مضمون: اگر من شهردار بودم،در ابتدای صفحه اول سایتش حک وشهروندان را دعوت به مشارکت نموده است.ظاهر امر نشان می دهد که هدف از این اقدام، بکارگیری بهینه ایده ها ونقطه نظرات شهروندان در جهت شکوفایی،آبادانی وارایه خدمات بهتر به شهر وشهروندان بوده است!
دررابطه با این طرح شیک وبه ظاهر مشارکت جویانه نکاتی را متذکر می شویم:
قبل از هر چیز باید گفت که صورت سوال از ایراد اصولی رنج می برد وآن اینکه سابقه فعالیت دوسال گذشته شهرداری نشان میدهد که:
الف:مشارکت محور نیست،یعنی تصمیمات تابع روالی متفاوت با اصول اصلی است.
ب:شهرداری مستمع نیست بلکه متکلم وحده است که این صفت نیز در تضاد با اصول مربوط به همفکری واستماع نظرات مختلف از جمله منتقدین بنظر می رسد.
ج:شهرداری به یک سیستم مدیر محور تبدیل شده و وقتی از تعامل غیر تبعیض آمیز با بدنه کارکنان متخصص وکارشناس خود عاجز وفرض را بر اعتبار بخشی به مدیران قرار داده است،در چنین حالتی نیز نمی تواند در طرح سوالی به حجم اگر شهردار بودم،صادق باشد.
با این وجود فرض را بر بجا بودن این سوال عاریه ای میگذاریم.پس با اخذ اذن از حلقه های همه فن حریف پیرامونی آن والا مقام،خود را بجای ایشان قرار می دهیم واقداماتی بشرح آنچه در پی خواهد آمد را در دستور کار خود قرار میدهیم:
توضیح:
در قسمت اول پیرامون برخی آرزوهایم مبنی بر اینکه اگر شهردار بودم،سخن گفتم.
خلاصه قسمت اول:
گفتم که اگر شهردار می بودم سعی در خشکاندن فرهنگ سهم گیری وامتیاز دهی مینمودم.در همین راستا نظام واقعی لیاقت وشایستگی(ولو نسبی)را احیاءمیکردم.به قاعده جدید الورود انتصابات خیابانی وبله برونهای محفلی وسلیقه ای اعتنایی نمیکردم.معیارهای من در انتخاب مدیران ومعاونان ومشاوران توانمندی ،حسن شهرت،تخصص،ثبات شخصیت ،سوابق شغلی امثال اینها خواهد بود وهرگز معیارهای شبهه آفرین را وارد این حوزه حساس نخواهم نمود.در یک اقدام جسارت آمیز شهرداری را از اهریمن مدیر محوری رها و کارکنان را محور آن قرار می دادم.تبعیضات بی سابقه مالی میان مدیران و کارکنان هم عرض که برتری آنها به لحاظ علمی، تخصصی و سوابق عملکردی قابل احراز است و…را بطور کلی ملغی می نمودم.نظام مالی ومعاملاتی را بخاطر ارتباط موضوعی آن با بسیاری از شبهات تثبیت شده چندین سال اخیر دستخوش تغییرات اساسی می کردم.مزایای به ناحق حلقه های موصوف به وصف مدیران وحلقه های پیرامونی آنها که در دو سال اخیر شکل وقالب بسیار معوجی بخود گرفته را تا حد ممکن اصلاح خواهم نمود.خودم را از چاپلوسان و نمامان حرفه ای و همیشه ماندگار وشناخته شده رها و راه سمساری وسوءاستفاده هایشان را خواهم بست.در قسمت قبلی نیز متذکر شدم که چنین اقدامات و تصمیماتی قطعامرا با موجی از مخالفت وفشار مواجه خواهد نمود و چه بسا عمر مدیریتیم راکوتاه یا بطور کلی از من خواهند ستاند…
اکنون توجه شما خوانندگان عزیز را به قسمت دوم سوژه
،،اگر من شهردار بودم،،جلب می نمایم:
ششم:
اگر من شهردار بودم در اولین روز فعالیتم یک سیستم فعال،اخلاق محور ،پاسخگو وچابک با عنوان رسانه و روابط عمومی را تفعیل واز آن پس همه فعالیتهای شهرداری را در محیط شفافیت وآگاهی قرار میدادم.با رسانه بعنوان یک وسیله عیب یاب و نه غزل خوان وبه اشخاص شاغل در این عرصه بعنوان نمایندگان رکن چهارم مردم سالاری و نه مداحان اینجانب نگاه میکردم.(در این رابطه در قسمتهای بعدی بیشتر سخن خواهیم گفت)
هفتم:اگر من به مقام ریاست بلدیه برسم در یک اقدام قانونی و منحصر بفرد،لیست کامل مشاوران،مدیران میانی، فوقانی وحتی تحتانی و مدارک تحصیلی واقعی آنها،سوابق شغلی،مسولیتهای اعطایی ومیزان حقیقی برخورداری آنها را برای اطلاع مخاطبان وحتی تطبیق قانونی آیتمهای پیش گفته هر کدام از آنها منتشر می نمودم وپایان بخش پنهان کاریهای احتمالی می شدم.
توضیح:
راقم بعنوان کارشناس قانون اطلاع کافی دارم که چنین اقدامی منطبق بر موازین قانونی بوده ومنعی در آن دیده نمی شود.
هشتم:
از آنجا که اموال تحت اختیار بلدیه در حقیقت اموال امانی شهروندان است لذااگر من به شهرداری اهواز منصوب بشوم در فواصل زمانی مشخص مثلا سه،شش یا یکساله ،لیستی از کلیات هزینه ها ودر آمدها را به عرض مردم می رساندم.
در چنین مقاطعی پاسخگوی مردم در رابطه با اموال واملاک ونحوه دخل وتصرف اشخاص در آن اموال یا املاک میشدم.چنانچه اشخاصی(منسوب یا غیر منسوب به شهرداری)به نوعی برخورداری غیرقانونی یا توصیه ای دست یافته اند ابتدا گزارشی از موضوع را به اطلاع شهروندان اهوازی میرسانم و سپس موضوع را بمنظور احقاق حقوق شهروندان در سیکل قانونی قرار میدهم
نهم:با اعتقاد به اینکه من(شهردار) بالاترین مرجع در سیستم شهرداری هستم،چنانچه شخص یا اشخاصی(کارکنان) از تضییع حقوق خود یا طغیان وحتی عصیان یک مدیر یا تبعیض در تعامل،نزد من بیاید،حداقل موضوع مورد ادعا را بررسی وچنانچه مقرون به صحت باشد احقاق حق خواهم کرد.حال اگر من بعنوان شهردار فرض را بر صحت ونجابت وصداقت یک مدیر گذاشته باشم آیا میتوانم در مقام دادخواهی،دادگر بی طرف وعادلی تلقی شوم و در برابر تعدی به استحقاقات کارکنان واکنش نشان دهم ؟ قطعا چنین نخواهد بود…
بنابر این سالمترین وقابل اعتمادترین تعامل بانیروهای مختلف(صرفنظر از درجه دوری ونزدیکیشان با من)را خواهم داشت و واجازه تبدیل شدن شهرداری به محیطی انتقامجویانه و محلی برای تسویه حساب های برخی باصطلاح مدیران با کارکنان شریف را نخواهم داد واز این طریق نان نمامان نان به روز خور ومتخصص در تخریب وجهه کارکنان سالم را کساد خواهم نمود.
دهم:
از جمله شهردارانی خواهم بود که سعی خواهد کرد ریشه و مفهوم نوچه ونوچه پروری را با شیبی ملایم قلع وقمع کند ومحیط شهرداری ومناطق و…را از وجود پرخلل وشخصیت پر اختلالشان پاک نماید.از نظر من خطر و فرصت طلبی نوچه های غلط انداز برای کلیت سیستم،دست کمی از چاپلوسان به کمین نشسته ندارد،لذا یکی از اولویتهای من پس از شهردار شدن کنار زدن این قبیل موجودات و زدودن آثار منفی آنها در زمینه های مختلف خواهد بود.
لطفا ادامه این نوشتار را در قسمت بعدی(سوم)بخوانید