بازگشت محسن رضایی (عیسی گل وردی)

امر سیاسی دو عنصر اساسی دارد: امنیت و اقتصاد. وجود توأمان این عنصر است که بقا و شکوفایی یک نظام سیاسی را تضمین می‌کند. باید توجه داشت این دو عنصر به نوعی از هم تغذیه می‌کنند. اقتصاد فقط با وجود امنیت شکوفا می‌شود و امنیت فقط با داشتن اقتصادی شکوفا ممکن می‌شود. از همین روی، یک سیاستمدار کامل کسی است که در هر دوی این زمینه‌ها تجربه داشته باشد. اما خیلی اوقات وضعیت سیاسی یک کشور به گونه‌ای پیش می‌رود که یکی از این عناصر به تنهایی به دغدغه اصلی یک کشور تبدیل می‌شود. این‌‌ همان لحظه‌ای است که می‌توان آن را بحران سیاسی نامید. در این موارد، پیش بینی بحران‌ها و از خودگذشتگی برای حل آن‌ها محکی برای سنجش یک سیاستمدار کاردان و متعهد است.

تاریخ سی و چند ساله انقلاب اسلامی به خوبی گویای چنین بحران‌هایی است. دهه ۶۰ دوران یک ثبات حداقلی اقتصادی و یک بحران بسیار عظیم امنیتی بود. از طرف دیگر دهه ۸۰ دوران ثبات امنیتی و یک بحران عمیق اقتصادی بود؛ بحرانی که اثراتش را در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ نشان داد. پرونده سیاسی محسن رضایی و اهمیت «بازگشتش» را می‌توان از رهگذر این دو دهه مورد قضاوت قرار داد. آغاز هر انقلابی حاکی از یک بحران امنیتی است.

محسن رضایی به مانند بسیاری از مسئولین امروزی فعالیت‌های سیاسی خودش را قبل از انقلاب آغاز کرد. اما با آغاز انقلاب نوعی «غریزه» سیاسی به او کمک کرد از پیش بحران امنیتی را که در آغازگاه هر انقلابی وجود دارد درک کند. این در حالی است که شور و شوق انقلابی، همواره چنین افقی از دید اذهان ضعیف‌تر پنهان می‌کند. این امر باعث شد که او به جای «سیاست بازی» خودش را در مسیری قرار بدهد که بتواند نقشی را در فرو نشاندن بحران پیش روی بازی کند. باقی ماجرا را همه می‌دانند. او در آستانه یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های تاریخ قرن بیستم در رأس مهم‌ترین نهاد نظامی جمهوری اسلامی ایران قرار می‌گیرد. بدون شک جایگاه و عملکرد او در سپاه یکی از مهم‌ترین عوامل عبور نظام از بحرانی بود که «عبور ناکردنی» می‌نمود.

پایان هر جنگی، خصوصاً جنگ‌های طولانی و فرسایشی، همواره با نوعی بحران اقتصادی همراه است. چنین امری یکی از چالش‌های اصلی کشور ما پس از هشت سال دفاع مقدس بود. این هم از آن اموری بود که به واسطه فضای خاص پس از پایان جنگ از دیده‌ها پنهان ماند. رضایی بار‌ها گفته که به واسطه پیش بینی چنین بحرانی منصب نظامی خود را‌‌ رها کرد و به تحصیل در رشته اقتصاد مشغول شد. او سپس بدون هر گونه سهم خواهی سیاسی تلاش کرد تا آنچه در توان دارد برای طرح و تدوین طرح‌های بلند مدت اقتصادی به کار بگیرد. این بار نیز او داوطلبانه چشم در چشم بحران دوخت و این کاری است که هر کسی جرأت انجامش را ندارد. خیلی‌ها داوطلب نفع بردن از بحران‌ها هستند، اما کمتر کسی است که داوطلب بر عهده گرفتن نقشی برای حل بحران است.

و اما امروز، بحران‌های موجود در خاورمیانه زنگ خطر یک بحران امنیتی تازه را پس از بیست سال دوباره به صدا درآورده‌اند. بحران‌های سوریه، عراق، و یمن برای ناظران جدی نشانه‌های مهمی از یک بحران امنیتی را با خود به همراه دارند که نیازمند یک برنامه ریزی دقیق منطقه‌ای است.

محسن رضایی خیلی زود‌تر از بقیه آن بحران را پیش بینی کرده است و لباس نظامی بر تن کرده است. تقریباً امروز نمی‌توان کسی را در ایران یافت که به اندازه او از تجربه کافی برای مواجهه با یک بحران امنیتی را در اختیار داشته باشد. علاوه بر این، توان پیش بینی بحران‌ها نشان دهنده توان برای حل آنهاست. اما این دو نکته به تنهایی اهمیت «بازگشت رضایی» را نمی‌نمایانند.

وی کسی است که کارنامه سیاسی‌اش همواره به واسطه فراروی از بازی‌های سیاسی و حزبی قابل شناسایی است. زندگی نامه سیاسی او همواره روایتگر تلاشی داوطلبانه و بدون چشمداشت برای حل بحران‌های بزرگ نظام و کشور در سی و چند سال اخیر است. اهمیت «بازگشت رضایی» معنای ازخودگذشتگی را به یاد ما می‌آورد. بازگشت رضایی بازگشت از خودگذشتگی است.

https://hoorkhabar.ir/569133کپی شد!
143
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.