رفراندوم هستهای به نفع چه کسانی است؟
به گزارش «تابناک»، برخی از طرفداران دولت و اصلاحات، مشخصا طرح همهپرسی را به برنامه هستهای متصل و مطالب متعددی در این باره در روزهای اخیر منتشر کردهاند. بدون وارد کردن هیچ دلیلی در رد همهپرسی و با پذیرش این نکته که منع قانونی درباره همهپرسی هستهای وجود ندارد و حتی دوسوم نمایندگان هم به همهپرسی رأی داده باشند، سؤال اینجاست که اکنون و در این برهه، آیا زمان طرح همهپرسی هستهای در کشور است؟
در ماههای گذشته، مذاکره کنندگان کشور درگیر مذاکرات هستهای بودند تا در چهارچوب اصول اساسی انقلاب اسلامی و توجه به منافع ملی کشور، حقوق قانونی و منافع مردم را با ابزار دیپلماتیک در مذاکره با شش قدرت جهانی حفظ کنند. مذاکره کنندگان تا کنون در مذاکره با طرفهای غربی، طرح اقدام مشترک یا همان توافقنامه ژنو را توافق کردهاند و به دلیل اختلاف دیدگاهها، نتوانستهاند به توافق جامع برسند و همان طرح را تا اوایل تابستان آینده تمدید کردهاند؛ این بدان معناست که هنوز مذاکره در جریان است و مذاکره کنندگان ایرانی در حال کار بر روی طرحها و ایدههایی هستند تا به بهترین وجه، منافع کشور را در توافق جامع احتمالی در آینده تأمین کنند.
در ماههای آینده حمایت بیقید و شرط و همهجانبه افکار عمومی و کارشناسان از تیم مذاکرهکننده ایرانی در مذاکرات هستهای، پشتوانه بسیار خوبی جهت نیل به تأمین منافع حداکثری ملت ایران تلقی میشود؛ اما طرح زودهنگام و عجولانه همهپرسی از یک سو و گره زدن همهپرسی به مذاکرات هستهای، طبیعتا در میانه راه، فقط به نفع طرف غربی تلقی میشود. وقتی طرف غربی احساس کند تا همین جای مذاکرات، که تحریمها هنوز بر جای خود ماندهاند و آنان به حداقل حقوق ایران معترف شدهاند و افکار عمومی هم با القائات برخی، خواهان مختومه کردن این پرونده حتی از طریق همهپرسی هستند، چرا باید امتیازات بیشتری بدهد؟
اگر تا به امروز طرف غربی با فشار افکار عمومی ایران با تیم مذاکره کننده ایرانی مذاکره میکرد، چه لزومی دارد با خطی که برخی مقامات و جناحهای ایرانی میروند، این فشار را احساس کند و تن به پذیرفتن منافع ملت ایران بدهد؟ برخی چنان با اشتیاق همهپرسی را به مسأله هستهای ارتباط میدهند که گویی با یک رفراندوم هستهای هم مسائل کشور حل میشود و طرف غربی هم همه تحریمها را برمیدارد و همه مشکلات حل شده و ایران گلستان خواهد شد!
طرح مسأله همهپرسی و ربط دادن آن به مسأله هستهای و القای اشتیاق ایرانیان برای کنار گذاشتن برنامه هستهای، فقط یک عایدی دارد و آن خالی کردن دست تیم مذاکره کننده ایرانی است. این عده این بار، گل به خودی زدهاند!
حتی اگر هیچ مانعی برای همهپرسی هستهای نبود، این عده باید منتظر میشدند تا تیم مذاکره کننده ایرانی با اتکای به حمایت افکار عمومی، همه تلاشش را برای به دست آوردن منافع حداکثری ملت ایران تا پایان مذاکرات انجام میداد و اگر نتیجهای قطعی حاصل میشد که لازم بود مردم مستقیم درباره آن نظر بدهند، آن موقع وارد این مباحث میشدند. نه در حین مذاکرات! ضرباتی که تیم مذاکره کننده از برخی حامیان داخلی میخورد، بدون تردید گاه از کارشکنی غربیها و برخی کشورهای عربی سختتر است!