چرخ صنایع فرهنگی چشم انتظار عزم ملی و حمایت دولت

صنایع فرهنگی، نشان‌دهنده پیشینه تاریخی ما هستند اما متاسفانه ایران، جایگاه چندان قابل قبولی در آمار یونسکو در حوزه صنایع فرهنگی ندارد و ضروری است که متولیان فرهنگی به توسعه این‌گونه صنایع بیندیشند.

صنعت فرهنگی، گونه‌ای از صنعت است که به خلق ایده، تولید و توزیع محصولاتی می‌پردازد که ماهیت فرهنگی دارند. سینما، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی، موسیقی، بازی‌های رایانه‌ ای، صنایع دستی و مد و لباس درشمار صنایع فرهنگی به شمار می‌روند.

صنایع فرهنگی در ایران از پیشینه‌ای طولانی برخوردارند. از فرش کاشان و اردکان و کرمان و تبریز گرفته تا سفالینه‌های میبد و همدان. بی‌گمان این صنایع، نشان‌دهنده هویت فرهنگی و آداب و رسوم و پیشینه تاریخی ما هستند و باید مورد توجه قرار گیرند.

متاسفانه ایران، جایگاه چندان قابل قبولی در آمار سالانه یونسکو در حوزه صنایع فرهنگی ندارد به همین خاطر ضروری است که متولیان فرهنگی تدابیر لازم برای توسعه این گونه از صنایع را در نظر بگیرند و از آنچه صنایع فرهنگی نامیده می‌شود پشتیبانی کنند وگرنه طرح فرش کاشان و خاتم اصفهان را چینی‌ها کپی می‌کنند و آب از آب تکان نمی‌خورد.

رضا مهدوی، استاد دانشگاه و نوازنده سنتور صنعت فرهنگی را این‌گونه تعریف می‌کند: کالایی که هم نشان دهنده فرهنگ و هنر یک سرزمین است و هم بازده اقتصادی دارد. به عبارتی زمانی می‌توان یک کالای فرهنگی را صنعت دانست که سودآور باشد البته منظور از این سودآوری، تجارت نیست. اینجا چک رد و بدل نمی‌شود. سودآوری کلان، مطرح نیست هرچه هست نفع منصفانه‌ای است که راه هنر و هنرمند را هموار می‌کند و به آنها که نگران سرمایه‌گذاری در زمینه فرهنگ و هنر هستند، اطمینان می‌دهد که بیایید و بخشی از پول و سرمایه خود را در راه تولید هنر هزینه کنید.

مدیر موسسه فرهنگی راوی آذر کیمیا معتقد است که در عرصه فرهنگ باید تولیدکننده باشیم؛ نمی‌توان فرهنگ را وارد کرد. با آمدن یانی و کیتارو وضعیت موسیقی ما بهبود پیدا نمی‌کند. اول این‌که افرادی چون کیتارو و یانی، به‌روز نیستند دوم این‌که تبادل فرهنگی‌ای صورت نمی‌گیرد مگر موسیقیدان‌ها و نوازندگان ما هم به کشور کیتارو و یانی می‌روند؟

تار

ما صنعت موسیقی نداریم

به گفته رضا مهدوی، موسیقی یک صنعت فرهنگی است اما موسیقی ما به یک صنعت تبدیل نشده است. تا آنجا که گردش مالی سی‌دی‌های غیرمجازی که گوشه خیابان فروخته می‌شود ۸۰ میلیارد تومان و بودجه موسیقایی سه نهاد حاکمیتی یعنی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد و صدا و سیما و حوزه هنری، تنها ۷ میلیارد تومان یعنی برابر با هزینه تنخواه وزارت نفت در شش ماه است.

دولت به اصل ۴۴ قانون اساسی پایبند نیست

‌مدیر پیشین مرکز موسیقی حوزه هنری در پاسخ به این‌که چطور موسیقی ایرانی می‌تواند به یک صنعت تبدیل شود، می‌گوید: دولت نباید تصدی‌گری کند. دولت و وازرت فرهنگ و ارشاد برخلاف ادعای خود به اصل ۴۴ قانون اساسی مبنی بر خصوصی‌سازی پایبند نیستند. حتی سیاست واحدی در ارتباط با موسیقی وجود ندارد. به این معنی که خود حاکمیت، در زمینه موسیقی هماهنگ و یکپارچه رفتار نمی‌کند به همین خاطر است که در تهران مجوز می دهند در فلان شهرستان، کنسرت برگزار شود اما در شهر مورد نظر برنامه‌ای به اجرا درنمی‌آید.

مهدوی

به گفته این استاد دانشگاه و پژوهشگر موسیقی، اقتصاد در شرایط صلح و ثبات به‌وجود می‌آید و وضعیت اقتصادی ما نابسامان است. از این‌رو شرکت‌های بزرگ اقتصادی چون ذوب آهن و مس سرچشمه از فوتبال یا از فیلم حمایت می‌کنند اما اسپانسر گروه‌های مختلف موسیقی نمی‌شوند. از سوی دیگر حمایت از موسیقی و تبدیل آن به صنعت، اولویت دولت نیست. خود وزارت ارشاد هم با ممیزی، جلوی پیشرفت موسیقی را می‌گیرد.

مهدوی، هنر را ارجح بر فرهنگ می‌داند و می‌گوید: جامعه‌ای که تئاتر ندارد، کنسرت ندارد و در سبد خانوارش کتاب و فیلم و سی‌دی ارشمند جایی ندارد چگونه می‌تواند فرهنگ داشته باشد؟! همه چیز بچه‌های ما در تبلت و بازی رایانه‌ای خلاصه شده، بچه‌ای که نقاشی نمی‌کشد و موسیقی خوب نمی‌شنود چکونه می‌تواند به یک انسان فرهنگی تبدیل شود؟!

باید نگاه باشگاهی به موسیقی وجود داشته باشد

مهدوی معتقد است شاید اگر یک نگاه باشگاهی به هنر و موسیقی ما وجود داشته باشد، زمینه‌ها برای رسیدن به صنعتی با عنوان صنعت موسیقی هموارتر شود. به گفته او، باشگاه، دایره گسترده‌تری به نسبت انجمن صنفی را شامل می‌شود. چه اشکالی دارد اگر فضایی شکل بگیرد که همه علاقه‌مندان به موسیقی در آن عضو شوند و از موسیقی سرزمین خود حمایت کنند؟

به گفته او خانه موسیقی قرار بود مانند یک باشگاه رفتار کند اما نتوانست چتر حمایتی خود را بر سر هنرمندان باز کند و به جای پشتیبانی از هنرمندان، پیرو خواسته‌های وزارت فرهنگ و ارشاد و شهرداری شد.

صنایع فرهنگی باید سودآور باشند

حسین یاوری، کارشناس صنایع دستی نیز با ارائه تعریف خود از صنایع فرهنگی می‌گوید: در صنعت، یک‌سری مواد اولیه در اختیار داریم که به آن «نهاد» می‌گویند. این موارد در یک پروسه تولیدی به محصولی به نام «ستاده» تبدیل می‌شوند. برای مثال در خاتم سازی همین مراحل طی می‌شود ما موادی چون چوب و نوعی از فلزات را ترکیب و طی ۴۱ مرحله به خاتم تبدیل می‌کنیم پس خاتم هم هنر است هم صنعت. یا قالی که مهم‌ترین صنعت فرهنگی کشور ماست.

نویسنده کتاب «شناخت صنایع دستی ایران» در پاسخ به این‌که کالاهای فرهنگی در صورتی به صنعت تبدیل می‌شوند که به لحاظ مالی سودآور باشند می‌گوید: قرن‌هاست که زنان و مردان ما قالی می‌بافند و قلم‌زنی می‌کنند و خاتم می‌سازند اما از کمترین حمایت‌های دولتی هم برخوردار نیستند. از سوی دیگر تا تقاضایی وجود نداشته باشد عرضه معنا پیدا نمی‌کند و در این شرایط طبیعی است که هنرمندان، بر خلاف میل باطنی خود، هنر را رها می‌کنند و به کار دیگری می‌اندیشند؛ کاری که سودآور است.

دانش و تجربه، دو بال یک پرنده

یاوری در ادامه بیان می‌کند چه اشکالی دارد دولت نمایشگاه‌هایی را به طور مرتب برگزار کند یا بخشی از تولیدات هنرمندان را بخرد، هرچند همه چیز در حمایت‌های مالی خلاصه نمی‌شود. چه اشکالی دارد وزارت فرهنگ و ارشاد یا سازمان میراث فرهنگی از هنر و تجربه هنرمندان با اعطای نشان، قدردانی کنند؟! خود من ۳۵ سال است که درس می‌دهم و نشان درجه یک هنری دارم اما هستند استادانی که من به گرد پایشان هم نمی‌رسم چه اشکالی دارد این افراد شناسایی و تجلیل شوند؟!

یاوری

به گفته این استاد هنرهای سنتی، نظام آموزشی ما نیازمند تغییر است و دانشگاه‌های ما باید از وجود هر دو بهره ببرند یعنی هم کسانی که دانش این کار را دارند و هم تجربه‌اش را. چراکه اگر دانش و تجربه با هم یکی شوند، محصول بهتر و با کیفیت‌تری در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد.

کپی‌رایت مشکل اساسی هنرمندان سنتی

یاوری معتقد است صنایع دستی و هنرهای سنتی ما هنوز نتوانسته‌اند به صنایعی سودآور تبدیل شوند. چون ما هنوز به کار هنرمندان خود، شناسنامه هنری نمی‌دهیم؛ قانون کپی‌رایت را به رسمیت نشناخته‌ایم؛ بازار و مخاطب خود را به خوبی نمی‌شناسیم و متولیان فرهنگی دلسوز و پیگیری نداریم که هنرمندان را از پرداخت مالیات، معاف کنند و درپی احقاق حقوق هنرمندان باشند.

به گفته این پژوهشگر و استاد دانشگاه، خاتم هنر منحصر به فرد ایرانی‌هاست. حتی اگر هند به تولید خاتم می‎پردازد به این خاطر است که هنرمندان از ایران به هند رفته‌اند و اصلیت آنها ایرانی است. گرچه امروز سال‌ها از مهاجرت ایرانی‌ها به آن سرزمین گذشته و امروز هم هند و هم چین، خاتم تولید می‌کنند و مسئولان فرهنگی ما زمانی به خود می‌آیند که خاتم به نام کشور دیگری جز ایران ثبت شده است.

فرش‌بافی جهانی شد؛ هنرمندان قدرت خرید مواد اولیه ندارند  

یاوری به تلاش‌های خود برای ثبت روش‌های سنتی بافت فرش در استان فارس اشاره می‌کند و می‌گوید: این پرونده به همت من و همکارانم تکمیل و در فهرست یونسکو به ثبت رسید اما هیچ‌کدام از مسئولان سازمان میراث فرهنگی از ما تشکر نکردند. بگذریم از این‌که بافندگان فرش در این منطقه، آن‌قدر فقیرند که توان خرید مواد اولیه را ندارند حالا این هنر چه جهانی بشود چه نشود دردی را درمان نمی‌کند؛ چه رسد به تبدیل شدن این هنر به صنعت.

قالی

به گفته این کارشناس صنایع دستی، مدیر یک سازمان فرهنگی باید دغدغه فرهنگی داشته باشد نه این‌که در درجه نخست یک شخصیت‌ سیاسی باشد.

محتوای بازی‌های ایرانی قابل رقابت با نمونه‌های خارجی

حسین کریمی قدوسی، قائم مقام بنیاد بازی‌های رایانه‌‌ای معتقد است زمانی هنر به صنعت تبدیل می‌شود که درآمدزا باشد و چرخه خود را کامل کند. لازمه رسیدن به چنین مرحله‌ای این است که یارانه‌های دولتی حذف شود و بخش خصوصی جان بگیرد. در ارتباط با بازی‌های رایانه‌ای این امکان وجود ندارد چون ما صنعتی با عنوان صنعت گیم نداریم.

او بازی‌‎های رایانه‌ای را درشمار مهم‌ترین و بزرگ‌ترین صنایع فرهنگی به شمار می‌آورد و می‌گوید: بزرگ‌ترین صنعت سرگرمی در جهان، بازی رایانه‌ای است. سال ۲۰۱۳ گردش مالی در این بخش به ۷۰ میلیارد دلار رسید اما در ایران چنین چیزی معنی ندارد.

کریمی قدوسی معتقد است ما نمی‌توانیم بازی های رایانه ای ایران را به لحاظ کیفی با بازی‌های خارجی مقایسه کنیم چون پیشینه بازی‌های رایانه‌ای در کشورهای دیگر به بیش از ۴۰ سال و در کشور ما به ۷ سال می‌رسد اما به لحاظ محتوا می‌توانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم چون خارجی‌ها دنبال حرف و نگاه تازه هستند.

کریمی قدوسی

به گفته قائم مقام بنیاد بازی‌های رایانه‌‌ای، هیچ شخص و سازمانی نمی‌تواند منکر تاثیر بازی‌های رایانه‌ای باشد. پس بهتر است کمیسیون فرهنگی مجلس بازی را به رسمیت بشناسد و بودجه مستقلی را به آن اختصاص دهد.وگرنه بازی‌های ایرانی نمی‌توانند به صنعت فرهنگی تبدیل شوند و با نمونه‌های خارجی رقابت کنند.

کشور مولد فرهنگ خود را منتقل می کند

امان‌الله قرائی مقدم، استاد جامعه‌شناسی است. از دیدگاه او به هر ساخته‌ای که براساس معیارها و ارزش‌های فرهنگی یک جامعه یا یک قوم باشد، صنعت فرهنگی اطلاق می‌شود. بنابراین قالی اصفهان، متفاوت با قالی تبریز یا کاشان است؛ گرچه مواد اولیه یکی است اما قالی اصفهان، نشان‌دهنده فرهنگ و آداب و رسوم و شرایط جغرافیایی مردم آن منطقه است و با آنچه در تبریز ساخته می‌شود تفاوت دارد.

به گفته این جامعه‌شناس ما با دو فرهنگ مادی و معنوی روبه‌رو هستیم. این دو در ارتباط با یکدیگر هستند برای مثال مسجدی که ساخته می‌شود یک فرهنگ مادی است اما مسجدی که در ایران ساخته شده با مسجد عربستان متفاوت است و این تفاوت‌ها، فرهنگ معنوی را می‌سازد و شکل می‌دهد.

قرائی مقدم به تئوری«تکنوکراسی» اشاره و بیان می‌کند: در این تئوری، انسان‌ها و جوامع، بنده تکنولوژی هستند مهم نیست که ما در ظاهر می‌گوییم مرگ برآمریکا آنچه اهمیت دارد این‌که لباس و نوع آرایش و پوشش جوانان ما شبیه آنهاست و از آن چیزی استفاده می‌کنیم که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها تولید کرده‌اند.در دنیای امروز، هر کشوری که تولیدکننده است، فرهنگ و آداب و رسوم خود را بیشتر و بهتر منتقل می‌کند. مساله دیگر این‌که همیشه بین فرهنگ مادی و معنوی فاصله هست به این معنی که ما پورشه سوار می‌شویم اما ذهن و فکرمان هماهنگ با ماشینی زیر پایمان نیست یا قاشق و چنگال نقره می‌خریم اما سوپ را هورت می‌کشیم.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این‌که در  دنیای تکنولوژیکی که ما تولیدکننده نیستیم و حرف چندانی برای گفتن نداریم چگونه می‌توانیم حافظ فرهنگ و هنر خود باشیم می‌گوید: این برعهده حکومت‌مردان است و به یک عزم ملی نیاز دارد. ما باید به خویشتن خویش برگردیم. بی‌گمان مسئولان آموزش و پرورش در قالب کتاب‌های درسی می‌توانند بچه‌ها را با فرهنگ خود آشنا کنند. رسانه‌ها به‌ویژه رسانه ملی نیز نقش مهمی در این زمینه دارند. وقتی رسانه ملی ساز را پنهان می‌کند زمانی که کمتر موسیقی فاخری از این رسانه شنیده می‌شود چه انتظاری می‌توان داشت؟

قرائی

جوانی که به جای صدای بنان و شجریان، موسیقی پاپ و راک می‌شنود، طبیعی است که موهایش را از پشت می‌بندد و به گونه‌ای لباس می‌پوشد که متناسب با فرهنگ ایرانی ما نیست. وگرنه کره‌ای‌ها و ژاپنی‌ها هم تغییر کرده‌اند اما نه به اندازه ایرانی‌ها.

https://hoorkhabar.ir/537894کپی شد!
91
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.