مدیریت جهادی از منظر امام خمینی(ره) (دکتر حمید صالحی)
یکی از گفتمان های غائب و حاشیه امروز سیاست ایران، گفتمان مدیریت جهادی است؛ مفهومی که یکی از مفاهیم کلیدی گفتمان امام (ره) بوده که باید طرد و نادیده گرفتن آن را در روندها و پویشهای سیاسی ایران امروز مورد کندوکاو قرار داد. نخبگان راهبردی در جمهوری اسلامی ایران به دلیل تعلقات به نگرشهای سنتی و مدرن عملا از نگرش سومی به نام گفتمان امام فاصله گرفته و راهبردهای سیاسی و اقتصادی خود را در پارادوکسیکال های رایج جستجو میکنند.
البته گرایش سوم در دهه اول انقلاب از سوی نسل جنگ و نخبگان کلیدی مؤسس انقلاب هنوز هم دنبال شده ولی مجالی برای آن در راهبردهای کلان کشوری در نظر گرفته نشده است؛ افزون بر اینکه جریان فوق پس از جنگ موفق به ورود به عرصههای جدی سیاسی و مدیریتی کلان کشوری نشده و از قافله گفتمانهای قدرت گرا حذف شدند. تکنوکراتهای مدرن و سنتیهای محافظهکار قدرت در ایران در برابر این جدال به طور عملی تلاش کرده تا مسیر سوم راستین انقلاب را به استحاله ببرند.
درست است که جای خالی «گفتمان راهبردی امام» در سیاستهای جاری، محل اجماع نخبگان غیر راهبردی نبوده ولی بازشناسی و بازتعریف آن در شاکلههای قدرت در سیاست امروزین ایران الزامی و ضروری است. این مدیریت جهادی با شاخصههایی همچون تقوا و جهاد (مدیریت معنوی) به جای مدیریت بر مبنای مسائل مادی و عافیت طلبی، اقتصاد مقاومتی به جای اقتصاد رانتی و وابسته، سیاست متعالی به جای سیاست ماکیاولیستی، امنیت نرم در مقابل امنیت سخت، دولت دینی و سیاست اخلاقی مشهود و آشکار بود.
مدیریت جهادی امام در قاموس راهبردی کلان میتواند مسیر سوم مدیریت نو در ایران جدید را دنبال کند. این واژگان و زبان نو، بازگشت به عقب نیست بلکه بازیابی مسیری جدید در پویشهای سیاسی جاری در ایران امروز است. البته قابل توجه آنکه ادبیات امام (ره) در امور اجرایی و اقتصادی کشور قابلیت نگاهی نو و منظری جدید را طلب میکند که احیای آن نوعی «بیداری مدیریتی» در امور جاری کشور است. این بیداری جدید، احیای تفکری خاک خورده است نه تفکری مطرود و جا مانده از روندهای مدرن.
تفکر امام و مدیریت جهادی ایشان با سنت به عنوان امری ایستا تقابل جدی داشته و در مقابل با روندهای پویای مدرن که صرفا متکی بر نگاه اومانیستی صرف است تضاد رفتاری و اندیشگانی جدی دارد. اندیشه سیاسی و اقتصادی امام متاثر از دیالکتیک مدرن ـ سنتی است که از دل آن جریانی بومی در زمینه مدیریت جهادی قابلیت ترجمان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. و ضرورت احیای آن بیش از پیش احساس میشود. در سالگرد عروج ملکوتی امام راحل درکی درست از آرای سیاسی و اقتصادی ایشان امری است که نسل امروز و نخبگان راهبردی جمهوری اسلامی ایران میبایست در یک فضای دوستانه و خارج از کشمکشهای مغرضانه سیاسی به راه حلی عملی در زمینه مدیریت نو برسند.
این بدیل راهبردی و گفتمانی نیازمند فرهنگ سازی و گفت وگو مستقیم نسل اول با نسلهای سوم و چهارم انقلاب است. ضرورت دارد تا نگاهی جدید به دستورالعملهای سیاسی و اقتصادی داشته باشیم و از کلیشههای صرف جناحی و سیاسی عبور کنیم.