۵ راهکار خروج از اقتصاد نفتی در بیانات رهبر انقلاب
وابستگی ایران به نفت کار را به آنجا رسانده است که به جای آنکه نفت به عنوان ابزار تهدیدی در اختیار ما باشد، با آن ما را تهدید میکنند؛ از این جهت روشهایی برای کاهش وابستگی اقتصاد ایران به نفت وجود دارد.
وابستگی اقتصاد به درآمد حاصل از یک منبع طبیعی یا غیرطبیعی از جمله مسائلی است که در طول تاریخ دامنگیر بسیاری از کشورها شده است، به همین دلیل سیاستمداران و اقتصاددانان برای رفع این وابستگی تلاش زیادی کردهاند.
وابستگی به یک منبع درآمدی، موجب میشود، تا نوسان احتمالی در میزان درآمد حاصل از این منبع درامدی، بر همه بخشهای اقتصادی تأثیرگذار باشد.
اگر این منبع درآمدی از منابع تجدیدپذیر باشد، میتوان به صورت یک چرخه و برای سالیان متمادی از این منبع استفاده و بخشی از درآمد اقتصاد را تامین کرد، اما در اکثر موارد که در دنیای امروز شاهد هستیم، وابستگی به منابع غیر تجدیدپذیر است مانند وابستگی به فروش نفت و گاز خام.
در خصوص منابع تجدیدناپذیر این موضوع از اهمیت ویژهای برخوردار است که مسائل مربوط به حفظ منابع برای نسلهای آینده و همچنین چگونگی مصرف منبع طبیعی و تبدیل آن به منبع درآمدی دیگر حائز اهمیت است.
اقتصاد ایران نیز از جمله اقتصادهایی است که در طبقهبندی اقتصادهای تکمحصولی قرار میگیرد؛ بهطوریکه اقتصاد ایران وابسته به درآمد حاصل از صادرات نفت خام و سایر موارد مرتبط با آن است و بر این اساس، ایران وابسته به یک منبع طبیعی تجدیدناپذیر است و با توجه به پیامدهای آن، باید راهکارهایی برای کاهش این وابستگی یافت.
در حقیقت اقتصاد نفتی، اقتصادی است که برپایه درآمدهای نفتی ساخته شده باشد و هرگونه نوسان در درآمدهای نفتی، منجر به نوسانات محیط داخلی اقتصاد شود. بنابراین ممکن است کشوری از منابع نفتی غنی برخوردار باشد، اما در زمرهی کشورهای نفتی قرار نگیرد.در حقیقت، مسئلهی مهم در خصوص این کشورها از جمله نروژ که دارندهی منبع طبیعی از جمله نفت هستند، این است که آنان اقتصاد ملیشان را مبتنی بر درآمدهای حاصل از نفت بنا نکردهاند. درآمدهای حاصل از فروش نفت را ذخیره و سرمایهگذاری کردند و سود حاصل از آن را در اقتصاد ملی هزینه کردند.
وابستگی به نفت با اقتصاد چه می کند؟
برای پاسخ به این سوال می توان شرایط اقتصادی ایران را در چند سال اخیر مورد مطالعه قرارداد که به طور گذرا و ساده میتوان گفت با وقوع یک شوک مثبت نفتی، بهطور معمول صادرات منبع طبیعی افزایش مییابد. با افزایش صادرات منبع طبیعی، درآمدهای ارزی کشور بهشدت افزایش یافته و در نتیجه، نرخ ارز با کاهش شدید مواجه میشود. کاهش نرخ ارز، کالاهای قابل تجارت در کشور دارندهی منبع طبیعی را نسبت به کالاهای مشابه در کشورهای شریک تجاری گرانتر میکند و در نتیجه، همزمان با افزایش صادرات منبع طبیعی، صادرات سایر کالاهای قابل تجارت در کشور دارای منبع کاهش مییابد. بنابراین به جز بخش مرتبط با منبع طبیعی، سایر بخشهای تولیدی در این کشورها، که برخلاف بخش تولید و استخراج منبع طبیعی (نفت) دارای ارتباط زیادی با سایر بخشهای اقتصاد نیز هستند، با رکود شدید مواجه میشوند و در نتیجه، کشور دارای منبع طبیعی گامبهگام به درآمدهای نفتی وابسته میشود.
این موضوع باعث از بین رفتن توان کشور نفتی در سایر بخشهای تولیدی میشود و در این حالت، زمانی که یک شوک منفی نفتی رخ دهد، به معنای آنکه قیمت نفت کاهش پیدا کند، کشور نفتی که در سایر بخشها ضعیف شده، بهشدت با کاهش درآمد ملی و در نتیجه، رکود و رشد منفی اقتصادی مواجه میشود.
نفت ابزاری برای تهدید
در این بخش از گزارش به برخی از بیانات مقام معظم رهبری که در دیدار با اقشار مختلف مردم و مسئولان فرموده اند اشاره می کنیم تا مشخص شود دید کشورهای استکبار نسبت به کشورهای دارنده ذخایر عظیم نفتی چگونه است.
• «جمهورى اسلامى ایران، منابعش بر طبق آنچه که تا امروز اکتشاف شده است از همه کشورهاى دنیا بیشتر است؛ این خیلى چیز جذابى است براى مصرفکنندگان نفت در دنیا، براى دستگاههاى استکبار که رگ حیاتشان به حاملهاى انرژى، به نفت و گاز وابسته است. بنابراین ایران کشورى با یک چنین ثروتى است. آنها تا چهار سال دیگر، تا ۱۰ سال دیگر، تا ۱۵ سال دیگر نفتشان تمام میشود؛ اما جمهورى اسلامى بر طبق منابعى که تا امروز اکتشاف شده است، تا ۸۰ سال دیگر نفت و گاز دارد؛ این خیلى جذاب است. کشورى در اوج قله دارایى نفت و گاز؛»
• چرا قدرت جمهوری اسلامی ایران در استفاده از نفت به عنوان ابزاری برای مواجهه با تهدیدات دشمن پایین است؟ چرا نمیتوانیم در برابر تهدیدات و زورگوییهای دشمن از نفت به عنوان ابزاری برای تهدید استفاده کنیم؟ پاسخ روشن است: «بودجه کشور ما متأسفانه از دهها سال پیش به این طرف، وابسته به نفت است. این روش را همه اقتصاددانهاى دلسوز رد میکنند؛ این روش در کشور ما عادت شده است. نفت را استخراج کنند، بفروشند، از پول آن، کشور را اداره کنند؛ این شیوه غلطى است»
• وابستگی شدید دولت به درآمدهای نفتی پیامدهای بدی را برای جامعه به همراه داشته است و کشور را نیازمند به این درآمدها کرده است و عملا بجای آنکه نفت برای ما به عنوان ابزاری برای تهدید باشد، با آن ما را تهدید میکنند. این خیلی دردناک است. «ما باید به جایى برسیم که اگر یک روزى به خاطر قضایاى سیاسى، اقتضائات سیاسى، یا اقتضائات اقتصادى در دنیا، اراده کردیم که صادرات خودمان را مثلاً براى مدت ۱۵ روز یا یک ماه متوقف کنیم، بتوانیم. شما ببینید این کار چه قدرت عظیمى را براى یک کشور تولیدکننده نفت به وجود مىآورد که یک وقت اگر اراده کرد، بگوید آقا من از امروز تا ۲۰ روز نفت صادر نمیکنم. ببینید چه حادثهاى در دنیا به وجود مىآید. امروز ما نمیتوانیم این کار را بکنیم، چون به این درآمد احتیاج داریم. اگر یک روزى اقتصاد کشور از درآمد نفت و صادرات نفت بریده شود، این توان را ملت ایران و نظام اسلامى در ایران به دست خواهد آورد؛ که تأثیرگذارىاش در دنیا فوقالعاده است. ما باید به اینجا برسیم. این چیزى است که تا امروز پیش نیامده است. البته کار آسانى هم نیست، کار بسیار مشکلى است».
اقتصاد بدون نفت یا اقتصاد بینیاز از درآمدهای نفتی؟
چه بخواهیم و چه نخواهیم تا ۸۰ سال آینده نفت و گاز داریم. پس اقتصاد بدون نفت برای ایران معنا ندارد؛ مگر روزی که نفت ما تمام شود و از هیچ جایی نتوانیم نفت تامین کنیم. آنچه برای ما اهمیت دارد، این است که کشورمان بدون نیاز به درآمدهای نفتی بتوان مدیریت کرد یعنی اگر روزی اراده کردیم که نفت را صادر نکنیم، بتوان این کار را انجام داد.
برای آنکه بتوانیم به چنین جایگاهی دست یابیم باید به دیگر مزایای اقتصاد داخلی خود توجه کنیم. مقام معظم رهبری در سالهای اخیر در بیانات متعددی مسئولان کشور را نسبت به دیگر بخش های اقتصاد متوجه کرده اند که در ادامه به برخی از این بیانات توجه می کنیم.
• توجه به تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی یکی از مهمترین ارکان رسیدن به قلههای ترقی و اوج اقتدار جمهوری اسلامی ایران است. حمایت ما از تولید، کار و سرمایه ملی میتواند نقش عظیمی در خوداتکایی و عدم وابستگی به درآمدهای نفتی ایفا کند و نتیجه دلخواه ما را به همراه آورد. «ما باید بتوانیم از کارِ کارگر ایرانى حمایت کنیم؛ از سرمایه سرمایهدار ایرانى حمایت کنیم؛ و این فقط با تقویت تولید ملى امکانپذیر خواهد شد. سهم دولت در این کار، پشتیبانى از تولیدات داخلىِ صنعتى و کشاورزى است. سهم سرمایهداران و کارگران، تقویت چرخه تولید و اتقان در کار تولید است. و سهم مردم که به نظر من از همه اینها مهمتر است، مصرف تولیدات داخلى است. ما باید عادت کنیم، براى خودمان فرهنگ کنیم، براى خودمان یک فریضه بدانیم که هر کالایى که مشابه داخلى آن وجود دارد و تولید داخلى متوجه به آن است، آن کالا را از تولید داخلى مصرف کنیم و از مصرف تولیدات خارجى بهجد پرهیز کنیم»
• مساله دوم توجه به تولیدات دانشبنیان است. «باید روزى برسد که این ملت بتواند از دانش خود ثروت تولید کند. آن وقت خودِ آن ثروت به پیشرفت دانش کمک خواهد کرد… دائماً همافزایى بهوجود مىآید»
• مساله سوم حمایت از صادرات غیرنفتی است. یکی از ویژگیهای مهم صادرات این است که ضمن درآمدزایی برای کشور، ظرفیت تولید در کشور را بالا برده و اشتغالزایی به همراه دارد.
• مساله چهارم تمرکز بر انرژیهای نو و جایگزین انرژیهای فسیلی و بهخصوص انرژی هستهای است. این حق مسلم نسلهای آتیماست که از ابتکارات و خلاقیتهای امروز ما بهره ببرند. بعید نیست که در آیندهای نه چندان دور، انرژیهای متداول امروزی دیگر پاسخگوی نیاز بشر نباشد. به همین دلیل توجه به انرژیهای جایگزین میتواند نقش بسیار موثری در آینده کشور ما ایفا کند. هر چند که امروز در انرژی هستهای توانایی زیادی به دست آوردهایم، اما تازه در آغاز کار قرار داریم. باید مرزهای دانش هستهای را همچون هستههایش بشکافیم. «آن کسانى که توانستهاند انرژى هستهاى را به دست بیاورند، در آینده نهچندان دورى خواهند توانست سرنوشتِ انرژى دنیا را در دست داشته باشند»
• مساله پنجم توجه بیش از پیش به صندوق توسعه ملی و استراتژیهای بلندمدت آن است. باید بتوان با بهرهگیری از این صندوق و رفع موانعی که بر سر راه اهداف شکلگیری این صندوق است، بینیازی خود به درآمدیهای نفتی را تثبیت کنیم.
• مساله آخر اینکه هدفمندی یارانهها و همچنین اصلاح نظام مالیاتی از جمله مهمترین اموری هستند که میتوانند در بینیازی کشور از درآمدهای نفتی تاثیر بهسزایی داشته باشند. اجرای بهینه هدفمندی یارانهها و بهسامان رساندن آن، نقش بسیار زیادی در الگوی مصرف انرژی خواهد داشت و میتواند بسیار موثر باشد. به همین صورت تقویت نظام مالیاتی و تامین کامل بودجه دولت از دیگر الزامات بینیازی از درآمدهای نفتی است.