ادبیات بچه گانه !
دومین جدال رسانه ای بین نماینده اهواز و رییس جهاد کشاورزی خوزستان شکل گرفت که جوابیه ها و بگو مگوهای کش دار آن ، آدمی را به یاد حاضر جوابی های شاخ نبات و “گفتم گفتای حافظ ” می اندازد که البته به جای آنکه مخاطب را بر سر ذوق بیاورد تاسف و تاثرش را بر می انگیزد.
۱ ) وقتی سخن از پیشرفت و توسعه به میان می آید و مقایسه ای بین استانی می شود ، ذهن خوزستانی ها به سمت اصفهان و مسئولینش می رود و رفتارشان معیاری می شود برای قضاوت در مورد عملکرد مدیران استان. البته بی جهت نیست که چنین مقایسه ای شکل می گیرد چرا که عملکرد و اتحاد مدیران اصفهانی نه تنها در خوزستان بلکه در کل کشور زبانزد است و آنجا هم که پای منافع استان به میان می آید منافع جناحی رخت بر می بندند و چپ و راست و چند دسته گی مبدل به یک صدایی می شود.
۲) اتحاد و یک صدایی مدیران اصفهانی موجب شده تا تمام دولت ها – اصلاح طلب و اصولگرا – عنایت ویژه ای به این استان داشته باشند و چندین کرسی وزارت را به آنان اختصاص دهند. اصفهانی ها در دولت عدالت محور احمدی نژاد ، رده دوم مردان کابینه را از آن خود کردند و افرادی شاخصی همچون سعیدی کیا و علی احمدی بر صندلی وزارتخانه های مهم مسکن و آموزش و پرورش تکیه زدند. با روی کار آمدن دولت یازدهم ، حلقه یاران اصفهانی حسن روحانی با انتصاب جهانگیری (استاندار اسبق اصفهان) ، نجفی ( رییس اسبق دانشگاه اصفهان) و مرتضی بانک به عنوان معاونان رییس جمهور شکل گرفت و کمیته انتصابات به گونه ای پیش رفت که شش کلید وزارت در اختیار شش مدیر اصفهانی قرار گرفت.
۳) دوری از جدال های سیاسی در عرصه درون استانی و رفاقت به جای رقابت در عرصه برون استانی دو مولفه ای است که از یک سو اصفهان را در ریل توسعه قرار داده و از سوی دیگر نفوذ و بُردشان را در دولت ها دو چندان کرده و قدرت چانه زنی شان را بالا برده است ؛ دو مولفه ای که در خوزستان کم رنگ و یا کاملن بی رنگ است و به جای آن ، جدال درون استانی و رقابت برون استانی نمود پیدا کرده است.
۴) سخن یکی از اعضای شورای شهر اصفهان ، خود گویای رفتار مدیران اصفهانی است: به رغم آن که شورای شهر در برگیرنده طیف های مختلف فکری و سیاسی است هنگامی که پای منافع مردم و خدمت رسانی به شهروندان در میان باشد تمامی اعضاء مواضع سیاسی خود را کنار می گذارند و فقط و فقط به کار خدمت رسانی به مردم همت می گمارند. ما در شورای شهر دور هم جمع شده ایم که مصائب را از میان برداریم نه این که آن جا را به یک صحنه برای جدال های سیاسی مبدل کنیم.
۵ ) حال ، سخن و رفتار عضو شورای شهر اصفهان را با کنش و واکنش شورای اهواز مقایسه کنید ؛ زمین تا آسمان تفاوت در سخن و عمل وجود دارد ؛ نه از آبستراکسیون سخنی به میان می آید و نه از جدال های چند ماه بر سر ریاست خبری است. چنین ادبیات و رفتاری در بین دیگر مسئولین و نماینگان اصفهان نیز جاری و ساری ست و اگر هم اختلافی باشد عیان نمی شود و اگر هم رسانه ای شود ادبیاتی محترمانه دارد نه بچه گانه !
۶ ) در طی چند ماه گذشته ، دو جدال تلخ بین نمایندگان و مسئولین خوزستان رسانه ای شد ؛ جدال هایی با ادبیات بچه گانه که عیارها را عیان کرد و مشخص کرد که چرا اصفهانی ها پیشرفت کرده اند و خوزستانی ها در امورات خود مانده اند.
۷) اولین جدال بر سر ریاست کمیسیون کشاورزی بین دو نماینده خوزستان و با ادبیاتی “حذفی و جناحی ” شکل گرفت. رای نیاوردن یک خوزستانی در کمیسیون کشاورزی با وجود و حضور هفت نماینده خوزستانی ، باب اتهام زنی بین نماینده شوشتر و نماینده اهواز را گشود و هر یک به نوعی با ادبیاتی دور از شان از خجالت یکدیگر درآمدند. از یک طرف ، سادات ابراهیمی نماینده شوشتر ، سید شکرخدا موسوی را یک ” پایداری تمام عیار” و مخالف دولت یازدهم خواند و گفت که نه تنها در کمیسیون کشاورزی بلکه در هیچ کمیسیون دیگری به پایداری ها حتا اگر خوزستانی هم باشد رای نخواهیم داد! از طرف دیگر ، سید شکرخدا موسوی نماینده اهواز نیز ساکت نماند و نماینده شوشتر را ” حزب باد ” خواند که در زمان تایید صلاحیت قسم می خورد اصولگراست ولی حالا که دولت روحانی سرکار آمده است می گوید اصلاح طلب است !
۸) اینکه چه شد که یک خوزستانی با وجود و حضور هفت نماینده خوزستانی در کمیسیون کشاورزی رای نیاورد و خوزستانی ها پشت یکدیگر را خالی کردند همان حکایت رقابت کاذب سیاسی و جناحی مدیران خوزستانی ست که نتیجه آن از دست دادن جایگاهی بود که نمایندگان دیگر استان ها برای تصاحب آن اختلافات را کنار می گذارند و حتا حاضرند در این مواقع ، افراد تندرو اصلاح طلب و یا اصولگرای خود را بر کرسی آن بنشانند اما از چنین ظرفیتی بی نصیب نمانند. بدتر از آن ، جدال بی نتیجه دو نماینده بود که بیش از پیش شأن و منزلت نمایندگان استان را در افکار عمومی تنزل داد.
۹) دومین جدال رسانه ای بین نماینده اهواز و رییس جهاد کشاورزی خوزستان شکل گرفت که جوابیه ها و بگو مگوهای کش دار آن ، آدمی را به یاد حاضر جوابی های شاخ نبات و “گفتم گفتای حافظ ” می اندازد که البته به جای آنکه مخاطب را بر سر ذوق بیاورد آهی از نهاد او بیرون می آورد و تاسف و تاثرش را بر می انگیزد.
این جدال که به قول سید شکر خدا موسوی ادبیاتی دور از نزاکت و به گفته چنگلوایی ادبیاتی بچه گانه دارد با انتقاد نماینده اهواز شروع شد. سید شکرخدا موسوی در مصاحبه ای دلیل عدم پیشرفت استان را مدیران ” منفعت طلب” دانست و متولیان بخش کشاورزی خوزستان را به عدم شجاعت در انتقال مشکلات متهم کرد. پس از اظهارات این نماینده ، مدیرکل جهادکشاورزی واکنش نشان داد و از او پرسید که در این مدت که از عمر نمایندگی تان می گذرد چه مشکل اساسی کشاورزی را با سازمان مطرح نموده اید که ما را به شهامت نداشتن متهم می کنید. البته همه مدیران دولت خدمتگزار تدبیر و امید، شهامت دو رویی، نفاق، ریا، عوام فریبی و ترجیح مصلحت شخصی به مصلحت عمومی را نداریم و به این بی شهامتی خود می بالیم. همین انتقادات کافی بود که دوباره پای جناح و جناح بندی به میان کشیده شود و هر دو مسئول پاسخ هایی دور از شان رد و بدل کنند. یکی دیگری را به گردش ۱۸۰ درجه ای به سمت اصلاح طلبان متهم کرد و دیگری ادبیات او را بچه گانه خواند !
۱۰) این جدال ها نمونه ای بود از رفتارهایی که بین برخی از مسئولین خوزستان ساری و جاری ست.جدال های درون استانی و رقابت های کاذب برون استانی عرصه را برای چانه زنی و نفوذ مدیران خوزستانی در هیات دولت و نهادهای مهم تنگ کرده است. وقتی چنین هستیم دیگر تصاحب کرسی های وزارت و نفوذ و اقتدار در پایتخت برای آبادانی و پیشرفت استان خیالی خام بیش نخواهد بود.
منبع : شوشان