مقدمه قطعنامه پارلمان اروپا برای محکومیت آن کافی است! (محمود ملکی)
نگاهی کوتاه به مقدمه این قطعنامه جدید پارلمان اروپا به تصویب حدود شش قطعنامه ضد ایرانی دیگر از سوی این پارلمان در سه سال گذشته اشاره دارد.
اکنون به موارد مطرح در مقدمه این قطعنامه جدید دقت کنید:
ــ با عنایت به مصوبههای پیشین پارلمان اروپا درباره ایران به ویژه قطعنامه مصوب مارس ۲۰۱۱ درباره رویکرد اتحادیه اروپا درباره ایران، قطعنامه مصوب نوامبر ۲۰۱۱ درباره موارد اخیر نقض حقوق بشر در ایران، قطعنامه مصوب فوریه ۲۰۱۲ درباره برنامه هستهای ایران و قطعنامه مصوب چهاردهم ژوئن ۲۰۱۲ درباره وضع اقلیتهای قومی در ایران؛
ــ با عنایت به نتایج شورای اروپا به تاریخ پانزدهم اکتبر ۲۰۱۲ و شانزدهم دسامبر ۲۰۱۳ و با توجه به اصلاحات درباره تدابیر محدودکننده به اجرا گذاشته شده علیه ایران مصوبه شورای اروپا در نشست بیستم ژانویه ۲۰۱۴؛
ــ با عنایت به نتیجهگیریهای نشست شورای اروپا در بیستویکم ۲۰۱۱ مبنی بر اعلام اجرای اقدامات محدود کننده با هدف قرار دادن افراد مسئول در نقض جدی حقوق بشر (در ایران)؛
پارلمان اروپا در همین سه سال، شش قطعنامه ضد ایرانی مصوب کرده است؛ قطعنامههایی که بخش زیادی از آن در دولت گذشته و مورد اخیر آن در دولت اخیر تصویب شده است.
حجم زیاد این قطعنامههای ضد ایرانی در طول حیات دو دولت در جمهوری اسلامی ـ که یکی منتسب به اصولگرایان و دیگری منتسب به مخالفان دولت گذشته است ـ نشان میدهد که زوایه دید و نگاه سیاستمداران اروپایی دولت و یا دولتمردان ایرانی نیست، بلکه این اصل و ریشهای است که آنان با آن مخالفت دارند و آن هم اصل نظام سیاسی کشور است، وگرنه اگر مشکل آنان با دولت خاصی در ایران بود، اکنون که دولتی مستقر شده که شعار رابطه مسالمت آمیز با غرب میدهد، تصویب قطعنامه علیه آن، آن هم در نخستین ماههای آغاز به کار آن، امری غیر عقلایی است.
مگر هدف آنان از این قطعنامه همچون سایر قطعنامهها، پرداختن و مخالفت به مبانی نظام سیاسی ایران یعنی همان جمهوری اسلامی ایران باشد.
صرفنظر از تعدد و تداوم این قطعنامههای ضدایرانی در دو دولت متفاوت ایرانی، محتوای این قطعنامه نیز به خوبی نشان میدهد که مسأله اصلی برای آنان ارزشهای بینادین نظام سیاسی ایران است؛ ارزشهای بنیادینی که اساسا جمهوری اسلامی بر پایه آن شکل گرفته است. یکی از این ارزشهای بنیادین استقلال سیاسی کشور نیز به شمار میرود که اتفاقا شعار بنیادین جمهوری اسلامی است که برای آگاهی مقامات خارجی بر سردر ورودی وزارت امور خارجه هم نقش بسته است.
در جای جای این قطعنامه بر دخالت بر امور داخلی ایران در وجوه گوناگون تأکید شده و بیگمان استقلال سیاسی کشور، دستاورد بنیادین انقلاب اسلامی و حاصل مجاهدتهایی است که اکنون به ثمر نشسته و هیچ تعبیر جناحی از استقلال سیاسی کشور نمیتوان کرد.
هماکنون محتوای مداخلهجویانه قطعنامه ضد ایرانی پارلمان اروپا به همان میزان دخالت در امور داخلی ایرانیان است که در دولت پیشین هم دخالت است؛ بنابراین، در محتوا هم قطعنامه پارلمان اروپا علیه مفاهیم بنیادین و مقوم جمهوری اسلامی ایران است.
افزون بر این در این قطعنامه خوی تجاوزگری ارزشی باز هم نه به دولت خاصی در ایران که به عموم مردم ایران به چشم میخورد؛ ارزشهایی که پارلمان اروپایی برای خود مسلم و یقینی میداند و میخواهد به زور قطعنامه آن را به مردم و ملت ایران نیز تحمیل کند. در واقع درگیری پارلمان اروپا با ایران نه با دولت ایرانی، بلکه از یک وجه دیگر با یک نظام ارزشی است که برای خود مبانی هستیشناسی و معرفتشناسی خاص خود را دارد و پارلمان اروپا میخواهد یک جامعه دارای نظام ارزشی مستقل، ارزشهای خود به مردم و ملتش را کنار گذاشته و در لباس ارزشی که آن را قبول ندارد، خود را معرفی کند.
در واقع تعدد این قطعنامهها در دولت پیشین و تداوم آنان در دولت کنونی، محتوای قطعنامهای که بارها به دخالت در امور داخلی ایرانیان پرداخته و یکی از کلیدیترین مفاهیم نظام سیاسی ایران یعنی استقلال آن را به چالش کشانده، در کنار تجاوزگری ارزشی که از بند بند این قطعنامه مشخص است، بر همگان روشن میکند که پارلمان اروپا آنچه برایش گران آمده، وجود و حضور نظام سیاسی و عقیدتی موجود در ایران است که نه با آمد و شد دولتها تغییر میکند و نه دولتهای مختلف نسبت به اصول بنیادین این نظام بیتفاوت هستند؛ بنابراین، هرچند اقدام پارلمان اروپا کم اهمیت است و مسبوق به سابقه، همه آنان که دل در گرو جمهوری اسلامی ایران و ارزش های آن دارند، باید با رویکردهای مناسب و معقول به آن واکنش نشان دهند.