جای خالی توضیحات در اعدام ناگهانی مه آفرید
به گزارش «تابناک»، صبح روز گذشته در حالی که هنوز ساعت کاری ادارات آغاز نشده بود، خبر رسید که مهآفرید امیرخسروی، متهم ردیف نخست پرونده فساد مالی بزرگ، به مجازات رسیده و با طناب دار، بدرود حیات گفته است تا پروندهای که به این منظور گشوده شده و با نام «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی» زبان زد خاص و عام شده بود، یک گام به فرجام نهایی نزدیک تر شود.
ماجرا به چندین و چند سال قبل باز میگردد اما خلاصه اینکه با رسانهای شدن فساد بزرگ رخ داده و پیرو آن، دستگیری متهمان، پرونده قضایی در نیمه مرداد سال ۹۰ در اهواز تشکیل شد و بعدها که وسعت یافت، با تمهیدات اندیشیده شده به تهران منتقل شد تا تکمیل شده و از ۲۹ بهمن آن سال، جلسات رسیدگی علنی به آن آغاز شود.
در ابتدای کار، همه متهمان با حروف الفبا معرفی میشدند چراکه هنوز جرمشان ثابت نشده بود و وفق قانون نمیشد نامی از ایشان ذکر کرد اما وقتی متهم ردیف اول در انتهای «م.الف» قرار میگرفت، همگان نیک میدانستند که سر سلسله همه آن فسادهای مالی در گروه «امیر منصور آریا» کسی جز او نیست؛ فردی متولد ۱۳۴۸در یکی از روستاهای گیلان که توانسته از زندگی سخت و روز گذران، به جایی برسد که برای خریدن مدیران و پیش برد اهدافش، کیف های پر از دلار به ارزش چند میلیارد تومان هدیه بدهد!
مدت های مدیدی طول کشید تا «م.الف» به «مهآفرید امیرخسروی» تبدیل شده و در سایه کشیده شدن پای برخی افراد بسیار سرشناس به پرونده فساد، گاه سخنانی قابل تامل از وی در دادگاه شنیده شده و به کمک رسانهها، به بطن جامعه راه یابد اما مستندات پرونده ۱۲ هزار صفحهای که ۳۳ جلد مفصل شکل داده بود، خیلی بیش از این حرف ها بود که متهمان قادر به انکارشان باشند یا پاسخی برایشان در آستین داشته باشند.
بدین ترتیب هرچه دادگاه پیش میرفت، بیشتر آشکار میشد که گروه گردآورده شده توسط مه آفرید تا چه حد دست در جیب بیت المال فر برده و به مدد چه فسادها و با همراهی چه از خدا بی خبرانی، توانسته به قدرت بلامنازع مالی در کشور تبدیل شود؛ هرچند در میانه های راه گاه بحث های درگرفته درباره پرونده با طرح موضوعاتی مانند اخراج مه آفرید از دانشگاه و نسبت دادن معدل کم تحصیلی او به «کند ذهنیاش» و طرح ادعاهایی توسط او مبنی بر «حاضرم با بزرگترین دکترای اقتصاد ایران بحث و چالش کنم؛ حاضرم در یک اتاق دربسته تحتالحفظ باشم و پس از تنها چهار سال، چهار شرکت خریداری شده را به سوددهی برسانم بدون آنکه یک ریال به من پول بدهید.» به حاشیه میرفت و برخی را به اشتباه میانداخت که «نکند مثل مرد هزار چهره، مه آفرید هم اشتباهی بوده است؟!»
هر چه بود، هیچ کسی نمیتوانست به دستگاه قضا خرده بگیرد که چرا در رسیدگی تعلل داشته یا دادگاه را غیر علنی برگزار کرده و … که همه تشکیل پرونده در سریع ترین زمان ممکن صورت گرفته بود، هم دادگاه علنی برگزار میشد و در جلسات منظم صبح و عصر پی گرفته میشد و هم متهمان در بیان آرای خود، راحت بودند؛ شاهد ماجرا همان نقل قولی که از مه آفرید ذکر شد.
بدین ترتیب روند رسیدگی به صدور احکام منجر شد و با اعتراض متهمان، احکام صادر شده به دیوان سپرده شد تا مورد بررسی قرار گیرد که در این میان، حکم مه آفرید صحه گذاری شد و مهر تایید خورد تا زمان سنج اجرای مجازات اعدام وی، آغاز به کار کرده باشد.
آشکار بود که به زودی مه آفرید به مجازات خواهد رسید و اعدام خواهد شد اما زمان اجرای حکم اعلام نشده بود و کمتر کسی فکر میکرد اعلام نشده باقی بماند؛ حتی همسر و وکیل وی که دیروز با اصحاب رسانه و مردم از اجرای حکم آگاه شده و دریافتند مه آفرید اعدام شده است!
پر واضح است که اگر به روند رسیدگی قضایی تا اینجا نمره بیست بدهیم، هرچقدر هم منصفانه عمل کنیم، نخواهیم توانست نمره نزدیک به این عدد برای فرجام ماجرای مه آفرید در نظر بگیرم و شگفت آنکه توضیحی از مسئولان قضایی هم در دست نداریم که به آن استناد کرده و با کمک آن به سراغ باز کردن گره های ذهنی مان از چرایی اعدام متهم ردیف نخست یکی از درخشان ترین پرونده های مورد رسیدگی قرار گرفته در دستگاه قضا برویم.
نه میدانیم چه زمان و بر اساس چه معیاری، برخی اعدام ها علنی برگزار میشود و برخی غیر علنی، نه آگاه شدهایم که چرا به فرجام رسیدن سرنوشت این پرونده با صدور بیانیهای یا ارائه توضیحاتی یا بیان جملاتی چند توسط مسئولان، رسمیت نیافته و از همه مهم تر، نتوانستهایم سر در بیاوریم که چگونه میشود متهمی را به مجازات سنگین اعدام رساند اما نه خانواده و وکیلش از آن آگاه شده باشند و نه مردمی که به عنوان شاکی این پرونده به شمار میآیند؟
اگر به این موارد، شایعات شکل گرفته پیرامون این ماجرا را افزوده و با قدم زدن در بطن جامعه، از حرف های درگوشی پیرامون این اعدام و حتی پرسش هایی مانند «راست است متهم اول اختلاس سه هزار میلیاردی اعدام شده؟» به گوشمان بخورد، آن زمان جا دارد که از مسئولان دستگاه قضا بپرسیم چرا در انتهای کار، به مانند زمان تشکیل پرونده و هنگام رسیدگی به آن، از ابزار رسانه برای آگاهی دادن به مردم و روشن کردن نقاط تاریک شکل گرفته در اذهان عموم بهره نگرفته و موجبات شکل گیری سخنانی از این دست را فراهم آوردید؟!