نام «بشار اسد» از چه زمانی سر زبانها افتاد/ نظرسنجیهای آمریکایی درباره محبوبیت «بشار»

سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنرانی تاریخ ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۲ به بررسی و تحلیل اوضاع جهان اسلام و بایدها و نبایدها در این حوزه پرداخت که بخشی از این سخنان مهم و راهبردی توسط «سعدالله زارعی» کارشناس مسایل خاورمیانه مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است.
«همین سوریه که الان محور جدال اساسی است، یک طرف همه دنیا قرار دارد و یک طرفش ایران. بعضیها تز روشنفکری میدهند که حالا این آقا (بشار اسد) برود و یک نفر دیگر بیاید. فرض کنید مرده. چون حقیقت موضوع را نمیدانند. در همین اردوگاهی که در آن امریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و عربستان هستند خوارج را به خوبی میبینم.»
(سردار قاسم سلیمانی)

«بشار اسد» سومین فرزند «حافظ اسد» در روز ۱۱ سپتامبر متولد شده و اینک در مرز ۵۰ سالی ایستاده؛ هرچند او در طول ۱۳ سال ریاست جمهوری خود، «بشار جوان» خطاب شده است.
بشار یک شیعه علوی است که در دمشق متولد شده ولی بسیاری گمان میکنند در شهر آبا و اجدادیاش «لازقیه» متولد گردیده است.

بشار اسد از اول برای ریاست جمهوری سوریه تربیت نشده و به نظر نمیآید که تدارکی برای به قدرت رساندن آن از سوی پدرش صورت گرفته باشد. همه تصورات در مورد جانشینی حافظ اسد حول نامه «باسل اسد» برادر بزرگتر بشار که کار آزموده ارتش و یک خلبان تمام عیار نیروی هوایی سوریه بود، میچرخید.

تصویر بشار در کنار پدرش (حافظ اسد) و برادرش (باسل)
از آن روز به بعد نام بشار بر سر زبانها افتاد و حال آنکه امروز گمانها بر این است که بشار اسد خود را برای ریاست جمهوری مادامالعمر آماده کرده است.
بشاراسد حدود یک ماه پس از مرگ پدر در خرداد ۱۳۷۹ قدرت را به دست گرفت.

بر این اساس و پس از انتخاب دوباره در سال ۱۳۸۶، بشار اسد دوره جدید ریاست جمهوری خود را آغاز کرد و طبق قانون اساسی جدید میتواند یک دوره دیگر نیز کاندید شود در واقع سال ۲۰۱۴ پایان دوره اول ریاست جمهوری بشار اسد محسوب خواهد شد که در صورت انتخاب مجدد، میتواند تا سال ۲۰۲۱ در این مقام بماند.
البته این روند مشروط بر این است که کشور در زمان برگزاری انتخابات، یعنی اوایل تابستان سال آینده، آرام بوده و امکان برگزاری انتخابات سراسری در آن وجود داشته باشد که به نظر نمیآید. شرایط برگزاری انتخابات، حداقل در استانهای حلب، رقه و ادلب امکانپذیر باشد. در قانون اساسی سوریه نیز مانند بسیاری از قوانین اساسی کشورها، در چنین شرایطی رئیس جمهور، دولت، مجلس بدون برگزاری انتخابات به کار خود ادامه میدهد و در زمان عادی انتخابات را برگزار مینماید.


حمایت از این خاندان در استان مهم «حلب» نیز بسیار بالاست تا جایی که گفته میشود حلب بیش از دمشق پشتیبان حکومت کنونی سوریه است.
اسد در استانهای جنوبی سویدا، قنیطره و درعا نیز محبوبیت بالایی دارد و نهایتا در استان دمشق هم محبوبیت بشار و سیستم فعلی برجسته است.

فشار ۳ سال اخیر روی حکومت سوریه یک فشار متراکم بینالمللی و منطقهای بوده و عبور از آن کار دشواری به حساب میآید ولی بشار اسد توانست صحنه را به گونهای مدیریت کند که امروز دشمنان او هم اعتراف میکنند که بشار نیروی مسلط در عرصه سیاسی و اجتماعی سوریه است.


در میان دولتهای همجوار سوریه، همینک رژیم صهیونیستی، دولت ترکیه، دولت اردن و حتی دولت لبنان خواستار کنارهگیری بشار اسد از قدرت هستند و در سطح منطقهای هم اکثر کشورهای عرب جنوب خلیج فارس و بعضی دیگر از دولتهای متحد عربستان چنین خواستهای داشته و برای آن صدها میلیارد دلار هزینه کردهاند و در سطح فرامنطقهای هم اغلب دولتهای اروپایی و دولت امریکا و سایر دولتهای همگرا با امریکا نیز به شدت علیه بشار اسد فعالیت میکنند. با این وصف تغییر یک دولت در یک سرزمینی که به اذعان محافل غربی – عربی از محبوبیت زیادی هم برخوردار است، از طریق ایجاد همگرایی در مجموعهای خارجی قابل قبول نیست و با کنوانسیونهای حقوق بینالملل هم منافات دارد چه رسد به اینکه این دسته از کشورها با اعزام شبهنظامیان تروریستی و تجهیز و تسلیح آنان بخواهند یک دولت مدنی را از کار برکنار کنند.
سوریه حتی اگر به شدت نیازمند تغییر هم باشد و حتی اگر لازم باشد که بشار کنارهگیری کند، راه آن تصمیمگیری درون سرزمین و توسط کسانی است که قانوناً و منطقاً حق دارند در این مورد تصمیم بگیرند و چنین تصمیمی سرنوشت سالهای آینده آنان را رقم میزند نه کسانی که میخواهند بر سوریه سیطره پیدا کرده و از مردم آن سلب اختیار کنند.