کارون را از کارونیان دریغ نکنیم ( سید خلف موسوی )
وقتی کارون از عمق زاگرس جوشید و بر دشت لاله خیز جنوب جاری شد و خروشید، تا آن هنگام که بستر جلگه همیشه پایدار خوزی را سیراب کرد و به کرانه های خلیج فارس رسید، سمفونی وحدت و شعر زیبای همدلی در گوشه گوشه این سرزمین لاله خیز و مرز پُرگهر، طنین انداز شد. شعری به قامت هزاران سال تاریخ این دیار و به وسعت قلب ها و اندیشه های مردمان جنوب.
کارون اما تنها یک رودخانه زندگی آفرین و یک ظرفیت جغرافیایی متلاطم نیست؛ کارون بیش از یک واژه و تعبیر و عمق تاریخی است. کارون همزاد، همراه و همراز نجواهای مادران جنوبی و روایت گر رنج ها، آلام و آمال پدران و مردان مقاوم و استوار این سرزمین است.
کارون، رهیافت عالمانه ای از تمدن دیرپای دیار ماست و چنان با فرهنگ، باورها و ارزش های این مُلک گره خورده و در هم تنیده است که تصوّر خوزستان بدون کارون و کارون بدون خوزستان ممکن نیست.
کارونِ بزرگ با عبور از پیچاپیچ ایران عزیز به جلگه خوزستان می رسد و با همان نوای موزون و دل انگیز، فضای شهر اهواز را عطرآگین می کند. از این منظر است که می توان گفت؛ طراوت، نشاط و شادابیِ کارون در پهنه شهر اهواز و مدنیّت این شهر موج می زند و لاجرم این صدای امواج کارون است که صدا و زنگ زندگی در شهر اهواز به شمار می آید.
تلاطم کارون بیانگر و نشانگر زنده بودن اهواز است و تا کارون جاری است می توان گفت اهواز زنده است.
این جانب به عنوان یک شهروند اهوازی و قطره ای از دریای لطف و مجد مردمان این دیار به خود می بالم که سال هاست در کنار امواج روح افزای این رود پُرسوز می زیم و تنفس می کنم.
چرا که معتقد و باورمندم در کنار کارون زیستن افتخار و توفیقی است بس بزرگ و غرور آفرین.
… در ماه های اخیر در خصوص موضوع کارون عزیز و بحث انتقال آب مسایلی مطرح شده است که به عنوان شهردار کلان شهر اهواز بر خود لازم دیدم در حاشیه این موضوع نکته هایی را مطرح کنم.
اول؛ موضوعیت کارون در شهر اهواز، بی بدیل و اهمیت حیات بخش آن غیرقابل انکار است. از این رو پیگیری هر اقدام و مساله ای در خصوص کارون می بایست با لحاظ کردن همه جوانب، بررسی های علمی، فنی و کارشناسی و بدون دخالت دادن فضاسازی های سیاسی و احساسی باشد.
دوم؛ حفظ اکوتوریسم و اکوسیستم کارون در خوزستان ـ که بخشی از آن در مقطع شهر اهواز قرار دارد ـ بسیار ضروری است.
تصور جلگه خوزستان و شهر اهواز بدون کارون؛ تصور شهری خالی از سکنه و فاقد عناصر حیات بخش است؛ از این رو نباید در موضوع های مرتبط با کارون، مسایل زیست محیطی و تاثیر آن بر اقلیم حوضه آبریز را فراموش کرد.
سوم؛ کلان شهر اهواز پیشانی اقتصاد کشور و عمق استراتژیک ایران اسلامی در این نقطه سرزمینی محسوب می شود. هویّت این شهر با کارون چنان در هم آمیخته که هر گونه تعرض و استحاله این هویت، اثرهای جبران ناپذیری بر افق آینده این دیار خواهد گذاشت؛ پس در موضوع کارون باید به نقش این رود بر تحولات اجتماعی شهر اهواز نیز توجه کرد.
چهارم؛ شهر اهواز پایتخت دفاع مقدس و گذرگاه کاروان های راهیان نور و زائران عتبات عزیز است؛ از این رو منافع صیانت و پایش استاندارد کارون در مقطع اهواز در بین همه ایرانیان توزیع خواهد شد، چرا که از دیرباز تا کنون اهواز، مامن و ماوای ایرانیان غیرتمند و ولایت مدار به شمار می رفته است. بنابراین، پیگیری طرح جامع جمع آوری فاضلاب کلان شهر اهواز با اولویت تصفیه فاضلاب های صنعتی، بیمارستانی و خانگی؛ جنبه ملی پیدا خواهد کرد.
پنجم؛ کلان شهر اهواز مرکزیت نفت و انرژی کشور را بر عهده دارد. این مرکزیت؛ بار و ظرفیتی بین المللی را بر دوش این شهر تحمیل کرده که در ارتباط نزدیک با امنیت اقتصادی جامعه ایرانی نیز می باشد؛ از این رو در هر موضوع مرتبط با کارون لازم است این حساسیت را نیز در نظر داشت.
ششم؛ در سال های گذشته شهرداری اهواز در یک راهبرد اساسی، کارون را به عنوان محور و مرکز فعالیت های توسعه ای خود در کلان شهر اهواز قرار داده است. توسعه هدفمند شهر نیز با محوریت کارون شکل گرفته است. اهواز میل به کارون دارد و کارون زلف خود را به اهواز گره زده است؛ نابودی و تضعیف کارون از این منظر، شهر اهواز را پژمرده و بی روح می سازد.
هفتم؛ شهر اهواز دارای آب و هوای منحصر به فرد و جغرافیای خاصی است. این که اهواز گرم ترین کلان شهر کشور و از شرایط زیستی صعبی برخوردار است بر کسی پوشیده نیست، در این میان نقش الهام بخش و آرامش بخش کارون را نمی توان در چنین شرایطی نادیده انگاشت. از این دریچه، شهر اهواز فاقد کارون، بی معناست. بنابراین پایش مدام دبی آب کارون به نحوی که همیشه و همه حال ظرفیت معیّنی در رودخانه کارون جریان داشته باشد، ضروری است.
هشتم؛ ایران سرای من است. این یک سخن تبلیغاتی و شعاری، دست کم در شهر و استانی که هزاران شهید و جانباز و آزاده و ایثارگر را تقدیم کشور کرده و همواره حریم مدافعان ولایت و انقلاب اسلامی است؛ نیست. این یک واقعیت مسلّم و گریزناپذیر در خوزستان و کلان شهر اهواز است. باور ماست که ایران سرای ماست. با این همه؛ کدام منطق و استدلال، آبادی نقطه ای از کشور را به بهای نابودی و میراندن نقطه ای دیگر می پذیرد.
نهم؛ ادامه حیات کارون در شهر اهواز یک امتیاز نیست بلکه یک حق است؛ حقی که به واسطه یک تاریخ جاری شدن در پهنه این سرزمین، با تمدن و درازای اندیشه این دیار گره خورده و تضمین شده است.
زنجیره های انسانی مردمان این شهر و دیار با آرامش و رعایت موازین قانونی و در کمال احترام و امنیت اجتماعی این حق را مطالبه و بر آن پای می فشارند.
دهم؛ به عنوان یک فرزند خوزستان که سال های سال در سمت فرمانداری؛ مناطق مختلف استان را از نزدیک دیده ام، از همه ی اظهارنظر کنندگان در مناقشه اخیر دعوت می کنم تا از جای جای استان خوزستان بازدیدی میدانی داشته و تشنگی مردمان دیار کارون را از نزدیک ببینند. آن زمان به طور قطع در اظهارنظرهای خود عدالت و انصاف بیش تری را رعایت خواهند کرد.
حرف آخر؛ استان خوزستان مهد فرهنگ و تمدن ایران اسلامی است و به فرموده مقام معظم رهبری دروازه ورود تشیع به ایران اسلامی محسوب می شود. خوزستان، قلب تپنده اقتصاد کشور است که با ضربان آن حیات در شریان های اقتصادی کشور جریان می یابد؛ بی تردید، ایستایی این قلبِ پویا به توقف فعالیت های اجرایی و اقتصادی در کشور منجر خواهد شد. مردمان این سرزمین با روح و جان خود چنین رسالت سنگینی را بر دوش گرفته اند و با همه وجود در مسیر توسعه و پیشرفت کشور تلاش صادقانه و سعی مجاهدانه می کنند.
کارون، نیروی محرکه کاروان توسعه استان است. این کاروان در مسیر کارون، تلاطم و جریان می یابد.
کارونیان، بند بند وجود خود را با کارون تعریف کرده اند. نسل های پیشین، نسل های گذشته، نسل های حال و نسل های آینده کارون را جزیی جدایی ناپذیر از حیات خود می شمارند. درک این حقیقت چندان مشکل نخواهد بود، تنها کافی است که عینک مصالح سیاسی و باندی و منطقه ای را از چشم برداشته و عمیقاً به آینده مرز و بوم خود بیاندیشیم.
کارون را از کارونیان دریغ نکنیم که حکایت این دریغ و افسوس، خونِ مژگان چکاند و دل ها سوزاند.