حج در چنبره تجدد (فرشاد مهدی‌پور)

ورزش‌گاه آزادی که از جمعیت لبریز می‌شود، شمارگان آن به حدود یک‌صد و چند هزار نفر می‌رسد؛ سه بزرگ‌راه پت و پهن غرب تهران بند می‌آید، پلیس مجبور می‌شود ده‌ها واحد و صدها نیروی خود را در محل مستقر کند، اتوبوس‌های شرکت واحد بسیج شوند و هماهنگی‌های وسیعی صورت گیرد تا این جمعیت، چند ساعتی را در نزدیکی‌های پارک چیتگر، جایی بیرون از شهر و دور از خانه‌ها و مردم، بگذارنند.

این اصلا تشبیه مناسبی نیست: اما اگر بشود ۳۰ ورزشگاه این‌چنانی را کنار هم قرار داد، مدت زمان رویداد را هم به ۱۵-۱۶ برابر رساند و این‌ها را ضرب‌در تکثر رنگ‌ها، لباس‌ها، زبان‌ها، مذهب‌ها و ده‌ها مقوله ریز و درشت دیگر کرد، می‌شود به ابعادی مختصر از عملیات حج دست یافت. و تازه همه این‌ها در سطح اجرا و گردهم‌آیی و دور جمع شدن است و حج را مگر می‌توان با این قیاس‌ها، به نظاره نشست؟ و اصلا شاید سرّ تسلط تجدد بر حج، همین قیاس‌ها و آمارها باشد. آرزوی رسیدن به «ترین»‌ها.

اول. از هزار و ۴۰۰ و سی و اندی سال پیش که پیامبر اکرم، حج ابراهیمی را احیا کرد، خانه کعبه در میانه کوه‌های مکه قرار داشته و این بلاد ذی‌زرع، هر روز بزرگ‌ و بزرگ‌تر شده است. حج، تاریخ پُر فراز و نشیبی دارد و به اقتضای مناسک منحصربه‌فردش، ماجراهایی پُرتلاطم؛ ‌از تخریب‌های مکرر خانه کعبه، تغییر در مطاف و حتی جابه‌جایی مقام حضرت ابراهیم (صلی‌الله علیه‌وآله) گرفته تا جنگ‌ها و تحریم‌های مختلف. و اکثر این موارد در سفرنامه‌های گوناگون از قرون ماضی تا همین اواخر مستند شده‌اند. به‌ویژه آن‌که در سده اخیر و حوادث مربوط به تخریب بقاع متبرکه در بقیع‌شریف، اعزام پدر امیرعباس هویدا (حبیب‌الله بهایی) از سوی رضاقلدرخان برای بررسی تحولات مدینه‌منوره، گزارش مغرضانه او و تلاش‌اش برای نزدیکی رابطه تهران و ریاض در همان وانفسا و سفر سعود بن عبدالعزیز در زمان دیکتاتوری پهلوی دوم، نگاه ایران شیعی نیز به چشم‌انداز تحولات عربستان، حساس و حساس‌تر می‌شود و در سال‌های پس از انقلاب هم در حادثه‌ای هم‌چون قتل‌عام زائران بیت‌الله‌الحرام در مرداد ۶۶ گره می‌خورد.

دوم. از میان همان سفرها و سفرنامه‌ها، آل‌احمد که در اواخر دهه سی به حج آمده و «خسی در میقات» را به یادگار گذاشته، نگرانی‌ای عمیق را بازمی‌تاباند که این‌جا (منظورش مکه و مسجدالحرام است)، دارد زیر تلی از بُتن، سیمان و آهن، پنهان می‌شود و دیگر کسی را امکان دیدن «حرم» نیست. این بحث، در سال‌های بعد و به انحای گوناگونی بازگفته شد، آن‌چنان که در بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی نیز به‌گونه‌ای دیگر همین نکته منعکس شده: « مجرد کلید داری بیت و سقایت حُجاج و عمارت مسجدالحرام کافی نیست و مربوط به مقصد نیست. ساده بودن بیت و مسجد، همچون زمان ابراهیم و صدر اسلام و به هم پیوستن مسلمین در آن مکان بی‏آلایش و وافدین بی‌پیرایش هزاران مرتبه بالاتر است از تزئین کعبه و بناهای مرتفع عظیم و غافل‌شدن از مقصد اصلی که قیام ناس و شهود منافع ناس است» (چهارم شهریور ۶۳). این‌ها نشانه‌های یک پیش‌گویی است که رفته‌رفته با بهره‌برداری از طرح‌های توسعه حرم در دهه شصت شمسی، خود را به منصه ظهور می‌رساند، به‌گونه‌ای که راه آسایش حج‌گذاری که ریاضت در متن سفرش نهفته و با فلسفه گام‌زدن‌اش پیوند خورده، روبه‌روز به ادوات مجهزتر گشوده می‌شود.

سوم. دیروز کاخ پادشاهی سعودی و یکی دو هتل بلند، بخشی از دید داخلی مسجدالحرام را گرفته بودند و امروز آسمان‌خراش «ابراج‌البیت» در پاره‌ای از ساعت بر نیمی از صحن، سایه می‌افکند؛ از هیچ‌جا و هیچ‌کجایی در فواصل دور و نزدیک نمی‌توان به مکه نگریست و ساعت شبه‌لندنی (بیگ‌بن) آن‌را ندید که شب‌ها چند چراغ گردان هم دارد که چون فانوس دریایی به اطراف چرخ می‌زنند و در لحظاتی خاص، نورافشانی هم می‌کند. جمرات به عمارت عظیم و بی‌مانندی در پنج طبقه مبدل شده که در آن واحد می‌تواند ۲-۳ میلیون نفر را (دوباره عدد را بخوانید) در خود جای دهد، با پله برقی و ایستگاه کنترل و مشاور ترافیک آلمانی!؛ و همه این‌ها به قیمت تغییر شکل و ظاهر کامل جمره‌ها (از یک سنگ کوچک به دیواره‌ای عریض و بیضی‌شکل) است که حتی در این‌مورد، شکل اصلی سنگ‌های شیطان حفظ نشده و مرز خروجی عمارت هول‌انگیز جمرات به بیرون از منا نیز رفته و اگر کسی بدان واقف نباشد، ممکن است به حبط بخشی از اعمالش نیز بیانجامد. سه طبقه و عریض‌کردن مسعا و پوشاندن صفا و مروه (تا حدی که ارتفاع و پستی و بلندی را زائل کرده) و از دیدها پنهان کردن چاه زمزم و… را اگر بشود فراموش کرد، حالا چشم‌ها درگیر ساخت و ساز هیولاسان دیگری است که تمامی حریم مسجدالحرام را درنوردیده است. و این‌ها ربطی به اتفاقاتی که در طرح توسعه حرم نبوی می‌افتد ندارد که آن داستان دیگری است.

***

بهانه این بساز و بکوب‌ها، افزایش تعداد حجاج است و ارقامی بین چهار تا هفت میلیون نفر نیز برای آن ذکر شده؛ اما بهای آن ذبح شدن حج درپای گردش‌گری و توریسم و در یک معنای موسع‌تر تجدد و نوگرایی است. ساختن شهری مدرن و امروزی که بتواند زائران بسیاری را در خود جای دهد و آب و نان و اسکان‌شان را از قبل فراهم آورد و در کمال سلامت و امنیت آن‌ها را پذیرایی کند. اما محتوا و مناسک و حس و حال و معنویت چه و خدایی که باید پرستیده شود؛ این‌ها ظاهرا موضوعات با اهمیتی نیستند.

https://hoorkhabar.ir/361693کپی شد!
106
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.