رفع یک ابهام: خاطره سردار رشید از نامه تکاندهنده امام
در شب دوم حضور محسن رضایی که به بررسی ابهامات و فرماندهی جنگ میپرداخت، مجری برنامه با اشاره به مکالمه تلفنی حسن روحانی با محسن رضایی پرسید: آقای روحانی گفته بود، محسن رضایی تلفنی به من گفت: سقوط فاو امکان ندارد مگر اینکه عراق بمب اتم بزند.
محسن رضایی در پاسخ گفت: من چون احتمال شنود تلفنی را میدادم، از قصد اینطور جواب دادم اما میدانستم خط ما در فاو شکسته شده است.
برخی رسانهها وقتی در همین برنامه تلویزیونی محسن رضایی از تلفنگرامش به سید احمد خمینی در بهمن ١٣۶۵ و در هنگام عملیات کربلای پنج که طی آن درخواست فوری تجهیزات نظامی از ارتش را بیان میکند و اوضاع بحرانی عملیات را توضیح میدهد، نوعی تناقض و ابهام دانستند.
اما واقعیت ماجرا چیست؟
پاسخ این ابهام را سردار «غلامعلی رشید»، معاون ستاد کل نیروهای مسلح در بیست و دومین محفل انس پیشکسوتان جهاد و شهادت که در ششم اسفند سال ۱۳۹۲ برگزار شد، در قالب خاطرات جنگ بازگو میکند که حاوی نکات مهمی است.
سردار رشید در این خاطره میگوید: «ببینید عملیات کربلای ۵ بعد از پیروزی ما در فاو نقش سرنوشتسازی در تغییر روند جنگ به سود ایران داشت و در نتیجه، موقعیت سیاسی ـ نظامی ایران را ارتقا بخشید؛ این یک نکته.
نکتهٔ دوم برتریهای تاکتیکی ما در عملیات کربلای ۵ بود. خوب دقت بفرمایید، برتریهای تاکتیکی ما در عملیات کربلای ۵ و دستاوردهای سیاسی ـ نظامی ما نکتهٔ مهمی را اثبات کرد و آن این بود که مسأله اصلی برای کسب پیروزی بر دشمن در خاک دشمن برخورداری از امکانات بیشتر و پشتیبانی لازم است که به صورت کامل فراهم نشد، این را بپذیریم، روز هفتم بهمن است و شانزده تا هفده روز از عملیات گذشته، آقا محسن فرمودند که به همراه برادر عزیزمان آقای رفیقدوست فکر کنم آقای سنجقی و آقای باقری هم بودند که بروید تهران و به حضرت امام بگویید ما این امکانات را نیاز داریم، حالا ما چه نوشته بودیم، من سند آن را دارم، ۱۰۰ دستگاه تانک، ۱۰۰ دستگاه نفربر، ۱۰ گردان توپخانه، ۳۰ قبضه شلیکا که روی شنی است، اینها را ما از ارتش طلب داریم… .
ما روز بعد از آن به همراه آقای رفیقدوست و آقای سنجقی فکر میکنم و آقای باقری رفتیم منزل حضرت امام پیش مرحوم حاج سید احمد آقا، آنجا نماز خواندیم. گفت من وقت میگیرم برای شما برای دستبوسی پیش حضرت امام. درست به ما زمانی وقت دادند که امام نمازش تمام شده بود و سجادهاش زیر بغلش بود و ما رفتیم، آقای رفیقدوست من را معرّفی کرد و من به اندازهٔ کف دست کاغذی داشتم و نوشته بودم که ۱۰۰ دستگاه تانک، ۱۰۰ دستگاه نفربر و ۱۰ گردان توپخانه و عرض کنم که ۳۰ قبضه توپ شلیکا ما نیاز داریم.
امام فرمودند من دستور آن را به احمد خواهم داد، بلافاصله هم دستور اتفاق میافتد و مرحوم احمدآقا ابتکار جالبی را میکند و این را تبدیل میکنم به تلفنگرام که حضرت امام، فرمانده کل نیروهای مسلّح، رزمندگان کربلای ۵ به این امکانات نیاز دارند، فرزند شما محسن رضایی و حضرت امام ذیل آن خطاب به حضرت آقا به عنوان رئیسجمهوری آن موقع و آقای هاشمی مرقوم فرمودند که با وضعیت بسیار خطیری که با آن مواجه هستیم، شرعاً و عقلاً لازم است برای رساندن مایحتاج رزمندگان جان برکف کربلای ۵ سریعاً اقدام شود، مسامحه در این امر یک فاجعه، خدای نخواسته ممکن است به بار آورد والسلام علیکما، و رحمتالله، ۱۱ بهمن سال ۱۳۶۵، روحالله الموسوی الخمینی ـ اللهم صل علی محمد و آل محمد ص.
عرض کنم که این دستور شد و رسید به آقای هاشمی و آقای هاشمی هم به عنوان فرمانده عالی جنگ از سوی قرارگاه مرکزی خاتم ابلاغ کردند».
بیان این خاطره که نخستین بار سردار رشید آن را بیان میکند، حاوی این نکته است که بر خلاف ماجرای فاو که در ضمن عملیات تماس تلفنی با منطقه گرفته میشود، اقدام بعد از کربلای پنج و از طریق اعزام نماینده صورت گرفته و موضوع تلفنگرام محسن رضایی در واقع درخواستهای شفاهی آقای رضایی به فرماندهان بوده که به ابتکار مرحوم احمدآقا به تلفنگرام تبدیل شده و حضرت امام آن دستور تاریخی را بر اساس آن صادر مینماید.