بیان حقیقت نامه تاریخی محسن رضایی به هاشمی + فیلم
مطمئن بودیم در حین رفتن به سمت سقوط صدام، آمریکاییها دخالت میکنند و مشابه جنگ خلیج فارس، احتمالاً لشکر پیدا میکردند… ما همه اینها تصور کردیم و گفتیم اگر میخواهیم جنگ را ادامه دهیم، باید دو هدف را در پیش بگیریم؛ یکی سقوط صدام و دوم اینکه باید خودمان را برای درگیری با آمریکا آماده کنیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در دومین شب حضور در برنامه «سطرهای ناخوانده» با محوریت بیان ناگفتههای جنگ، متن نامه مهم خود به امام راحل که پیش از این صورت هدفدار تنها بخش کوچکی از آن منتشر شده بود، برای نخستین بار خواند و به افشای بخشی از مهمترین وقایع جنگ در آن دوران سرنوشتساز از جمله انتشار متن کامل نامه تاریخی به هاشمی پرداخت.
به گزارش «تابناک»، محسن رضایی در دومین شب حضور در برنامه «سطرهای ناخوانده» که با محوریت بیان ناگفتهها دوران دفاع مقدس برقرار بود، بسیاری از ناگفتهها و پشت پردههای جنگ را بیان و حقیقت نامه تاریخیاش به هاشمی در سال پایانی جنگ را تشریح کرد.
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران هشت سال دفاع مقدس در آغاز ضمن تشکر از ابراز علاقه نسبت به گفتههایش در شب نخست، درباره گلایه برخی مخاطبان درباره اینکه چرا از تمامی لشکرها فرماندهان تأثیرگذار نامی نبرده گفت: من قبول دارم. خب وقت خیلی محدود است و دوستان ما همه به دلیل دلسوزی که دارند مرتب میپرسند، ولی حرفی نداریم و من تلاش میکنم اشارهای به همه فرماندهان و لشکرها داشته باشم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به نقدی دیگری نیز اشاره کرد و گفت: برخی از افراد هم گفته بودند چرا اسم بعضی فتنهگرها را آوردید که من عرض کردم برای حقیقتیابی این مسأله از آقایان تقاضا کردم که سوالات مربوط به هر کسی را از خودشان بپرسید. بالاخره برخی از مسئولانِ آن موقع، پرسشهای جدی دربارهشان نسبت به پشتیبانی جنگ مطرح است. به هر حال حقیقتیابی باید محور این بحثها باشد و من به این دلیل عرض کردم. حتی اگر صدام زنده بود و در همان قفس آهنین خودش هم بود، من از شما میخواستم بروید و برخی سوالات را واقعاً از او به عمل بیاورید، چون برخی مسائل پیش ذهن او بود که آن طرف صحنه حضور داشته است [در واقع درباره نقاطی نظیر ضعف در پشتیبانی جنگ که مسئولیتش با دولت موسوی بود، باید خود آنها پاسخ دهند و نه من].
وی ادامه داد: به تازگی کتابی دیدم که یک سرهنگ عراقی نوشته و درباره بحث امشب ما است. ایشان نوشته که من در جلسات ستاد صدام بودم. به محض اینکه امام قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت، عدهای در سر خودشان زدند و گفتند، این سید (امام خمینی (ره)) چطور طرح ما را کشف کرد و ایشان (امام) با پذیرش قطعنامه تمام برنامههای آینده ما (حزب بعث) را به هم ریخت. خب شما ببینید، اینکه یک سرهنگ عراقی در درون ستاد ارتش عراق، چنین حرفی میزند، قاعدتاً باید برای مردم ما خیلی جالب باشد؛ لذا من موافق این هستم که هر آنچه درباره جنگ در ذهن هر کسی هست، مشخص شده و بیان شود.
رضایی در ادامه درباره دلایل نامهنگاری به امام راحل درباره مجمع عقلا توضیح داد: زمانی که مجمع عقلا تشکیل شد، مخالفتی با برگزاری آن نداشتم اما مشکل این بود که اخبار آقایان٬ فضایی را ایجاد میکرد که برخی اخبار ضد و نقیض از این طریق به سمت جبهه میآمد.
رضایی ادامه داد: عنوان مجمع عقلا تعبیر طعنه آمیزی بود؛ یعنی کسانی که در صحنه جنگ هستند عقل ندارند و اثر این صحبتها در بین رزمندگان خطرناک بود و روحیه آنان را تضعیف میکرد. از این رو به امام راحل نامهنگاری کردم و حضرت امام فرمودند که جلسات تعطیل شود.
وی تأکید کرد: هر حرفی که اراده رزمندگان پشت سنگرها را تضعیف میکرد درست نبود. هر موضوعی درباره صلح که اراده رزمندگان را ضعیف میکرد و موجب شکست میشد قطعا اشتباه بود.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس با اشاره به حضور جمعی از نمایندگان در مجمع عقلا اظهار کرد: نمایندگان گاهی با ما صحبت کرده و به جبههها میآمدند، اما هیچ وقت از فرمانده سپاه و ارتش برای حضور در مجلس و پرسش درباره ابهامها دعوت نشد.
حساسیت به مسایل سیاسی
رضایی درباره حساسیتهای خود درباره چنین مسائلی گفت: به مسائل سیاسی بسیار حساس بودم زیرا اثرات این بخش در صحنههای نبرد دیده میشد و باید آن را تحمل میکردیم. در عین حال در بحثهای سیاسی که ارتباطی به جنگ نداشت شرکت نمیکردیم.
وی درباره موضوع سفر مک فارلین مشاور امنیت ملی ریگان رئیس جمهوری آمریکا به ایران برای نزدیک شدن به کشورمان گفت: وقتی از مسأله مک فارلین مطلع شدم؛ احساس کردم جریانی خارج از اطلاعات ما در جنگ در حال رقم خوردن است و به ما گفتند که سفر مک فارلین برای گرفتن قطعات یدکی است و ما نیز در مقابل اعلام کردیم به آمریکاییها بگویید به ما توپ ۱۵۵ میلیمتری بدهند، چون توپ ۱۵۵ میلیمتری دقیق و تعیین کننده بود و دادن یا ندادن این توپ نشان میداد که آمریکا رویکردش را تغییر داده یا نداده است؟
جریان مک فارلین
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: گفتند مک فارلین با انجیل و کیک به ایران آماده است؛ محسن کنگرلو مشاور نخست وزیر٬ در ابتدا پیگیر این موضوع بود و در نهایت برادرزاده آقای هاشمی مساله را پیگیری کرد.
رضایی درباره فرماندهی دوران دفاع مقدس در جبههها نیز اظهار داشت: وقتی جنگ شروع شد بنی صدر تقریبا همه اختیارات کشور را معادل صدام داشت و فرمانده کل نیروهای مسلح و رییس جمهوری بود اما از این امکانات نتوانست استفاده کند.
وی با اشاره به فرماندهی ارتش از سوی سپهبد صیاد شیرازی و فرماندهی نیروهای سپاه از سوی خویش توضیح داد: سال دوم جنگ با عراق در بخش فرماندهی با یک سیاست جدید آغاز شد و ایت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب به ریاست جمهوری وقت برگزیده شدند.
در این دوران و پس از برکناری بنی صدر٬ فرماندهی کل قوا در اختیار امام راحل بود و این روند موجب جهش ما در سال دوم جنگ تحمیلی شد.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس با اشاره به برخی اختلاف نظرها توضیح داد: به امام (ره) گفتم باید یکی بالای سر من و شهید صیاد شیرازی باشد تا نیروها هماهنگ شوند. من به امام راحل مقام معظم رهبری را پیشنهاد دادم و امام (ره) دست من را گرفت و گفت، این را با کسی طرح نکن و این موضوع به ذهنم آمده است.
رضایی تصریح کرد: یک هفته بعد این حکم صادر شد؛ اما امام راحل به منظور عدم رخ دادن اتفاقی برای فرد دوم کشور در این زمینه تصمیم گرفتند که استراتژیها با آیتالله خامنهای هماهنگ باشد.
آیت الله خامنه ای فرمانده جنگ
وی افزود: مقام معظم رهبری حدود یک سال فرمانده جنگ بودند و به عبارتی در سال سوم ایشان بر فرماندهی جنگ نظارت داشتند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: در ادامه تصمیم گیریهای جبهههای جنگ به مقام معظم رهبری واگذار شد و آقای هاشمی فرمانده عملیاتی شدند؛ وی در لشکرها میآمد و مقام معظم رهبری نیز بیشتر هماهنگیهای کلان٬ سیاست خارجی و مذاکرات ولایتی را پیگیری میکردند و این گونه در سال چهارم فرمول جدیدتری پیش روی ما در جنگ قرار گرفت.
رضایی ادامه داد: عملیات خیبر که تمام شد، من فرمانده جنگ شدم و آقای هاشمی این موضوع را به من و آقای صیاد شیرازی اعلام کردند. البته حکمی در این باره صادر نشد و قرار شد که برادر صیاد از من تبعیت کند.
وی تأکید کرد: پس از عملیات بدر باز فرمول تغییر کرد و آقای هاشمی مسئول هماهنگ کننده عملیات شد. در این شرایط سیستم فرماندهی تغییر کرد؛ آقای هاشمی هماهنگ کننده بود و مقام معظم رهبری در جایگاه قبلی قرار داشتند اما ارتش و سپاه از فرماندهی مشترک جدا شد.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس تصریح کرد: تا زمان عملیات فاو فرماندهی ما مشترک بود اما از فاو به بعد دو فرماندهی مجزا شدیم که آقای هاشمی ما را با هم هماهنگ میکرد. به عنوان نمونه عملیات فاو را ما انجام دادیم و عملیات شلمچه را ارتش به عهده گرفت.
رضایی ادامه داد: زمانی که من سپاه و شهید صیاد ارتش را برعهده گرفت چه چیزی داشتیم؟ کل سپاه و بسیج ۳۰ هزار تن بودند و من٬ توپ و تانکی و چیزی تحویل نگرفتم اما در آخر ۸۰۰ هزار نفر نیرو تحویل دادم و ارتش نیز به شدت متحول شده بود و از ۱۲ لشکر ۵۰ لشکر رسید.
وی اظهار کرد: وقتی از جنگ بیرون آمدیم ارتش و سپاه قدرتمند داشتیم و یکی از دلایل ثبات ما این است که دستاوردهای جنگ٬ امنیت ملی ما را تامین کرد. ما فرهنگ جهاد را از دل انقلاب و فرهنگ مقاومت را از دل جنگ کسب کردیم.
دفاع مقدس صفحه درخشان در ۳۰۰ سال
به گفته دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ دوران دفاع مقدس تنها دوران تاریخی در ۳۰۰ سال اخیر کشور است که در آن بخشی از کشور کم نشد. همچنین قدرت بازدارندگی موجب جلوگیری از اجرای برنامه ریزی دوباره رژیم صهیونیست و یکباره آمریکا برای حمله به ایران شد.
رضایی توضیح داد: همواره دلمان میخواست یکی از مسئولان وارد جنگ شود و پرچم را در دست بگیرد. حتی مقام معظم رهبری نیز در آن زمان به امام (ره) نامهای مینویسند که بهتر است یک تن فرماندهی جنگ را برعهده داشته باشد و در نهایت حکم آقای هاشمی ۱۲ خرداد صادر شد.
وی با شرح وقایع تاریخی در این زمینه اظهار کرد: پس از صدور حکم٬ آقای هاشمی پیش امام (ره) میآید و میگوید که دو راه داریم؛ یا باید صلح کنیم یا جنگ و اگر جنگ کنیم باید خواسته فرماندهان را تأمین کنیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: امام راحل در آن جلسه میفرمایند که از طریق مالیات هزینهها تأمین شود و در صورت نیاز ایشان فراخوان حضور نیروهای مردمی در جبهه را صادر میکنند.
رضایی ادامه داد: هاشمی پس از اطمینان از اینکه امام راحل از ادامه جنگ اطمینان دارند در باختران از فرماندهان خواست احتیاجات را اعلام کنند و امکانات مورد نیاز به دولت و مجلس اعلام میشود.
وی با اشاره به نگارش نامهای در این باره گفت: برآورد لازم انجام و دوم تیرماه ۶۷ نامهای تهیه و به آقای هاشمی ارائه و ۲۷ روز پس از این نامه قطعنامه از سوی ایران امضا شد.
متن کامل نامه محسن رضایی به هاشمی
محسن رضایی با ورود به متن نامه، این نامه تاریخی را برای نخستین بار چنین قرائت کرد؛
«سرور مکرم حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای هاشمی
جانشین محترم فرماندهی کل قوا
با توجه به عجلهای که برای ارائه طرح توسعه نیروهای مسلح مدنظر بود، کلیات این طرح را تقدیم میکنیم. (رضایی در حین قرائت متن: ایشان دو بار تماس گرفته بود، چرا تأخیر شده و نامه را بدهید که میخواهیم جلسات را با اینهایی که قرار است امکانات جنگ را تهیه کنند، بگذارم) انگیزه آمریکا و شوروی و صدام و حزب بعث علیه انقلاب اسلامی نه تنها کاهش نیافته بلکه با رشد بیداری اسلامی در جهان، مشکلات سیاسی ابرقدرتها بیش از گذشته شده است.
این بار دنیا با بازوی صدام، منافقین داخلی و خارجی و پایگاههای سیاسی خود در داخل کشور ما، قویتر از گذشته به جنگ خلیج فارس ادامه خواهند داد. (رضایی در حین قرائت متن: داریم تصویر میکنیم که ما متناسب با چه وضعیتی میخواهیم امکانات ارائه کنیم. می گوییم که این جنگ را آنها با شدت در خلیج فارس ادامه خواهند داد).
تنها تغییر، توسعه جنگ زمینی مرزهای غربی به جنگ خلیج فارس است که شامل تنگه هرمز و خلیج فارس نیز میباشد، شده است. (رضایی در حین قرائت متن: چون یک سال بود که تنها در زمین نمیجنگیدیم. جنگ به حوزه خلیج فارس کشیده شود بود. یعنی به عرض جبهه که ۳۰۰ کیلومتر بود، ۱۵۰۰، ۶۰۰ کیلومتر دیگر در دریا افزوده شد. لذا اگر تا سال ششم هفتم جنگ در ۱۳۰۰ کیلومتر میجنگیدیم، در این سال آخر ۱۵۰۰ کیلومتر دیگر به آن افزوده شده بود و در عرض دریایی و زمین ۲۸۰۰ کیلومتر میجنگیدیم. ما از تنگه هرمز تا چاههای نفت که آمریکاییها به سکوهای نفتی حمله کردند و تا آسمان خلیج فارس که بعد از این نامه هواپیمای مسافربری ما را میزنند، درگیری داشتیم. پس جنگ توسعه پیدا کرده و توسعه پیدا خواهد کرد).
علنی شدن روابط پشت پرده جنگ، جدیت حامیان صدام را نشان میدهد. (رضایی در حین قرائت متن: اینجا اشاره به اخبار و اطلاعاتی است که رابطه آمریکاییها با عراق و دیگران به شدت تقویت شده بود که به کلی سریترین اطلاعات را نیز به عراقیها منتقل میکردند) به همین دلیل به دخالت مستقیم در جنگ ادامه میدهند. جنگ سوم به زودی بین ما و عراق آغاز میگردد. (رضایی در حین قرائت نامه: این نامه برای ۱۳۶۷/۴/۲ است که بعدش در ۱۳۶۷/۴/۴ حمله عراق به جزایر اتفاق میافتد. یعنی دو روز بعد از این نامه، ماشین جنگی راه میافتد)
گرچه ما شعار تداوم جنگ را میدهیم اما بنابر دلایل بسیاری، به نظر میرسد باز هم آغاز کننده عراق خواهد بود که پس از پایان جنگ دوم که هم اکنون جاری است، خود را به عنوان بازوی اجرایی در برقراری امنیت و صلح منطقهای معرفی خواهد نمود. (رضایی در حین قرائت متن: آن زمان یکه کنفرانسی در بغداد برقرار بود که صدام روی در محل برگزاریاش یک کبوتری را به عنوان نشانه صلح نوشته بود)
امروز علیرغم نوشتن عدد ۵۹۸ بر قلب تصویر کبوتری که بر سر در کنفرانس بغداد ترسیم شده، جنگ سوم را به قصد تصرف خرمشهر، آبادان، مهران، دهلران، قصرشیرین و ایجاد ناامنی در کردستان (رضایی در حین قرائت متن: که تمام اینها بعد اتفاق میافتد و به اکثر اینجاها حمله میکنند) و فعال کردن بحرانهای اجتماعی و مقاصدی به دست منافقین که هنوز برنامههای آنها برای ما مشخص نشده است. (رضایی در حین قرائت متن: یعنی ما گرفتیم که منافقین میخواهند یک عملیاتی کنند اما واقعاً نمیدانستیم که نقطه ورود، سر پل ذهاب به سمت قصرشیرین است یا از مهران به نقطه دیگری برسند یا از منطقه مریوان و بانه. من برای خودم این سه تصور را داشتم. ما در جنگ دو نوع بحث داریم؛ یکی تحلیل اطلاعات و یکی تشخیص است. من هفتاد درصد جنگ را با تشخیص اداره کردم و نه با اطلاعات، چون اصلاً اطلاعات استراتژیک نداشتیم [نقشههای ماهوارهای، شنود از عمق بغداد و اطلاعات از اتاق جنگ صدام و…] ولیکن با تشخیص از یک سری اطلاعاتی که از صحنه نبرد میگرفتم و خودم را جای دشمن میگذاشتم که ببینم اگر جای اون بودم چه کار میکردم، به یک تشخیص میرسیدم که بر اساس آن تشخیص، پیش بینی میکردم)
بزرگترین خطری که ما را تهدید میکند، حجم این توطئهها نیست بلکه بالعکس این توطئهها میتواند رحمتی برای انقلاب و ملت ما باشد. دفاع از شخصیت، هویت و ملیت بزرگترین انگیزه برای ساماندهی و وحدت و انسجام نیروهای ملت ما است، مشروط بر اینکه از جمله شرایط آن، اختیار دادن به نیروهای حزباللهی، تحول در سیستم اداری کشور و عقیده یافتن بر سقوط صدام و حزب بعث در مدت زمان باقی مانده باشد.
اما طرح اصولی ما برای جنگ را تقدیم میکنم و مطمئن هم نیستیم که مسئولان این طرح را عمل کنند و اگر خوشبینانه هم بنگریم، ضعیف عمل میکنند که حداکثر خسارت تاخیر است.
الف- هدف نبرد باید انهدام صدام و حزب بعث عراق باشد. (رضایی در حین قرائت نامه: پس ما این نامه را ننوشتیم، برای اینکه بگوییم اگر این امکانات را به ما ندهید، نمیجنگیم. این حرفها چیست؟ ما این امکانات را اولاً برای سقوط حزب بعث و صدام میخواستیم)
ب- حصول اهداف مادی که میتواند مفهوم معنوی فوق را تحقق بخشند، عبارت است از تصرف فیزیکی منابع حیاتی، اقتصادی و سیاسی رژیم عراق و خارج کردن آمریکا از خلیج فارس (رضایی در حین قرائت نامه: پس ما این امکانات را برای دو هدف میخواستیم. یکی اینکه صدام را ساقط کنیم و یکی اینکه، چون مطمئن بودیم در حین رفتن به سمت سقوط صدام، آمریکاییها دخالت میکنند و مشابه جنگ خلیج فارس، احتمالاً لشکر پیدا میکردند. یعنی مثلاً ما به سمت بغداد یا بصره میرویم، ده لشکر آمریکاییها در جنوب بصره پیدا میشد و ما که به سمت بغداد میرفتیم، اینها از پشت به ما حمله میکردند. ما همه اینها را نشستیم و تصور کردیم و گفتیم اگر میخواهیم جنگ را ادامه دهیم، باید دو هدف را در پیش بگیریم. یکی سقوط صدام و دوم اینکه باید خودمان را برای درگیری با آمریکا آماده کنیم. حال اگر ما جنگ را ادامه میدادیم و پیش بینی مقابله با آمریکا را نمیکردیم، یک کسی به ما نمیگفت: شما انقدر شعور نداشتید که وقتی به سمت بغداد بروید، آمریکا دخالت میکند؟ وظیفه نظامی ما این بود که حق مطلب را ادا کنیم و خدایناکرده حرفهای خلاف واقع به مسئولان کشور نزنیم. حتی تبصره نوشتم)
تبصره- در طول سقوط صدام حزب بعث و صدام، بدون خروج آمریکا از خلیج فارس، هیچ گونه ضمانتی برای کسب هدف وجود ندارد. (رضایی در حین قرائت نامه: این تبصره را زدم برای اینکه بگویم این طرح هم برای سقوط صدام است و هم اگر آمریکاییها دخالت کرد)
ج- یک برنامه حداکثر پنج ساله که توسعه سازمان رزمی نیروهای مسلح را داشته باشد، طراحی کردهایم.
د- طرحهای عملیاتی جنگ خلیج بعد از سقوط صدام و حزب بعث و سقوط آمریکا از خلیج فارس را انشاالله در آینده ارائه خواهیم داد. (رضایی در حین قرائت نامه: امکانات درخواستی برای این طرح ها بوده است)
پیوست ۱
جدول شماره ۱
مراحل عملیات آفندی و پدافندی
-تا پایان سال ۶۷، عملیات انهدامی
-تا پایان سال ۶۸، عملیات انهدامی
-تا پایان سال ۶۹، عملیات انهدامی
-سال ۷۰، آغاز عملیات سراسری
-تا پایان سال ۷۱، پایان عملیات سراسری (رضایی در حین قرائت نامه: که صدام و حزب بعث سقوط میکند و اگر آمریکاییها بخواهند دخالت کنند، با آنها مقابله میکنیم و از خلیج فارس بیرون میکنیم. بعضی ها گفتند که ایشان در نامه اش نوشته که ما تا پنج سال بعد نمیتوانیم عملیات کنیم، در حالی در این نامه میبینید که ما در همان سال اول عملیات داریم.)
جدول شماره ۲
توسعه سازمان رزم
– سال ۶۷؛ افزایش تیپهای پیاده به ۶۰ تا ۷۰ تیپ (آن موقع حدود ۵۰ تیپ بود)، افزایش زرهی (تانک) ۱۰۰۰، هواپیما آموزشی،
– سال ۶۸؛ افزایش تیپهای پیاده ۱۰۰ تیپ، افزایش زرهی (تانک) ۱۵۰۰، ۷۰ هواپیما،
– سال ۶۹؛ افزایش تیپهای پیاده ۱۶۰ تیپ، افزایش زرهی (تانک) ۱۷۰۰، ۱۲۰ هواپیما،
– سال ۷۰؛ افزایش تیپهای پیاده ۲۵۰ تیپ، افزایش زرهی (تانک) ۲۰۰۰، … .
– سال ۷۱؛ افزایش تیپهای پیاده ۳۵۰ تیپ، افزایش زرهی (تانک) ۲۵۰۰، ۳۰۰ هواپیما
(رضایی در حین قرائت نامه و در پاسخ به اینکه دست بالا را گرفته بودید؟ گفت: قاعدتاً وقتی کسی میخواهد یک برنامهای را پیشنهاد کند دست بالا را پیشنهاد میکند که تامین شود. البته ما هم اولش و هم آخرش نوشتیم که هیچ امیدی نداریم اینها تامین شود و اگر هم تامین نشود، معتقدیم باید به جنگ ادامه بدهیم. [با اشاره به نمودار سوم نامه] نمودار سوم هم رشد را تجهیزات را نشان میدهد که اعدادش اشاره شد)
نکات مورد توجه
الف- مسئله تهیه هواپیما و تلاش جدی برای ساخت سلاحهای لیزری و… در این مدت از ضرورتها و در نبرد بسیار موثر است ولی اگر حاصل نشد، این طور نیست که پیروزی به دست نیاید، بلکه فشارهای سنگینی را باید تا کسب پیروزی متحمل شویم.
ب- مهمترین قسمت این طرح تهیه و در اختیار قرار گرفتن بودجه لازم است که با توجه به تجربه سال گذشته بعید می دانیم دولت و ستاد به تعهدات خود عمل کند.
د- ما هیچ راه برگشتی را نه قبول داریم و نه اساسا به وجود آن مطمئن هستیم، ضمن اینکه توقف و تاخیر را هم خسارت بار می بینیم. (رضایی در حین قرائت نامه: راه برگشت یعنی اینکه نجنگیم و دنبال صلح برویم) و به اجرای تعهدات مسئولان دولت هم امیدوار نیستیم. ولی تکلیف خودمان می دانیم که بجنگیم و از آنجا که خداوند متعال صاحب این انقلاب است به هرحال راهی باز خواهد شد و ما با بسیج امکانات و نیروهای متعهد و حزب اللهی به پیروزی خواهیم رسیم.
ه- مشکلات و تشکیلات سپاه از جمله اختیارات فرماندهان، انضباط، آموزش باید جدی گرفته شود و در اجرای آنها از فرماندهی سپاه حمایت شود. (رضایی در حین قرائت نامه: آن مشکلاتی هم که داخل سپاه داشتیم، گفتیم.)
پیوست ۲
(رضایی در حین قرائت نامه: در پیوست ۲ هم تذکراتی دادیم و پیشنهاد دادیم به آقای هاشمی که خوب است در حکم حضرت امام بیاید.)
– کلیه نیروهای بین ۱۷ تا ۵۰ سال شرعا مکلف باشند که سالانه چهارماه در جبهه باشند
– دولت و مجلس در اولیت یکم، بودجه را در اختیار نیروهای مسلح قرار دهد
– نظارت بر بودجه کشور به منظور تشخیص رعایت اصل فوق به عهده ستاد فرماندهی کل قوا باشد
– صنایع و کارخانجات کشور در اولویت یکم موظف به تامین مایحتاج رزمندگان اسلام باشند
– دولت جمهوری اسلامی موظف باشد امکانات آموزشی لازم را در اختیار ستاد کل قرار دهد
– امکانات تبلیغاتی کشور در اولویت اول در اختیار نیازمندیهای جنگ قرار گیرد.
– قوه قضائیه کشور موظف به دفاع از رزمندگان اسلام و خانوادههای آنها باشد و حقوق آنها باید در سریع ترین زمان ممکن تامین شود.
(رضایی پس از قرائت نامه: اینها را هم درخواست کردیم که در حکمی که ایشان [هاشمی] میخواهد برود و از امام برای بحث جهاد بگیرد، در حکم حضرت امام بیاید. برای کسی که میخواهد برود و با آمریکاییها سرشاخ شود، باید سرمان را میگذاشتیم و میرفتیم و کشور وارد یک بحرانی میشد که راه عقب داشتیم و نه راه پیش داشتیم؟ ما واقعاً مصمم به ادامه جنگ بودیم اما وظیفهمان این بود که همه آنچه برای یک جنگ منطقی میخواهیم، ذکر کنیم. این چیزهایی که نوشتیم در حد یک چماق دستی در مقابل آمریکاییها است. بله؛ اگر من این امکانات را فقط برای برخورد با صدام میخواستیم، باید گفته میشد امکانات خیلی زیادی است اما اگر ما برنامه عملیاتیمان این بود که ضمن سقوط صدام، آمریکا را هم از خلیج فارس بیرون کنیم، همه اینها روی هم در حد یک چماقی بوده در مقابل نیروهای آمریکایی و امکاناتی که صدام داشت. بنابراین این چیزی نیست و نهایتاً چهار میلیارد دلار هم نمیشد. قرار نبود همه را بخریم و اینها را میساختیم)»
ماجرای نامه سه سال قبل از نامه سال ۶۷
فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس به نامه دیگری نیز اشاره کرد و گفت: سه سال پیش از نگارش این نامه نیز نامهای دیگر در این باره نوشته بودم که در آن اعداد را نیاورده بودیم.
رضایی ادامه داد: بعد از عملیات والفجر مقدماتی، بحث این بود که جنگ بدون بسیج امکانات کشور قابل ادامه دادن نیست؛ تعبیر من این بود که وقتی حکومت دست ما است نمیتوانیم پارتیزانی بجنگیم و اگر میخواهیم صدام سقوط کند باید کشور بسیج میشد.
وی تصریح کرد: در اردیبهشت سال ۶۶ نیز نامهای به امام (ره) دادم و گفتم اگر فکر اساسی نشود با توجه به گسترده شدن حملات عراق٬ همچون لقمهای بلعیده میشویم.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس با اشاره به نگاه فرماندهان جنگ در پیش بینی اتفاقات افزود: ما بالای ۹۰ درصد حوادث را میفهمیدیم و اتفاقات را پیش بینی و در حد وسع خود چاره اندیشی میکردیم کما اینکه اگر این پیش بینیها نبود کرمانشاه پس از پذیرش قطعنامه سقوط میکرد.
رضایی توضیح داد: برای آنکه بتوانم عمق مسائل را در جنگ نشان دهم پس از نگارش نامه استعفا کردم چراکه برخی تصور میکردند از جنگ برای گسترش و توسعه سپاه میخواهیم استفاده کنیم از این رو استعفا کردم.
وی گفت: در سال ۱۳۶۵ در نامهای ۲۵ صفحهای به امام خمینی (ره) درباره مایحتاج مورد نظر نوشتم و امام راحل نیز نامهای برای تامین مایحتاج رزمندگان کربلای ۵ در ۱۱ بهمن ۱۳۶۵ نوشته و دستور دادند و فرمودند که مسامحه فاجعه در این راه به وجود میآورد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه ۲۰ درصد از درخواستهایمان تامین شد، ادامه داد: سال ۶۶ بحث نگرانی از آینده آغاز شد. برخی دوستان سیاسی فکر کردند میخواهیم با گرفتن برخی امکانات٬ سازمان سپاه را گسترش دهیم که البته فکر اشتباهی بود.
رضایی درباره پشت صحنههای دوران جنگ ادامه داد: من حتی پشت صحنه جنگ را به آقایان صفوی و شمخانی نمیگفتم چرا که انتقال برخی مسائل ممکن بود فضا را سیاسی کند. اجازه نمیدادم مسائل سیاسی وارد سپاه شود.
وی با بیان اینکه ارتباط من با امام خمینی (ره) کمتر از آقای هاشمی نبود، یادآور شد: در سال ۶۳ عملیات خیبر انجام شد. در همین سال یکی از دوستانِ ما، پیش یکی از ائمه جمعه کشور رفت و ایشان گفتند که ما میدانیم شما دنبال چه هستید و میخواهید محسن رضایی را رییس جمهوری کنید! مگر اینکه از روی خون ما رد شوید.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس و حواشی که منجر شد امام در برجک آیت الله منتظری بزند، اظهار کرد: آقای منتظری خدمت امام رفته و گفته بود که چرا انقدر از فرماندهان سپاه دفاع میکنید؟ اینها ممکن است کودتا کنند و امام فرموده بودند که اگر اینکار را انجام هم بدهند بچههای انقلابند و راه دوری نمیرود که البته امام راحل به منظور پاسخگویی به وی چنین گفته بودند.
رضایی با اشاره به برخی پشت پردههای جنگ تحمیلی اظهار کرد: من اگر پشت صحنهها را به فرماندهان میگفتم میدانید چه اوضاعی میشد؟ این حرفها را نزدیم تا امروز که درباره این مسائل حرف میزنیم.
وی همچنین به برخی افراد توصیه کرد که خارج از فضای دوران دفاع مقدس با یکدیگر تسویه حساب کنند زیرا جنگ یک حماسه ملی است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: حدود ۲۰ روز از پذیرش قطعنامه از سوی ایرن٬ صدام قطعنامه را پذیرفت و حمله عراق در این ایام به بخشهای مختلف مهار و نیروهای عراقی به بیرون از مرزها رانده شدند.
رضایی تصریح کرد: چرا عدهای دوست دارند بگویند که ما در جنگ ناکام شدیم قبل از قطعنامه ۵۹۸ ما شکستهای مختلف را پذیرفتیم اما این پایان جنگ نبود و همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند که این جنگ آبروی ما را حفظ کرد.
وی گفت: ما در جنگ پیروزی مطلق پیدا کردیم و ایران به عنوان قدرت برتر منطقه خود را معرفی کرد.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس ادامه داد: امام راحل آن موقع فرمودند که جنگ ما جنگ صدور انقلاب به منطقه خواهد بود و در این جنگ توانستیم فرهنگ مقاومت را ترویج دهیم.
بخش اول
[divider]
بخش دوم
[divider]
بخش سوم