از«فتنه» خاورمیانه تا «فتنه گران» وطنی/بررسی تطبیقی رفتار سیاسی فتنه گران داخلی با گروه تکفیری داعش

با نگاهی به حمایتهای صورت گرفته از جریان افراطی داخلی، به ویژه در سالهای ۷۸ و ۸۸، می بینیم که آنان در برخورداری از حمایتهای رسانه ای، مالی و .. بیگانگان و همراهی آنان، تا چه میزان با گروه تروریستی داعش مشابهت داشته و دارند.

مقدمه

هر پدیده اجتماعی چه خیر باشد چه شر، با خود صفاتی را همراه دارد و اساساً در تعریف آن پدیده، همان صفات و ویژگیهاست که مورد تاکید قرار می گیرد. «داعش» نیز پدیده ای اجتماعی است. بنابراین، وقتی می گوییم فتنه گران وطنی، مقصود مجموعه ای است که در بسیاری از پارامترها، با پدیده فتنه گران جهان اسلام (داعش خاورمیانه)، قرابت دارد.

سخنی به اغراق نیست اگر بگوییم  «داعش»  نامی است که در ماه های اخیر بیش از هر عنوان و نام دیگر به گوش رسیده است. به گونه ای که  اقدامات و جنایات این گروه تکفیری، سرلیست تمام اخبار مربوط به خاورمیانه را تشکیل داده و امنیت بسیاری از کشورهای منطقه را با خود درگیر کرده است. پیرامون چگونگی پیدایش، اهداف، انگیزه ها، هم پیمانان، پشتوانه های مالی این گروه تاکنون مباحث مختلفی مطرح شده است. با اینحال سیاستهای مورد استفاده قرار گرفته ازسوی این گروه تکفیری برای دستیابی به قدرت از یکسو و گسترش آن ازسوی دیگر، از موضوعاتی است که تاکنون چندان مورد توجه ناظران قرار نگرفته است.

یکی از ابعاد کمتر توجه شده در بررسی نحوه اقدام و عملکرد این جریان تکفیری، بهره مندی حداکثری از تمام ظرفیت های نامشروع برای رسیدن به اهداف خود بوده است. دقت در نحوه عملکرد این جریان خشونت گرای تکفیری، تداعی کننده برخی اقدامات به کار رفته ازسوی برخی جریانهای فتنه گر داخلی است. جریاناتی که اوج اقدامات خشونت آمیز و ماکیاولیستی آنها را در غائله ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ و فتنه سال ۱۳۸۸ شاهد بودیم.

هرچند به لحاظ ماهیت متفاوت این دو جریان(یکی فروملی و دیگری فراملی)، قیاس آنها به لحاظ منطقی کار چندان مرسومی نیست، لکن به حسب فصل مشترک هر دو جریان در بهره مندی حداکثری از پارامترهای سیاست شیطانی(ماکیاولیستی)، تبیین بیشتر این ویژگیها، به ارائه تحلیلهای بهتر در سیاست داخلی کمک خواهد کرد.

سیاست شیطانی؛ فصل مشترک داعش با گروه های فتنه گر

واژه سیاست تاکنون به طرق گوناگونی مورد تعریف قرار گرفته است. بنا به تعاریف صورت گرفته و با عنایت به سیاست های سه گانه از دیدگاه حضرت امام (شیطانی، حیوانی، الهی)،  منظور از سیاست‌ شیطانی‌، نوعی عملکرد یا کنش‌ یا رفتاری‌ در حوزه امور عمومی‌ و سیاسی است‌ که‌ بر دروغ و فریب مبتنی می‌باشد. دروغ، بی صداقتی، فریب، حیله و نیرنگ، تزویر، ظاهرگرایی، ریا، استبداد و دیکتاتوری، راست نمایی و سلطه هوای نفس، ویژگی های اصلی اینگونه سیاست را تشکیل داده است. بنا به تعریف امام، خشونت طلبی و وحشت آفرینی، رویکرد تکفیری، تمامیت خواهی و نظایر آن از دیگر شاخصه های اینگونه سیاست است.

سیاست شیطانی، سیاستی متفاوت حتی از سیاست حیوانی در تعبیر امام است. سیاستی که تنها به دنبال برآورده ساختن اهداف، از هر طریق ممکن است. در این نوع از سیاست، مجریان برآنند تا با بهره مندی و استفاده از هر ابزار(مشروع و  یانامشروع)، به اهداف شیطانی خود دست یابند. «هدف وسیله را توجیه می کند» معروفترین گزاره این نوع از سیاست است. همانگونه که پیداست، رهروان ماکیاولی، فیلسوف معروف ایتالیایی، را باید اصلی ترین پیروان این نوع از سیاست دانست.  همانگونه که اشاره شد، سیاست شیطانی، ویژگی های متعددی را با خود به همراه دارد که باتوجه به هدف این نوشتار(پرداختن به وجوه مشترک داعش با گروههای تندرو و وابسته به غرب داخل کشور)، در ادامه به بررسی برخی از شاخص ترین ویژگیهای پیروان این سیاست پرداخته ایم:

از خشونت طلبی  تا وحشت آفرینی

اصلاح قانون مطبوعات، ارائه لوایح دوقلو  به مجلس شورای اسلامی و تحصن و استعفای دسته جمعی نمایندگان تندروی مجلس ششم، تنها نمونه ای از اینگونه رفتارهای تمامیت خواهانه این جریان افراطی است که شباهتی بسیار به تمامیت خواهی داعش در بسط قدرت و سلطه خود دارد.

همانگونه که شرح آن آمد، خشونت طلبی و وحشت آفرینی را باید ازجمله شاخصهای اصلی سیاست شیطانی دانست. به گونه ای که پیروان اینگونه سیاست با بهره مندی از ابزارهای خشونت آفرین، به دنبال آنند تا ضمن ایجاد فضای رعب آور در میان مردم و رقبا، اهداف خود را به پیش ببرند. بر چنین مبنایی است که به باور بسیاری از ناظران، ایجاد ترس و وحشت را باید بزرگ‌ترین سلاح ابوبکر البغدادی، رهبر گروه تروریستی، داعش دانست.

این جریان تروریستی با تکیه بر خشونت و در دستور کار قرار دادن برخوردهای بی رحمانه، ضمن توجیه عمل خود با عناوینی چون «خشونت مقدس»، اهداف شیطانی خود را دنبال نموده است. برهمین اساس یکی از تاکتیک‌های جنگ روانی داعش، قصه ‌سازی در مورد خشونت خود است. البغدادی بر روی این موضوع تاکید بسیار دارد. کشتارهایی که داعش در مناطق تحت نفوذ خود چه در سوریه و چه در عراق انجام می دهد، کاملا هدفمند و با قصد ایجاد ارعاب بوده است. این گروه به دنبال آن است تا با انتشار وسیع تصاویر کشتارها، سایر مناطق از وجود این گونه اقلیت ها تخلیه بشود تا تسلط بر آنها با سهولت بیشتری انجام شود. داعش با تهیه و انتشار فیلم‌های اعدامهای بی رحمانه (قطع سر و تیرباران)، به پیشروی خود در عراق و سوریه ادامه می‌دهد. آنگونه که از فحوای کلام رهبر این گروه پیداست، استفاده از خشونت برای پیشبرد اهداف و رساندن آنها به قدرت و نفوذ بیشتر هیچگونه حد و مرزی ندارد.

با مروری بر رفتار گروه های فتنه گر داخلی، به خصوص در سالهای ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸، شاهد برخوردهای رعب آور و  خشونت طلب این جریانهای افراطی در داخل ایران نیز بوده ایم. جریانی که با تاکید برآنکه مواضعش حق و حقیقت است، بهره مندی از هرگونه ابزار برای رسیدن به اهداف خود را مورد تائید قرار داده بود. ترور، درگیری های خونین خیابانی، تعدی و تجاوز به اموال و دارایی های عمومی و مردمی، ازجمله اقداماتی است که ازسوی جریانات تندورو به اصطلاح اصلاح طلب، مورد استفاده قرار گرفت و فضایی رعب انگیز در جامعه به وجود آورد.

تعابیری که بعدها در اعترافات برخی از نیروهای به دام افتاده مطرح شده بود، حاکی از آن بود که یکی از تاکتیک های آشوب طلبان، دقیقاً ایجاد فضای رعب و وحشت با استفاده از اقدامات خشونت آمیز بوده است. در بررسی دیدگاه برخی از شخصیت های فکری این جریان، به وضوح به بهره مندی از اقدامات و ابزارهای خشونت آمیز اشاره شده است. اقدام برای انفجار هواپیمای حامل سید محمد خاتمی در روزهای مصادف با انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، تنها گوشه ای از اقدامات این جریان تندرو برای دستیابی به قدرت بود. نیاز چندانی به توضیح ندارد که هر دو جریان برای رسیدن به اهداف خود، هر اقدام خشونت آمیز، نامشروع و بیرحمانه را در دستور کار خود قرار داده اند.

تفکر تکفیری و برخوردهای حذفی

تکفیر، برای حذف رقبا، از پرکاربردترین حربه هایی بوده است که همواره توسط برخی دین مداران دروغین و در راستای اهداف و اغراض سیاسی شان مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از ویژگیهای بعضی جریانات اصلاح طلب و روشنفکری، چه در مجموعه اسلام و چه در مجموعه دیگر ادیان ازجمله مسیحیت و یهود، برخوردهای تکفیری آنهاست.

نمونه های فراوانی برای این ادعا در تاریخ وجود دارد لکن مشهورترین آن جریان پروتستانتیسم در مذهب مسحیت بود که با رهبری لوتر و کالون و با ادعای اصلاح مسیحیت مسخ شده، داعیه احیای مسیحیت اصیل را داشتند. آنها با تاکید بر آنکه کلیسا مسیحیت را از مسیر صحیح خود خارج کرده است بر اصلاح رادیکال و همه جانبه آن تاکید داشتند. با رجوع به اندیشه های ژان کالون، یکی از دو رهبر اصلی جریان پروتستانتیسم، به وضوح رگه هایی از افراط گرایی و تکفیریسم در اندیشه و عمل وی قابل مشاهده است.

در مجموعه جریانات به اصطلاح اسلام گرای دوران معاصر، به ویژه جریانهای اخیر تکفیری نظیر القاعده و داعش، اینگونه تفکرات خشونت طلب بر پایه هایی از تفکرات اصلاح طلبانه و سلفی شکل گرفته است. تفکراتی که قائل به ایجاد دگرگونی در شرایط منحرف شده فعلی(البته به زعم خودشان) هستند و حرکت به سوی وضعیت ایده آل مدنظر خود، که به شهادت تاریخ هیچ وجود خارجی ای در دل تاریخ اسلام ندارد، را در دستور کار خود قرار داده اند.

یکی از اقدامات رسانه ای افراط گرایان داخلی که شباهت گسترده ای با عملکرد گروه داعش دارد، سعی در بزرگ جلوه دادن قدرت و پایگاه مردمی خود است.

اینگونه تفکرات که غالباً و به استناد شواهد و قراین متعدد تحت حمایت دولتهایی نظیر بریتانیا برای ایجاد شکاف در پیکره جهان اسلام شکل گرفته اند، با برداشت های قشری و سطحی از منابع اسلامی و با برساختن اسلامی جعلی و دروغین، پا جای پای خوارج دوران صدر اسلام گذارده اند. جمعیتی کوته فکر که بیش از دشمنان علنی، به اسلام و مسلمین آسیب رساندند.

بر اساس همین نوع نگرش است که هر فرد، گروه، سازمان و عشیره‌ ای که داعش را قبول نداشته باشد، از سوی رهبران داعش و به خصوص شخص البغدادی به عنوان ملحد، کافر و در یک کلام دشمن معرفی می شود بر اساس باور تکفیری ها هر گروه و جریانی که در دایره تعریف شده از سوی علمای تکفیری قرار نگیرد، ملحد و کافر است. شعاع این دایره آنقدر تنگ و محدود است که براساس آن، بسیاری از فرقه های اهل سنت نیز در درون آن جای نگرفته و ریختن خونشان حلال است.

در سوی دیگر در ایران نیز شاهد ظهور جریانات تکفیری از این دست البته با خوانشی دیگر از کفر و ایمان بوده و هستیم. نکته جالب آن است که با مروری بر تاریخ انقلاب اسلامی به ویژه در روزهای آغازین انقلاب، شاهد فعالیت افراطی گروه هایی که امروز بسیاری از آنها خود را در دایره اصلاح طلبی تعریف کرده اند هستیم؛ جریاناتی که اقدامات افراطی شان همواره از سوی امام و دیگر مسئولان ارشد انقلاب با مخالفت مواجه شده بود. این جریان که در آغازین روزهای انقلاب با استعانت به نوعی تکفیریسم، هرآنکه مشابه خود نبود را به بهانه های مضحکی چون نپوشیدن آستین بلند، تراشیدن صورت و نظایر آن تکفیر و از دین خارج شده می دانست، در دوران پس از روی کار آمدن جریان اصلاحات، با تغییر ۱۸۰ درجه ای در ایدئولوژی خود، به ناگاه به مدافعان دموکراسی، آزادی، جامعه مدنی، حقوق شهروندی و مفاهیمی از این دست برآمد.

این جریان تندرو با تعریف انحصاری خود از این مفاهیم، هرآنکه را منطبق با این تعاریف اقدام نکند تندرو، افراطی، مستبد، دیکتاتور، تمامیت خواه و نظایر آن دانسته و می داند. نکته جالب آنکه چه در روزهای ابتدایی انقلاب و چه در دوران پس از  به قدرت رسیدن اصلاح طلبان، این جریان همواره خود را شاخص حق و حقیقت دانسته و برخوردهای حذفی با دیگران را در دستور کار خود قرار داده است.

این جماعت در دوران بروز حاکمیت سیاسی شان بر شئون مختلف اجرایی کشور، از طریق کودتای خزنده مطبوعاتی و رسانه ای، تلاش کردند تا پایه های عقیدتی و فکری و فرهنگی انقلاب و نظام اسلامی بلکه از آن فراتر، پایه های دینی – اجتماعی را سست نمایند تا از این طریق خود و تفکرات غربگرایانه را به عنوان تنها راه نجات کشور، به افکار عمومی دیکته کنند.

اساس کار این عده، تکفیر مخالفان خود و افکار آنان از طریق ساخت و ترویج شبهات مختلف و منتشر ساختن آن در ابعاد وسیع در رسانه ها بود تا بدین ترتیب، به زعم خود، نبض سیاسی و فکری جامعه را کنترل نموده و پایه های حاکمیت خود را محکم کرده و البته نظام اسلامی را دچار افول نمایند.

این چنین بود که زیر سئوال بردن و تمسخر عقاید، باورها و ارزشهای دینی و اعتقادی مردم در مطبوعات اصلاح طلب به طرز آشکاری رواج یافت. این شبهه پراکنی ها نیز که با ادعای آزادی بیان، به جنگ آزادی آمده بود، هیچ گونه حد و مرزی نمی شناخت. از هتک حرمت و جسارت به ساحت ائمه اطهار و قرآن کریم گرفته تا ابهام پراکنی در مورد شهادت و ولایت فقیه و تقلید و… به نمومه هایی از این شبهه پراکنی ها که در اصل تکفیر مخالفین جهت اثبات خود است توجه کنید:

– انقلاب اسلامی شبیه استبداد قجری است. (روزنامه توس، مرداد ۷۷)

– انقلاب اسلامی، متأثر از الگوی حکومت شوروی است و سرانجام آنها هم یکسان خواهد بود. (هفته نامه راه نو، شهریور ۷۷)

– جمهوری اسلامی، حکومت لمپنیسم و فشار است و با قانونگرایی نمی سازد. (هفته نامه آبان، شهریور ۷۷)

– دستورات طالبان با قوانین مصوب در ایران از یک کاسه است و هر دو ناشی از تفکر عدم بلوغ انسان، و مختص جامعه های غیر بالغ است. (هفته نامه راه نو، شهریور ۷۷)

– آنچه تاکنون بر ایران حاکم بوده، قرائت صوری و تنگ نظرانه از اسلام بوده است. (هفته نامه آبان، اسفند ۷۷)

– انقلاب اسلامی از مسیر خود منحرف شده و در زمینه آزادی و اقتصاد، از رژیم شاه هم بدتر عمل کرده است و چه بسا همان سرنوشت در انتظار آن باشد. (روزنامه نشاط، فروردین ۷۸)

– محور انقلاب اسلامی از ابتدا بر بنیادگرایی بنا شد که تضاد با تجدد، دشمنی مطلق با غرب، اقتدار طلبی در قالب اطاعت، اتکا به نظریه توطئه، احیای بی چون و چرای شریعت، از ویژگی‌های آن است. (روزنامه نشاط، تیر ۷۸)

جنگ رسانه ای

فضاسازیهای رسانه ای جریان فتنه گر داخلی نیز به مانند داعش، هدفی جز دستیابی به قدرت با استفاده از هرگونه ابزار مشروع و نامشروع نبوده است.

جنگ در مجموع به دو گونه فیزیکی و روانی است. در چند دهه اخیر که رسانه‌ها رشد بسیار گسترده ای داشته اند، جنگ روانی در قیاس با جنگ فیزیکی، از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. این جنگ که درواقع نبردی برای تسلط بر افکار و اذهان است، در دوران پس از جنگ دوم جهانی و به موازات پیشرفت فناوریهای اطلاعاتی، از جایگاه ویژه ای در استراتژی دولتها و برخی گروه ها برخوردار شده است.

بعد از جنگ جهانی دوم، دکترین‌های مختلفی برای ایجاد جنگ روانی و به چالش کشیدن اذهان به وجود آمد. از سخنرانی‌های مهیج هیتلر در مقابل سپاهیانش که به نوعی هیجان گرایی نازیستی منجر می‌شد، بگیرید تا پیام‌های کوتاه و به ظاهر بی اهمیتی که هر روزه از رسانه های مختلف دیداری و شنیداری پخش می‌شوند و به ترتیبی خاص افکار و سیاستها را جهت گیری شده، به مردم تحویل می‌دهند. رسانه، اصلی ترین ابزار جنگ روانی است و به تعبیر بسیاری از اندیشمندان در شرایط کنونی، جنگ روانی و جنگ رسانه ای دو مفهوم در هم تنیده اند.

در عصر موسوم به عصر اطلاعات  و دیجیتال، ابزار رسانه آنچنان جایگاهی پیدا کرده است که حتی گرو های تروریستی چون داعش نیز برای پیشبرد اهداف خود، استفاده حداکثری از این ابزار را در دستور کار خود قرار داده اند. این گروه تروریستی با بهره مندی حداکثری از ظرفیت رسانه ها اهداف متعددی را مد نظر قرار داده است که مهمترین آنها عبارتند از:

– بزرگنمایی در قدرت: یکی از اصلی ترین اهداف داعش در بهره مندی از ظرفیت رسانه ها، اقدام برای بزرگ جلوه دادن قدرت خود است. داعش با فعالیت همه جانبه در شبکه های مختلف ماهواره ای، اینترنتی، جراید و دیگر رسانه های موجود، تلاش گسترده ای را برای بزرگ جلوه دادن قدرت سخت افزاری و نرم افزاری خود انجام داده است. پخش تصاویری از نقشه جغرافیایی توهمی دولت اسلامی عراق و شام، در تمام رسانه ها، تنها یکی از اهدافی بود که رسانه های غربی نیز با انتشار و انعکاس گسترده آن فاز دیگری از پروژه اسلام هراسی را کلید زدند.

– تاثیرگذاری بر جوامع سنی نشین: تبلیغات برای اثرگذاری به خصوص در میان جوامع اهل تسنن، که ظرفیت لازم برای همراهی با سیاستهای داعش در آنها وجود داشت، دیگر اقدامی بود که تیم رسانه ای داعش آن را در دستور کار خود قرار داد. تاکید بر مفاهیم و اصطلاحاتی چون سپاه صفوی(در تعبیر ارتش نوری مالکی)، تنها یکی از اینگونه اقداماتی بود که به گونه ای وسیع در رسانه های دنیا انعکاس یافت.

البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که فعالیتهای رسانه ای و موج سازی های داعش، تنها از قابلیت ها و توانمندیهای انفرادی این گروه نشات نگرفته است، بلکه مجموعه های رسانه ای وابسته به صهیونیسم- وهابیت با حمایت همه جانبه رسانه ای، از اقدامات این گروه تروریستی، موجبات انجام این جنگ رسانه ای را مهیا ساختند.

نگاهی به عملکرد رسانه ای گروه های تندروی داخلی در سالهایی که قدرت اجرایی را در دست داشتند، چه قبل و پس از آن، حکایت از تشابهات گسترده عملکرد این جریان با گروه های تروریستی ای چون داعش دارد. نکته قابل توجه آنکه به استناد شواهد و قراین موجود، فضاسازیهای رسانه ای این گروه نیز به مانند داعش، هدفی جز دستیابی به قدرت با استفاده از هرگونه ابزار مشروع و نامشروع نبوده است. اصلی ترین محورهای این اقدامات عبارتند از:

–  بزرگنمایی در قدرت: یکی از اقدامات رسانه ای افراط گرایان داخلی که شباهت گسترده ای با عملکرد گروه داعش دارد، سعی در بزرگ جلوه دادن قدرت و پایگاه مردمی خود است. آنها بارها ضمن اشاره به رای بیست میلیونی مردم به کاندیدای جریان اصلاحات در دوم خرداد ۱۳۷۶ برآن بودند که تمام مردم با دیدگاه ها و نگرشهای متنوع  را به نفع خود مصادره نموده و با بهره مندی از ظرفیتهای رسانه ای خود، اینگونه القا نمایند که تمام مردم یا اصلاح طلب هستند و یا آنکه دل در گرو جریان اصلاحات دارند.

این نکته آنجا حائز اهمیت می شود که به رغم پیروزی چشمگیر کاندیدای اصولگرایان در انتخابات های سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸، هنوز هم اصلاح طلبان بر پایگاه مردمی خود تاکید دارند. گویی که مردم ایران تنها همان مردمی هستند که در سال ۱۳۷۶ به اصلاح طلبان رای دادند، غافل از آنکه مردم به اقتضای شرایط، منتخب خود را برمی گزینند و چه بسیار بودند افرادی که در دوم خرداد ۷۶ به اصلاح طلبان رای دادند و در انتخابات سال ۸۴ به طرفداری از کاندیدای مورد حمایت اصولگرایان پرداختند. به سخن دیگر، تیم رسانه ای اصلاحات یا عامدانه و یا از روی جهل، هنوز که هنوز است، نمی خواهد این مهم را درک نماید که مردم با هیچ حزب و جناحی عهد اخوت نبسته و تنها نوع عملکرد است که انتخاب آنها را مشخص می کند و نه چیز دیگر.

– اثرگذاری بر جامعه نخبگان: تلاش برای ایجاد شکاف و انفکاک میان جامعه دانشگاهی با مجموعه نظام جمهوری اسلامی و القای اینکه نیروهای دانشگاهی کشور اعم از اساتید، دانشجویان، محققین و در یک کلام نخبگان کشور در مسیری متضاد با نظام در حال حرکتند، از دیگر اقدامات  تاسف برانگیز تیم رسانه ای آنان بوده و است. این تلاش که بارها با واکنش بسیاری از نیروهای نخبه انقلابی و مذهبی مواجه شده است، همچنان با القای این امر برآن است تا در میان افکار عمومی کشور، اینگونه جای بندازد که نخبگان جامعه یا طرفدار اصلاح طلبان هستند و یا اینکه نخبه نیستند. این نوع عملکرد با فهم رفتارهای تمامیت خواهانه آنان که در ادامه به آن پرداخته ایم بسیار بهتر قابل فهم خواهد بود.

تمامیت خواهی

تمامیت خواهی مفهومی است که غالباً بر نوع خاصی از رفتار سیاسی دولت یا یک گروه سیاسی اشاره دارد. این مفهوم که در قرن بیستم وارد ادبیات علوم سیاسی گردید، به معنای در اختیار گرفتن قدرت مطلق توسط یک دولت یا یک گروه می باشد. اصطلاح تمامیت خواهی از ریشه لاتین به مفهوم «همه» مشتق شده است و در لغت به معنای «جامع، فراگیر، کل گرا، همه گیر و یکه تاز»است. این واژه که در ابتدا برای رژیم های فاشیستی مورد استفاده قرار گرفت، در دوران پس از جنگ جهانی دوم، دولتهای چپ گرا را مد نظر داشت. این واژه در اصل، به مثابه نقدی بر رژیم های ضد آزادی است که در آن ها فقط یک حزب واحد حکومت می کند.

نگرش تمامیت خواهانه از دیگر ویژگیهای ملموس موجود در میان مسئولان و رهبران داعش است. همین ویژگی را باید اصلی ترین ویژگی اختلاف میان ایمن الظواهری با البغدادی و خروج داعش از زیر مجموعه القاعده دانست. داعش، در آوریل ۲۰۱۳ همکاری خود با جبهه النصره را، که شاخه اصلی القاعده در سوریه محسوب می‌گردد، اعلام کرد. اما ظواهری که ظاهرا از این امر خوشنود نبود، به ابوبکر البغدادی دستور داد که با انصراف از این ائتلاف، فعالیت خود را محدود به عراق کند و در امور سوریه وارد نشود.

با مروری بر رفتار گروه های فتنه گر داخلی، به خصوص در سالهای ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸، شاهد برخوردهای رعب آور و  خشونت طلب این جریانهای افراطی در داخل ایران نیز بوده ایم. جریانی که با تاکید برآنکه مواضعش حق و حقیقت است، بهره مندی از هرگونه ابزار برای رسیدن به اهداف خود را مورد تائید قرار داده بود.

بغدادی هم بلافاصله این دستور را نادیده گرفته و جایگاه او در سرکردگی القاعده را زیر سوال برد. لذا، گروه‌های رقیب عرصه را بر داعش تنگ کرده و آن را مجبور به ترک سوریه کردند. در تحلیلهای گوناگون پیرامون این عمل البغدادی، روحیه تمامیت طلبانه رئیس فعلی داعش به عنوان اصلی ترین دلیل این مسئله بیان شده است. البته بغدادی پا را از این نیز فراتر گذاشته و خواهان قلمروگشایی در لبنان، اردن، فلسطین نیز می باشد.

بنا برشواهد و قرائن موجود، جریانهای فتنه گر نیز از ویژگی تمامیت خواهانه فراوانی برخوردار هستند؛ به گونه ای که به شهادت تاریخ، به محض دست یافتن بر اریکه اجرایی و تقنینی قدرت جایگاه خود را برنتافته و تلاش برای گسترش دامنه قدرت خود را آغاز نمودند. آنها برای این اقدام از هیچ کوششی فروگذار نکرده و حتی عبور از لیدر خود را در دستور کار خود قرار دادند. در باور این طیف تندروی جریان اصلاح طلب، ضمانت حفظ و تداوم قدرت تنها با دست یازیدن به تمام ارکان قدرت قابل تحقق خواهد بود.

با مروری بر ویژگیها و شاخصهای اصلی تمامیت خواهی، نمونه های تاریخی فراوانی برای این خصلت جریانات تندور وجود دارد. برخوردهای حذفی با مخالفین، تلاش برای در اختیار داشتن همه چیز و همه کس، هجمه همه جانبه علیه کوچکترین نظر مخالف، ازجمله خصلتهایی است که این جریان همواره با خود به همراه داشته است. اصلاح قانون مطبوعات، ارائه لوایح دوقلو(۱)  به مجلس شورای اسلامی و تحصن و استعفای دسته جمعی نمایندگان تندروی مجلس ششم، تنها نمونه ای از اینگونه رفتارهای تمامیت خواهانه این جریان افراطی است.

هجمه همه جانبه این جریان به یکی از نمایندگان شورای شهر تهران که برخلاف خواست آنها از نماینده مورد حمایت اصولگرایان برای تصدی پست شهرداری تهران حمایت کرده بود را باید یکی از بارزترین مصداقهای رفتار تمامیت خواهانه این جریان دانست.(۲)  با این حال روایت فاطمه هاشمی رفسنجانی از این خصلت اصلاح طلبان خود نشان از اعتراف چهره های نزدیک به این جریانات تندرو دارد. وی در گفت وگو با روزنامه آرمان در جواب علت  پناه آوردن اصلاح طلبان به پدرش در دو سه سال اخیر با وجود انتقادات قبلی گفت:

«دلیلش این است که اصلاح طلبان خودشان مشکل داشتند. اصلاح طلبان دوست داشتند به قدرت برسند و زمانی هم که از طریق آقای هاشمی به قدرت رسیدند، موضع گیری کردند. آنها تمامیت طلب هستند و دوست دارند تا همه چیز در اختیارشان قرار بگیرد که این موارد از اشکالات بزرگ اصلاح طلبان است. تمامیت طلبی خصلت بسیار بدی است.» (۳)

همراهی نیروهای بیگانه

جریان داعش و فتنه گران به جهت نوع ارتباط با نیروهای بیگانه نیز از مشابهت های متنوعی برخوردارند. همانگونه که شرح آن آمد، بسیاری از اقدامات رسانه ای داعش، مرهون همیاری و همراهی مجموعه های رسانه ای وابسته به رژیم صهیونیستی و یا وهابیت سعودی می باشد. کمکهای رسانه ای نیروهای بیگانه و غیرمسلمان، تنها نمونه ای کوچک از کمکهایی است که به این گروه تروریستی جنایتکار شده و می شود. نیروهای بیگانه در راستای پروژه اسلام هراسی و به شکل حداکثری، حمایتهای مالی، تجهیزاتی، اطلاعاتی از این گروه تروریستی را در دستور کار خود قرار داده اند.

با نگاهی به حمایتهای صورت پذیرفته از برخی نیروهای به اصطلاح اصلاح طلب، به خصوص در شرایط بحرانی کشور چه در فتنه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و چه در غائله پس از انتخابات ۱۳۸۸، مشخص می شود که اصلاح طلبان تندرو به خصوص در برخورداری از حمایتهای رسانه ای، مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی ازسوی سرویس های امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، تا چه میزانی در این وجه نیز با گروه تروریستی داعش مشابهت داشته و دارند. نباید تردید داشت که بسیاری از موضوعات معمولی کشور که به سادگی قابل رفع بود، تنها با حمایت نیروهای بیگانه از برخی عوامل معاند داخلی، تبدیل به بحرانهای داخلی برای کشور شد و هزینه های متعدد مالی و معنوی گسترده ای برای ملت باقی گذارد.

در ادامه تنها به چند نمونه از نقل قولهایی که توسط برخی مقامات بیگانه در حمایت از این عناصر تندرو شده است اشاره می کنیم:

– ما همان طور که بوش در پیام خود گفت باید از عناصر اصلاح طلب در ایران حمایت و به آنها کمک کنیم!(۴)

– حرکت نوپای اصلاحات و اصلاح طلبان در ایران برای منافع آمریکا حیاتی است!!! (۵)

– نگران تضعیف اصلاح طلبان در ایران هستم! (۶)

– اصلاح طلبان و سردبیران بعضی روزنامه ها در ایران شجاعت دارند! در ایران حتی بعضی روحانیون شجاع اصلاح طلب نیز وجود دارند که در مقابل قدرت ولایت فقیه می ایستند! (۷)

جمع بندی

به شهادت تاریخ بعضی مدعیان اصلاح طلبی غالباً در برخوردهای خود با مخالفین همواره از خشن ترین ابزارها بهره برده و به تکفیر مخالفین خود پرداخته اند. همانگونه که شرح مختصر آن آمد نوع برخورد کالون با مخالفین، تنها یکی از نمونه های معروف اینگونه برخوردهای خشن بوده است. هرچند در این نوشتار برخی از ویژگیهای مشترک دو گروه مدعی اصلاح طلبی در داخل و خارج از مرزهای کشور مورد تدقیق و بررسی قرار گرفت، لکن نباید تنها همین شاخصه ها را به عنوان ویژگیهای مشترک این دو جریان دانست. نکته ای که در انتها باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که مراد از جریان اصلاح طلبی در این مقاله، بی شک تمام فعالین اصلاح طلب را شامل نمی شود، بلکه تنها مجموعه های تندرو و افراطی که با برقراری پیوند با بیگانگان به معاندین نظام مقدس جمهوری اسلامی پیوسته اند، را مد نظر داشته است.

پی نوشت:

۱-  لوایح دوقلو دو لایحه‌ ارائه شده به مجلس توسط دولت اصلاحات بود که در پی افزایش اختیارات رییس جمهور و کاهش قدرت شورای نگهبان در انتخابات مجلس بود. در سال ۸۱ محمد خاتمی لوایح دو قلو را به مجلس شورای اسلامی فرستاد. یک لایحه در مورد تبیین (افزایش) اختیارات رییس جمهور و لایحه‌ای در مورد شورای نگهبان و انتخابات بود. این لایجه توسط شورای نگهبان رد شد و نمایندگان مجلس ششم تصمیم بر استعفای جمعی یا تحصن گرفتند که تحصن را به نمایش گذاشتند و عاقبت لوایح توسط محمد خاتمی باز پس گرفته شد.

 ۲ –  در جریان انتخاب شهردار تهران در دوره چهارم شورای شهر تهران در ۱۷ شهریور ۱۳۹۲ که محسن هاشمی رفسنجانی و محمدباقر قالیباف کاندیدا بودند، ‌رأی الهه راستگو باعث شد تا تعادل آرای شورای شهر به نفع قالیباف عوض شود. در دور اول رأی‌گیری، راستگو رأی ممتنع به صندوق انداخته بود که دو نامزد مساوی شدند. وی در دور دوم رأی‌گیری به محمدباقر قالیباف رأی داد و این رأی، در شهردار شدن قالیباف تعیین‌کننده بود. پس از تشکیل جلسه شورای مرکزی حزب اسلامی کار در روز ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، جلسه شورای اداری این حزب تشکیل و در آن تصمیم گرفته شد که الهه راستگو از این حزب اخراج شود.

۳  – http://www.jamejamonline.ir/newspreview/1419456249998896052

 ۴ – جیمز ولسی . مشاور سابق بوش و روئیس سازمان سیا( هفته نامه  پرتو سخن ۸/۷/۸۱)

 ۵ – روزنامه آمریکایی واشنگتن پست ( هفته نامه شما ۲۲/۱۰/۷۹)

 ۶ – وزیر امور خارجه اسرائیل ( هفته نامه پرتو ۸/۳/۸۱)

۷  – جیمز ولسی رئیس سازمان سیا ( شبکه تلوزیونی اسپان سی ۱۲ اکتبر ۲۰۰۲)

منبع : فارس

https://hoorkhabar.ir/286059کپی شد!
149
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.