هم‌گرایی یا واگرایی (دکتر مهدی گلجان)

بنیان زندگی اجتماعی بر هم‌گرایی شکل می‌گیرد. هم‌گرایی اجتماعی‌ نتیجهٔ باور‌ها و آرمان‌هایی است که در وجود آحاد جامعه تبلور یافته و به شکل رفتار‌های اجتماعی بازتاب می‌یابد. پیوندهای فرهنگی، زبانی، مذهبی، میراث معنوی و تاریخی و منافع مشترک و تقریباً برابر اقتصادی از جمله عوامل مؤثر بر همنوایی و همگرایی اجتماعی هستند که با توجه به حوادث و رویدادهای جامعه، کمرنگ یا پررنگ می‌شوند. همان‌گونه که هم‌گرایی اجتماعی موجب امید و رشد و توسعه در جامعهٔ انسانی شده و بستر و زمینه را برای رستن و شکوفایی فرهنگی، هنری و اقتصادی فراهم می‌سازد، ‌واگرایی اجتماعی سبب فروپاشی جامعه شده و تفرقه و شکاف را در نهادهای اجتماعی پدیدار می‌نماید و به دنبال ‌آن ناامیدی و نابسامانی و آشفتگی را جایگزین امنیت و آرامش می‌کند. 

برخی بر این باورند ‌به دلیل وجود نظام‌های حکومتی و نحوه رفتار حاکمانی که در دوره‌های گوناگون بر ایران حکمرانی کرده‌اند، مردم ایران برای مقابله با استبداد و ظلم و بی‌عدالتی شاهنشاهی و دیکتاتوری پیش از انقلاب اسلامی، نوعی تاکتیک در پیش گرفتند که واگرایی اجتماعی را به دنبال داشت؛ اما این مسأله به اشتباه و به تدریج آفت بزرگی ‌فراهم آورده که تاکتیک مذکور را به استراتژی تبدیل کرد؛ موضوعی که ‌خطایی بزرگ است. 

هر چند پس از انقلاب اسلامی اوضاع تغییر کرده،‌ این موضوع در حافظه تاریخی و باورهای مردم به آسانی تغییرپذیر نیست. اینکه تاکتیک‌ها بعضاً آن قدر عمیق و هژمونیک می‌شوند که جای استراتژی‌های جدی و قطعی را می‌گیرند، آسیب‌رسان است. به این ترتیب گاهی دیده می‌شود که نه از روی عمد، بلکه سهواً در جایی که نیاز به هم‌گرایی است، به‌‌ همان جهات تاریخی، با واگرایی مواجه می‌شویم. استراتژی یا راهبرد عبارت است، از یک طرح عملیاتی به منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای دستیابی به هدف. در مقابل تاکتیک، دانش اداره نیرو‌ها در صحنه است. در علم مدیریت، استراتژی نخستین سطح و تاکتیک سومین سطح از سطوح چهارگانه مدیریتی است؛ بنابراین، این استراتژی است که به تاکتیک جهت می‌دهد. 

حال اگر در جامعه‌ای تاکتیک‌ها جایگزین استراتژی شوند، آن جامعه در سطوح گوناگون دچار بحران می‌شود. 
می‌گویند خطرناک‌تر از بحران، این است که اعضای یک جامعه، به ویژه مدیران ارشد و حتی میانی ندانند که در شرایط بحرانی هستند. از این گذشته باید به این نکته توجه داشته باشیم که بحران مانند شمشیر دولبه عمل می‌کند که هم می‌تواند موجب همگرایی مردم جامعه شود و هم می‌تواند به واگرایی در جامعه بینجامد یا واگرایی را تشدید کند. 

در واقع ‌گاه می‌توان از بحران به مانند محرکی برای تلاش بیشتر جهتِ حلِ مشکلات و ایجاد یک هم‌گرایی عمومی در میان مردم استفاده کرد و ‌گاه موضوع کاملاً نتیجه معکوس می‌دهد.
 
همان گونه که اشاره کردم، عواملی چون پیوندهای فرهنگی، زبانی، مذهبی و میراث معنوی و تاریخی می‌توانند به هم‌گرایی در جامعه بینجامند. خوشبختانه از این حیث جامعه ایران از ویژگی‌های منحصر‌بفردی برخوردار است. ایران از یک طرف پیشینه تاریخی و تمدنی چند هزار ساله دارد که موجب تقویت پیوندهای مردم به ‌رغم تفاوت‌های فرهنگی، قومی و… می‌شود. 

از طرف دیگر دین اسلام و به ویژه مذهب شیعه، زبان مشترک عقیدتی مردم ایران است و موجب افزایش هم‌گرایی می‌شود. این موضوع پس از روی کار آمدن صفویان، اهمیت بیشتری پیدا کرد؛ به این معنا که مذهب وارد صحنه عملی زندگی مردم شد و در همه امور زندگی جاری گشت؛ از بیع و شراع گرفته تا عقد و ازدواج و..‌. نمونه بارز هم‌گرایی مذهبی، بحث عزاداری در ماه‌های محرم و صفر یا دهه فاطمیه است یا شادمانی دسته‌جمعی مردم در اعیادی چون نیمه شعبان، غدیر خم و…‌ از این گذشته ایران، عضوی از جامعه بزرگ اسلامی نیز دارای یک هم‌گرایی با جهان اسلام است که تبلور واقعی آن در اعیاد بزرگ اسلامی مانند عید فطر یا عید قربان یا ایام حج و مراسم و مناسک آن، چشمگیر است. 

جامعه ما پس از صفویه پیرامون سه محور یا به تعبیری هم‌گرایی و اتحاد در سه موضوع شکل گرفته و تا امروز نیز این هم‌گرایی تاریخی ادامه دارد: 
۱. هم‌گرایی یا اتحاد در دین اسلام و مذهب رسمی شیعه که نمونه‌هایی از آن گفته شد؛ 
۲. هم‌گرایی یا اتحاد ملی، یعنی شکل‌گیری ایران به مفهوم یک ملت با در نظر گرفتن همه اقوام ایرانی با زبان‌ها، سنت‌ها و آداب و رسوم متفاوت ایرانی؛
۳. و همگرایی یا اتحاد در سیاست؛ به معنای پیروی از یک حکومت مرکزی واحد و جلوگیری از هر گونه حکومت ملوک‌الطوایفی یا تجزیه‌طلبی و استقلال‌خواهی.

از نمونه‌های همگرایی ملی، حضور تیم‌های ملی کشورمان در رقابت‌های جهانی است، به ویژه تیم ملی فوتبال ما که در آینده خیلی نزدیک در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل حاضر خواهد بود. حضور تیم ملی ایران می‌تواند عرصه مهمی برای هم‌گرایی باشد. در بازی‌های ملی به دلیل برانگیخته شدن حس وطن‌دوستی، تقریباً بیشتر اختلاف‌ها و تفاوت‌ها کنار گذاشته می‌شود و همه حول یک محور، یعنی‌‌ همان هویت ملی و ایرانی بودن به اتحاد می‌رسند. این گونه فرصت‌ها، می‌توانند محمل خوبی برای ایجاد همبستگی ملی و جلوگیری از تفرقه و تضاد یا‌‌ همان حس واگرایی در جامعه باشند، به شرطی که به نحو مطلوب از آن‌ها بهره گرفته شود. 

در خصوص همگرایی سیاسی نیز جامعه ایرانی ـ اسلامی ما این پتانسیل و ظرفیت انبوه را دارد تا بتواند این همگرایی را تحت نام دولت که برخاسته از عزم ملی است، پشتیبانی کند. باید همه ‌گروه‌های سیاسی و قومی و حتی اقلیت‌ها آن‌جا که نام ایران و منافع ملی آن مطرح است، اختلاف‌ها را کنار گذاشته و همگرایی را تقویت کنند. 

این سه عنصر اصلی در هم‌گرایی اجتماعی را باید مهم شمرد، به اندازه‌ای که می‌توان از آن‌ها به عنوان ارکان اصلی حکومت در ایران اسلامی یاد کرد و حکومتی که اصل هم‌گرایی را مورد توجه قرار دهد، در اجرای سیاست‌های خود با موانع کمتر و همراهی بیشتر مردم روبه‌رو خواهد شد.

https://hoorkhabar.ir/27868کپی شد!
64
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.