داعشی‌ها چگونه وحشی می‌شوند؟

در حالی که اعضای گروه داعش در حال قصابی هزاران انسانی هستند که از دید آنها کافرند و زنان و کودکان را به بردگی می‌برند، شاید بسیاری چنین کارهایی را به ایدئولوژی خاص این گروه مربوط بدانند، ولی نمی‌توان فراموش کرد که در جریان تسلط صرب‌ها بر شهر سربرنیتسا در بوسنی در یازده جولای ۱۹۹۵، با خونسردی هشت هزار مسلمان را سلاخی کردند، کشتار دسته‌جمعی توتسی‌های رواندا توسط هوتوهای این کشور، کشتارهای دسته‌جمعی شهرنشینان توسط خمرهای سرخ در کامبوج و کشتارهای انجام شده به دست نازی‌ها در جریان جنگ دوم نیز از همین جنس هستند.

به گزارش «تابناک»، روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف در مطلبی در این باره به بررسی دیدگاه‌های پروفسور یان رابرتسون، استاد کالج ترینیتی در دوبلین درباره ریشه‌های چنین توحش‌هایی پرداخته؛ توحشی که نمی‌توان آن را به یک مذهب یا ایدئولوژی خاص ربط داد.

۱- توحش مادر توحش است

نخستین پاسخی که به نظر می‌رسد، یک جواب ساده و وحشتناک است. توحش مادر توحش است. بی‌تفاوتی به رنج دیگران، حالت تهاجمی و بی‌احساسی نسبت به دیگران، پاسخ معمول افرادی است که احتمالا پیش از این با آن‌ها برخورد مشابهی شده است؛ برای نمونه، در اردوگاه‌های نازی‌ها، بخشی از بی‌رحم‌ترین نگهبانان را خود زندانی‌ها تشکیل می‌دادند که به آن‌ها کاپو گفته می‌شد. کودکانی که مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند، به احتمال بیشتری در بزرگسالی مرتکب این جرم می‌شوند؛ به عبارت دیگر، برخی از قربانیان خشونت بعدا دیگران را قربانی خشونت خود می‌کنند.

۲- غرق شدن در گروه

ولی تبدیل شدن قربانیان به جانیان، تنها عامل توضیح دهنده توحش نیست. وقتی ‌دولت‌ها فرو‌می‌پاشند و قانون و نظم و جامعه مدنی از بین می‌رود، عضویت در گروه تنها راه بقاست. گروه چه بر اساس مذهب، ‌نژاد، سیاست، مسائل قومی و قبیله‌ای و یا حتی به دلیل قدرت گرفتن رئیس خشن یک دار و دسته به وجود آمده باشد، مبنای بقا و ادامه زندگی متقابل افراد عضو گروه می‌شود. 

جنگ باعث منسجم شدن گروه‌هایی می‌شود و این پیوند برخی از بد‌ترین ترس و نگرانی‌های اعضای گروه را در سرزمین بدون حکومت پاسخ می‌دهد. گروه به افرادی که پیش از این تحقیر شده‌اند، عزت نفس می‌دهد و هر چه این مسأله شدید‌تر باشد، غرق شدن فرد در گروه بیشتر می‌شود و رفتار فرد به نحو بیشتری برگرفته از گروه خواهد شد. در این وضعیت، فرد می‌تواند مرتکب کارهای وحشتناکی شود که در حالات دیگر انجام آن ‌تصور نمی‌شود. در این حالت جای چندانی برای وجدان فردی ‌نمی‌ماند. واقعیت اینکه امکان توحش گروه بیشتر از امکان توحش افراد است. 

این واقعیت را می‌توان در چهره جوانان عضو داعش دید. آن‌ها دسته‌جمعی و سوار بر خودروهای خود، پرچم داعش را می‌گردانند، شادی می‌کنند و با مشت‌های گره کرده از کشتن کسانی که کافر می‌دانند، ابراز رضایت می‌کنند. سطح بالای هرمون اکسی‌توسین اعتماد آن‌ها به یکدیگر را بالا می‌برد و تستسترون بالا، تمایل آن‌ها برای غلبه و تسلط بر دیگران را افزایش می‌دهد.

افزایش وابستگی به گروه احتمال تمایل فرد به قربانی کردن خود در نبرد‌ها به نفع گروه را نیز افزایش می‌دهد. در چنین حالتی، فردی به آسانی به عملیات انتحاری دست می‌زند، زیرا گمان می‌کند، حتی اگر خود او کشته شود، زندگی او در قالب گروه ادامه می‌یابد.

وقتی که سطح اکسی‌توسین در افراد وابسته به هم در یک گروه بالا می‌رود، تمایل آن‌ها به دیو نشان دادن افراد خارج از گروه و آدم فرض نکردن آن‌ها افزایش می‌یابد؛ به عبارت دیگر، در عین اینکه فرد خودش را برای گروهش قربانی می‌کند، هیچ احساسی به افراد خارج از گروه ندارد و آن‌ها را هدف خشونت خود قرار می‌دهد و انجام اقدامات وحشتناک در ازای این «اشیای» خارج از گروه راحت می‌شود، زیرا آن‌ها انسان حساب نمی‌شوند.

۳ ـ آدم فرض نکردن افراد خارج از گروه

درگیری‌های داخلی در عراق و سوریه یک وجه وحشتناک دارد، قبیله‌گرایی افزایش یافته و دشمنی با افراد خارج از گروه نیز زیاد شده است. نقش‌آفرینی مسائل مذهبی، باعث شده ‌که گروه‌ها گاهی کارهایی کنند که برای خود آن‌ها نیز مضر است.

۴- انتقام

انتقام که در فرهنگ عربی عامل قدرتمندی است، شاید در رویدادهای اخیر منطقه تأثیر داشته باشد و این انتقام‌ها وارد یک چرخه بی‌پایان می‌شود، ولی نکته جالب اینکه هرچند انتقام می‌تواند انگیزه‌ای برای اقدامات وحشیانه باشد، در عین حال اثری مخرب نیز دارد. شواهد نشان می‌دهد، ‌انتقام گرفتن به جای خاموش کردن آتش عصبانیت و اضطراب، آن را تشدید هم می‌کند.

۵ – رهبران گروه‌ها

سرانجام اینکه افراد در صورت مجاز دانستن اقدامات وحشیانه از جانب رهبران خود، با احتمال بیشتری این کارها انجام می‌دهند به ویژه در شرایطی که وابستگی فرد به گروه زیاد باشد. نسل‌کشی در رواندا توسط فرستنده‌های رادیویی کلید زده شد که در اختیار گروه کوچکی از رهبرانی بود که با دستورهای خود، مردم عادی را به قاتلان خونخوار دوستان و همسایگان سابق خود تبدیل کرد.

سربازان ارتش سرخ در سال ۱۹۴۵ مرتکب تجاوز گسترده به زنان آلمانی شدند، زیرا فرماندهان آن‌ها چنین کاری را تشویق می‌کردند. داعشی‌ها پیروان مذاهب دیگر را قتل عام می‌کنند، زیرا فرماندهان آن‌ها، چنین کاری را درست می‌دانند.

رهبران و فرماندهانی از سطح ملی تا قبیله‌ای در خشونت‌های داعش مسئولند و مانند رواندا، نقش این رهبران در توقف خشونت‌ها قابل توجه خواهد بود. در رواندا، فرماندهان تحت فشارهای بین‌المللی زیر بار این امر رفتند، ولی مسأله مهم این است که وقتی فرماندهان داعش نیروهای خود را به توحش تشویق می‌کنند، جایی نیست که آن‌ها را به توقف این کار تشویق کند.

 

https://hoorkhabar.ir/230155کپی شد!
243
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.